شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴
سیاسی

سرمقاله کیهان/ حزب‌الله لبنان آماده شده است

سرمقاله کیهان/ حزب‌الله لبنان آماده شده است
پیام فارس - کیهان / «حزب‌الله لبنان آماده شده است» عنوان یادداشت روز در روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: حزب‌الله در لبنان وضعیت ...
  بزرگنمايي:

پیام فارس - کیهان / «حزب‌الله لبنان آماده شده است» عنوان یادداشت روز در روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
حزب‌الله در لبنان وضعیت تثبیت‌شده‌ای دارد، کمااینکه شیعیان در این کشور وضع تثبیت‌شده دارند. شیعیان 1/6 میلیون نفر از جمعیت نزدیک به 4/5 میلیون نفری لبنان را به خود اختصاص داده‌‌اند و حدود 35 درصد می‌باشند. این جمعیت برخلاف جمعیت مسیحی و سنی این کشور، از یک‌طرف اکثریت نسبی‌اند و از طرف دیگر از جهت سیاسی یکدست می‌باشند. این وضعیت طی دهه‌های اخیر به شیعه امکان داده است تا تندبادهای زیادی را پشت‌سر بگذارد و شکسته نشود. از دل اکثریت نسبی شیعه، حزب‌الله بیرون آمده که مورد قبول همه اجزاء شیعه از مجلس اعلای شیعیان تا جنبش امل و از جبال تا جنوب می‌باشد و از این رو تضعیف حزب‌الله که طی چهار دهه اخیر خیلی از جریانات داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی برای آن هم‌داستانی کرده‌اند، همواره با دیواره مستحکم شیعه مواجه گردیده و به جایی نرسیده است. هرگونه اقدام برای تضعیف حزب‌الله در حالی که هیچ جایگزینی هم برای آن وجود ندارد، در گام اول به مثابه اقدام برای تضعیف شیعیان می‌باشد و در گام دوم به مثابه اقدام برای تضعیف امنیت و قدرت دفاعی لبنان خواهد بود. 
تاکنون سه بار با سمت و سوی کنترل لبنان، قطعنامه‌هایی صادر گردیده و در آذر ماه سال قبل یک متن آتش‌بس هم صادر شد، اما هیچ‌کدام از این اقدامات نتوانسته‌اند منجر به ضعیف شدن حزب‌الله شوند. متن جامعه لبنان به‌خوبی می‌داند که اگر سلاح حزب‌الله نبود، لبنان حتماً سرنوشتی بدتر از سوریه پیدا می‌کرد؛ چرا که لبنان در مقایسه با سوریه، از حیث جمعیت، جغرافیا، قدرت ارتش و مناسبات برون‌مرزی، بسیار ضعیف‌تر از سوریه می‌باشد. دیواره‌های سوم، چهارم و پنجمی هم برای جلوگیری از تضعیف حزب‌الله وجود دارد؛ جبهه مقاومت، جمهوری اسلامی و ملت‌های منطقه با درک اینکه حزب‌الله مهم‌ترین عنصر کنترل رژیم صهیونیستی در حوزه مدیترانه و شامات می‌باشد، با هرگونه سیاست مبتنی بر تضعیف حزب‌الله مقابله می‌کنند کما اینکه در تحولات اخیر شاهد انواعی از اقدامات شخصیت‌های بزرگ دینی و سیاسی منطقه برای حفظ قدرت حزب‌الله بوده‌ایم. 
حزب‌الله لبنان به دلیل همین موقعیت، بارها در معرض فشارهای مختلف قرار گرفته اما همواره با موفقیت از آن خارج شده و به موقعیت مستحکم‌تری هم رسیده است. حزب‌الله یک‌بار در زمان جنگ‌های داخلی لبنان - که در آن هیچ نقشی نداشت - زیر فشار قرار گرفت اما پیامد نهائی آن پیمان طائف بود که علی‌رغم آنکه از سوی مخالفان حزب‌الله تشکیل و تنظیم شده بود، به تثبیت موقعیت نظامی حزب‌الله در لبنان منجر گردید. بعدها وقتی سوریه ناگزیر به خارج کردن نیروهای نظامی خود از لبنان شد، بعضی گمان کردند زمان تضعیف موقعیت حزب‌الله در لبنان فرا رسیده است، اما عملاً پس از آن اتکاء نظامی - امنیتی لبنان به جای سوریه به حزب‌الله معطوف گردید و موقعیت تازه‌ای را در اختیار حزب‌الله قرار داد. بعدها در جریان جنگ 33 روزه، قطعنامه‌ 1701 در 20 مرداد 1385 صادر شد. این قطعنامه ناظر بر خلع سلاح حزب‌الله بود ولی در باطن عملاً به توسعه قدرت نظامی حزب‌الله منجر شد تا جایی که رژیم اسرائیل به آن لقب «بزرگ‌ترین قدرت موشکی غیردولتی دنیا» داد. قطعنامه 1701 رژیم اسرائیل را بر سر دو راهی قرار داد که طی هر دو راه آن به ضرر تل‌آویو تمام می‌شد. اسرائیل یا باید به مفاد این قطعنامه تن می‌داد که در این صورت باید از هرگونه اقدام زمینی، هوائی و دریایی علیه لبنان (در وجوه نظامی و امنیتی) چشم می‌پوشید و با بقیه کشورهای همسایه نیز چنین توافقی انجام می‌داد و در مورد لبنان باید می‌پذیرفت که در امور داخلی این کشور که حزب‌الله بخشی از آن بود، هیچ مداخله‌ای نداشته باشد و یا باید راه نقض آتش‌بس را در پیش می‌گرفت که در این صورت هم حزب‌الله، مسلح‌تر و قدرتمندتر می‌شد چرا که موانع پیش‌روی حزب‌الله (مندرج در قطعنامه) کنار گذاشته می‌شد. اسرائیل راه دوم را انتخاب کرد. نتیجه آن حزب‌اللهی شد که در سال 1402 / 2023 بدون آنکه با حمله اسرائیل مواجه باشد، در دفاع از غزه به جنگ آن رفت. 
رژیم اسرائیل و حزب‌الله لبنان در سه‌شنبه 6 آذر 1403 پس از نزدیک به سه ماه جنگ به آتش‌بس رسیدند و این در حالی بود که اسرائیل در روز یکشنبه 4 آذر ضربات سنگین حزب‌الله را از شمال تا عمق سرزمین‌های اشغالی متحمل شده و دریافته بود علی‌رغم شهادت دبیرکل و جمع زیادی از فرماندهان ارشد و بخش قابل توجهی از بدنه، حزب‌الله قدرت تسلیحاتی و اراده فرماندهی و تدابیر عملیاتی خود را حفظ کرده است. حزب‌الله پس از آن و در طول بیش از 8 ماه گذشته، مفاد آتش‌بس را علی‌رغم نقض مکرر از سوی اسرائیل حفظ کرده است. چرا؟ زیرا جمع‌بندی حزب‌الله این بود که آتش‌بس با همه نواقص آن به نفع اوست؛ حزب‌الله در مواجهه با صحنه داخلی و برای آنکه اداره داخلی شرایط لبنان را از دست ندهد، به تمرکز در نقطه سیاسی - اجتماعی نیاز داشت. این تمرکز تلاش‌های متراکم غربی - عربی برای به آشوب کشیدن لبنان - که این آشوب می‌توانست لبنان را به مرغزار حملات اسرائیل تبدیل نماید - را به ‌هم زد کمااینکه امروز از حیث سیاسی در وانفسای تشدید آشوب‌های منطقه‌ای، لبنان سامان مناسب خود را دارد و ارکان آن به‌طور عادی فعالیت می‌کنند و از این حیث وضع داخلی امروز لبنان از وضعی که در سال‌های اخیر داشته بهتر است. آتش‌بس 6 آذر بارها از سوی رژیم غاصب نقض شده و این می‌تواند به زودی به کنار گذاشتن آن توسط حزب‌الله منجر شود کمااینکه در دو ماه گذشته شیخ نعیم قاسم بارها بر محتمل بودن آن تأکید کرده است. حزب‌الله لبنان اگر پس از نزدیک به 8 ماه، اقدام نظامی علیه رژیم اسرائیل را از سر بگیرد، به مشروعیت جدیدی در داخل و در منطقه دست می‌یابد. از آنجا که امروز رژیم اسرائیل و مهم‌ترین حامی آن (آمریکا)، از حیث افکار عمومی مسلمانان در بالاترین حد از تنفر قرار دارند، از سرگیری اقدام نظامی از سوی حزب‌الله بیش از پیش آن را در کانون توجه قرار می‌دهد. 
بازار
آمریکا برای چاره‌اندیشی درباره لبنان؛ دو بار «توماس باراک» سفیر این کشور در ترکیه را به عنوان «نماینده ویژه» راهی بیروت کرده است. باراک ابتدا یک طرح سه ماهه دو مرحله‌ای آورد که ناظر به خلع سلاح مرحله‌ای حزب‌الله و تحویل تونل‌های آن بود که نتوانست پذیرش لازم را به‌دست آورد و این در حالی بود که طرح او از سوی بعضی طرف‌های بین‌المللی و منطقه‌ای حمایت می‌شد. خود اینکه این طرح رد شد، یعنی حزب‌الله در وضعیت انفعالی قرار ندارد و نمی‌توان هر طرحی را به آن تحمیل کرد. با تغییراتی در طرح آمریکا، توماس باراک دوباره به بیروت آمد و دایره خلع سلاح حزب‌الله را محدود کرد؛ اما این بار هم حزب‌الله و جامعه شیعه و بخش بزرگی از دولت‌ و حاکمیت لبنان طرح آمریکا را رد کردند. توماس باراک در آخرین توئیت خود نومیدانه و البته به گونه‌ای تهدیدآمیز نوشت «ما دیگر کاری نداریم و پاسخگوی رخدادها نخواهیم بود.» دولت آمریکا تا زمان نوشتن این یادداشت واکنش رسمی به موضع لبنان نداشته و بیانیه‌ای صادر نکرده است و این می‌تواند به این معنا باشد که آمریکا ممکن است، طرح جدیدی را روی میز بگذارد که قاعدتاً از آنچه نماینده ویژه رئیس‌جمهور آن طی دو مرحله به بیروت آورد ضعیف‌تر خواهد بود. 
منطق حزب‌الله روشن است، حزب‌الله می‌گوید اسرائیل به قطعنامه 1701، پایبند نبوده و در آتش‌بس 6 آذر هم طرف نقض‌کننده بوده است. پس میان لبنان و اسرائیل‌ متن‌هایی وجود دارد که اگر قرار است به چیزی عمل شود، همین متن‌‌ها هستند. دولت لبنان می‌داند که در مواجهه با حزب‌‌الله و سلاح آن، صلاحیت محدودی دارد و نمی‌تواند چیزی را بپذیرد که مورد قبول حزب‌الله و شیعیان نباشد. بنابراین دولت لبنان در این صحنه دست به عصا راه می‌رود تا شرایط داخلی لبنان به‌ هم نریزد و بقاء دولت به خطر نیفتد. پس واضح است که حزب‌الله به‌عنوان صاحب مقاومت و صاحب سلاح، تعیین مصلحت می‌نماید. 
اما همه می‌دانند که درگیری‌های منطقه‌ای با محوریت رژیم به پایان نرسیده و هر لحظه ممکن است شعله درگیری از نقطه‌ای بالا بگیرد. این شرایط حتماً برای حزب‌الله فرصت‌های بزرگی در پی می‌آورد. حزب‌الله اینک می‌تواند جنگی که در روز 6 آذر متوقف کرده را با قدرت بیشتری از سر بگیرد و همان بلایی که اسرائیل را در روز سه‌شنبه 6 آذر وادار به پذیرش آتش‌بس کرد، بر سر این رژیم وارد کند. 
در این فرصت 8 ماهه، حزب‌الله از حیث سازمانی، بررسی نقاط ضعف و تمهید اقداماتی برای غلبه بر نقاط ضعف و تقویت سلاح خود، به موقعیت بهتر رسیده است. ضمن اینکه در این 8 ماه، فرآیند داخلی لبنان را به گونه‌ای دنبال کرده که توأم با جلب اعتماد بیشتر طرف‌های غیرشیعه در لبنان به خود شود. پس می‌توان این بحث را بدین‌گونه جمع‌بندی کرد که امروز حزب‌الله نه از حیث سازوکاری داخلی جامعه و حکومت لبنان با آن و نه از حیث توان مقابله با رژیم نگرانی چندانی ندارد. البته پرواضح است که از جنگ استقبال نکند اما وقتی با جنگی مواجه شود، پاسخ کوبنده آن هر چند برای لبنان هزینه داشته باشد، از سوی مردم و حاکمیت این کشور قابل قبول می‌باشد.


نظرات شما