پیام فارس - دنیای اقتصاد / «تور آسیایی ترامپ» عنوان یادداشت روز در روزنامه دنیای اقتصاد به قلم رحمن قهرمانپور است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
بازیگرانی مانند ژاپن، استرالیا و کرهجنوبی با توجه به اظهارات مختلف دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، این نگرانی را داشتند که ایالات متحده درصدد کاهش حمایت از این کشورها در مقابل چین باشد. با توجه به افزایش تنش میان چین و برخی کشورهای منطقه و مشخصا متحدان آمریکا در دریای جنوبی و شرقی چین، این کشورها انتظار دارند که آمریکا بیش از قبل آنها را مورد حمایت قرار دهد. تاکید آمریکا بر حفظ حمایت از متحدان و مخصوصا ژاپن اهمیت زیادی داشته، چراکه اتحاد نظامی آمریکا و ژاپن ستون امنیتی نظم لیبرال در آسیا محسوب میشود.
از طرف دیگر، ترامپ برخلاف اظهاراتش در گذشته، خواهان گرفتن پول در ازای استقرار نیروهای نظامی آمریکا در کرهجنوبی نشد. وی نهتنها این کار را نکرد، بلکه قبول کرد که کرهجنوبی در خاک آمریکا زیردریایی هستهای بسازد. با توجه به اینکه فنآوری زیردریایی هستهای یکی از پیشرفتهترین و سریعترین فنآوریهای جهان است، لذا این موافقت اهمیت زیادی دارد.
بازار ![]()
پیشتر آمریکا در قالب پیمان آکوس موافقت کرده بود که فناوری ساخت زیردریایی هستهای را به استرالیا منتقل کند. بنابراین، با وجود آنکه فضای کلی حاکم بر دیدار ترامپ و شی جینپینگ مثبت به نظر میرسید، اما این اقدام آمریکا، یعنی موافقت با ساخت زیردریایی هستهای در کرهجنوبی، نشان میدهد آمریکا همچنان به دنبال مهار چین در آسیا-پاسیفیک است.
مساله دیگری که در این راستا اهمیت داشت این بود که دیدار ترامپ با شی و اظهارات رئیسجمهور چین در این دیدار نشان داد که دو طرف تلاش میکنند با وجود تشدید رقابت، این مساله را مدیریت کنند. اظهارات تاحدی غیرمنتظره شی جینپینگ در تمجید از ترامپ نشان داد که چین اتخاذ رویکرد تهاجمی را خیلی مطابق با منافع خود نمیداند. از طرف دیگر، تاکید ترامپ بر تداوم اتحاد نظامی با ژاپن و کمک نظامی به کرهجنوبی و استرالیا نشان میدهد که چین در تشدید تنشها با آمریکا، مخصوصا در بعد نظامی، ممکن است ضرر کند.
عدم دیدار ترامپ با کیم جونگاون، رهبر کرهشمالی، هم میتواند امتیازی برای کرهجنوبی و رئیسجمهور جدید این کشور یعنی لی جه میونگ تلقی شود که در واقع بهنوعی گرایشهای مترقی یا چپ در کرهجنوبی دارد و برخلاف یون سوک یول، رئیسجمهور برکنارشده این کشور، خیلی طرفدار نزدیکی به آمریکا نیست و تلاش میکند در رقابت میان آمریکا و چین رویکرد میانهای اتخاذ کند.
اما در بعد اقتصادی و تجاری چند نکته در این سفر حائز اهمیت بود؛ نخست اینکه آمریکا تلاش کرد به بلوک کشورهای آسهآن اطمینان خاطر دهد که به دنبال قرار دادن آنها در دوراهی انتخاب بین آمریکا و چین نیست. این مساله برای بزرگترین بلوک اقتصادی جنوب شرق آسیا اهمیت بسیار زیادی دارد، چراکه خیلی از کشورهای عضو آسهآن بر این باورند که با تشدید رقابت میان آمریکا و چین، قدرت مانور اقتصادی و حتی سیاسی این بلوک در جنوب شرق آسیا تضعیف خواهد شد. مالزی بهعنوان رئیس دورهای آسهآن تلاش زیادی کرده است که نشان دهد کشورهای این بلوک میتوانند همزمان با آمریکا و چین روابط نزدیک اقتصادی و حتی سیاسی داشته باشند.
واضح است که چنین کاری، یعنی حفظ توازن در روابط میان کشورهای بلوک آسهآن و آمریکا و چین، کار بسیار دشواری است، مخصوصا اینکه مالزی و اندونزی به عنوان دو عضو مهم این بلوک روابط بسیار نزدیک تجاری و حتی سیاسی با چین دارند و اخیرا اندونزی تلاش کرد که اختلافات دریایی خود با چین را بهنوعی نادیده بگیرد. این امتیاز بزرگی برای شی جینپینگ بود. ولی در هر صورت، این سفر نشان داد که این کشورها امکان مانور در روابط میان آمریکا و چین را دارند.
مساله دوم در بعد تجاری، تلاش آمریکا برای تداوم نظم تجاری جدید، یعنی حمایتگرایی اقتصادی بود. این امر نشان میدهد که آمریکا در بلندمدت به دنبال ایجاد این نظم تجاری جدید است. از طرف دیگر، آمریکا پذیرفت که برخی تعرفهها را بر کالاهای چینی کاهش دهد و در مقابل چین هم پذیرفت که از آمریکا سویا وارد کند و جنگ بر سر مواد خاکی کمیاب به مدت یک سال از طرف پکن متوقف شود.
فراموش نکنیم که ترامپ پیش از دیدار با شی جینپینگ، هم با استرالیا و هم با ژاپن، بر سر مواد خاکی کمیاب یک توافق امضا کرده بود و گفته میشود که در ماه نوامبر هم توافق دیگری با قزاقستان برای کشف و استخراج مواد خاکی کمیاب منعقد خواهد کرد که بسیار مهم است. در واقع، رقابت بر سر مواد خاکی کمیاب و تسلط چین بر 70درصد فرآوری این مواد نشان میدهد که رقابت اصلی آمریکا و چین در سالهای آینده معطوف به رقابت بر سر فناوری و این رقابت هم معطوف به رقابت بر سر هوش مصنوعی خواهد بود.
در جمعبندی باید گفت این سفر این امیدواری را ایجاد کرد که شاید آمریکا و چین بتوانند فرمولی برای مدیریت تنشهای فزایندهای پیدا کنند که این امر موفقیت این سفر به شمار میرود. اما از بعد دیگر، این سفر نشان داد که آمریکا و چین، با وجود لبخندهای دیپلماتیک در مقابل دوربینها، همچنان بر این باورند که باید قدرت اول جهانی باشند و این مساله تداوم رقابت اقتصادی و سیاسی و تجاری بین آنها را ناگزیر میکند.