شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۴
مقالات

سرمقاله شرق/ هراس ماکس وبر

سرمقاله شرق/ هراس ماکس وبر
پیام فارس - شرق / «هراس ماکس وبر» عنوان یادداشت روز در روزنامه شرق به قلم احمد غلامی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: یکی از مسائل جدی که آحاد مردم ایران، ...
  بزرگنمايي:

پیام فارس - شرق / «هراس ماکس وبر» عنوان یادداشت روز در روزنامه شرق به قلم احمد غلامی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
یکی از مسائل جدی که آحاد مردم ایران، روشنفکران، نخبگان و دولت‌ها با آن روبه‌رو هستند، دوگانه «اخلاق‌ باور» و «اخلاق مسئولیت» است. ماکس وبر، فیلسوف و جامعه‌شناس آلمانی از تفاوت و اهمیت این دو مفهوم سخن گفته است.
در میان آشوب‌های 1918 تا 1919 انقلاب مونیخ، ماکس وبر با صراحت و شجاعت هشدار داد که جامعه آلمان مستعد ظهور چهره‌های سیاسی کاریزماتیک، عوام‌فریب و مرتجع است. چهره‌هایی که با رویکرد اخلاق‌باور منویات خود را بر جامعه تحمیل خواهند کرد. بدیهی است در این فضا که حد فاصل جنگ جهانی اول و دوم است، برای سخنان او و خطراتی که از آنان دم می‌زد، گوشِ شنوایی وجود نداشته باشد. از همین‌رو مردم جاده‌صاف‌کن مسیری شدند که منتهی به ظهور فاشیسم، هیتلر و جنگ جهانی دوم شد. این مردم کسانی نبودند جز توده عوام و دست ‌بر قضا روشنفکران، نخبگان و حتی برخی از دانشجویان و شاگردان ماکس وبر که پای درس‌های او می‌نشستند. آنان خلاف آموزه‌هایی که فراگرفته بودند، به دامان فاشیسم فروغلتیدند. ماکس وبر با اینکه شیفته سیاست بود اما هرگز تلاش نکرد یا باورها و سرنوشتش به او این فرصت را نداد که در موقعیت‌های سیاسی فعالیت کند.
بازار
او بیش از هر چیز می‌خواست سیاست را اخلاقی کند؛ همان رویکردی که آن را «اخلاق مسئولیت» می‌نامید. هر کس در سیاست موظف است پیش از هر تصمیم یا انجام کاری از عواقب آن و از اتفاقاتی که پس از تصمیم او در جامعه رخ می‌دهد، آگاه باشد و مسئولیتش را بر عهده بگیرد. این رویکرد نه‌تنها نقطه مقابل رویکرد «اخلاق‌‌باور» بود، بلکه مخالف جریان‌های ناسیونالیستی، انقلابی و عوام‌فریبانه‌ای بود که فضای غالب آن روزگار را شکل می‌داد. 
ماکس وبر همواره به دانشجویانی که پای سخنرانی‌هایش می‌نشستند، تأکید می‌کرد باید اخلاق مسئولیت که بر محور عقلانیت استوار است، جای اخلاق ‌باور بنشیند که صرفا بر پایبندی مطلق به اصول یا ایمان شخصی تکیه دارد، بدون توجه به نتایج عملی و خسارت‌هایی که به بار می‌آورد. ماکس وبر این سخنان را با شجاعت و صراحت بیان می‌کرد و واهمه‌ای از چهره‌های انقلابی و محبوب همچون رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت، نظریه‌پرداز سوسیالیست و کمونیست آلمانی نداشت؛ چهره‌های انقلابی که در سال 1919 توسط شبه‌نظامیان راست‌گرا بدون محاکمه به قتل رسیدند. با اینکه کارل لیبکنشت و رزا لوکزامبورگ چهره‌های اسطوره‌ا‌ی آن دوران بودند، اما زمان ثابت کرد هراس ماکس وبر از عوام‌فریبانِ فاشیسم بیراه نبوده است.
وبر برخلاف روشنفکران و انقلابیون زمان خود به‌وضوح می‌دید که چگونه شور و ایمان کور می‌تواند به ویرانی سیاسی و اخلاقی منجر شود. وبر خواهان نوعی سیاست اخلاق‌محور اما عمل‌گرایانه بود که میان احساس و عقل تعادل ایجاد کند. اینک اگر بخواهیم با این دو رویکرد اخلاق‌باور و اخلاقِ مسئولیت، خوانشی از سیاست و جامعه ایران داشته باشیم، کار دشواری پیش‌رو نداریم. چندین دهه است که این دو رویکرد، هم در سطح جامعه و هم در دولت، عیان است. برخی دولت‌ها از‌جمله دولت احمدی‌نژاد و رئیسی، هر دو بر اخلاق باور متکی بودند و شاید با تسامح بتوان از دولت خاتمی به‌عنوان دولتی که تا حدودی به اخلاق مسئولیت پایبند بود، نام برد. دولت‌های هاشمی و روحانی هرگز نتوانستند خود را از اخلاق باور رها کنند، نه آن بودند و نه این، و گاه به اقتضای زمانه و شرایط ترکیبی از این دو رویکرد بودند.
این رویکرد دوگانه فقط به دولت‌های ایران منحصر نمی‌شود؛ بسیاری از روشنفکران همچنان از اخلاق ‌باور پیروی می‌کنند و می‌کوشند آنچه را که خود به آن باور دارند پیش از آنکه به محک تجربه درآمده باشد، به جامعه تجویز کنند. مردم به‌مثابه مردم کوچه و ‌بازار نیز از این قاعده مستثنا نیستند. یکی از شکاف‌های جدی مردم با مردم و دولت با مردم، از همین دوگانه اخلاقی پیدا شده است. از همین‌رو است که جامعه و مردم ایران در مواجهه با رویدادهای سیاسی و اجتماعی به‌سرعت تبدیل به دو قطب ناهمنام می‌شوند. جامعه‌ای که استعداد قطبی‌شدن دارد، به‌سرعت از طرف قدرت‌های داخلی و خارجی مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد. برای گذر از این مرحله و خلاصی از دست اخلاق ‌باور، ضروری است این ‌بار اصلاح از هِرم بالای جامعه یعنی دولت و نهادهای سازنده آن آغاز شود و هر کسی در هر جایگاهی پاسخ‌گوی تصمیمات خود باشد؛ چراکه هر تصمیمی که از بالا ابلاغ شده است، چه درست چه غلط، نافی مسئولیت مجری آن نیست. در واقع چیزی به نام انجام وظیفه بی‌تعهد وجود ندارد. اجرای هر تصمیمی مستلزم مسئولیت‌پذیری است. با این نگرش و رویکرد می‌توان با اخلاق ‌باور به شیوه‌ای منطقی مقابله کرد.
‌‌* برای نوشتن این یادداشت از مقاله «Max Weber’s Lessons for Democracies Under Siege» نوشته انریکه کراوزه استفاده شده است.


نظرات شما