پیام فارس - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علی مزروعی| در هرجای دنیا اگر شخصیت سیاسی نخست یک کشور پیامی به کشور دیگر منتقل کند فضای رسانهای متمرکز میشود روی علل انتقال پیام، نسبت پیام و حوادث روز اما در ایران در همان روزی که دبیر شورایعالی امنیت ملی برای انتقال پیام رهبر انقلاب به پوتین عازم مسکو شد یک کمپین رسانهای ضد روسیه شکل میگیرد تا هم پیام مهم ایران به روسیه نادیده گرفته شده و هم بدتر از آن اساس روابط دو کشور زیر سؤال برود. این فضاسازی صرفاً به این دلیل صورت گرفته است که وزیرخارجه روسیه به درست یا غلط اظهاراتی را در مورد یک شخصیت سیاسی در ایران مطرح کرده که الان هیچ مسئولیت سیاسی ندارد؛ اما یک بدنه هواداری برای خودش ایجاد کرده که تمام مناسبات بینالمللی را از پنجره مدح عاشقانه شخص او مینگرد. او به پشتوانه همین بدنه هواداری روز پنجشنبه در یک گردهمایی دانشگاهی تمام مناسبات دو کشور را زیر سؤال میبرد و این خط را به بدنه هواداریاش میدهد که بعد از اظهارات لاوروف تمام روابط دوجانبه را زیر سؤال ببرند. حتی اگر استدلالهای ظریف در مورد نگاه منفعتطلبانه روسیه را هم بپذیریم و رأیهای مهم اخیر روسیه و چین در شورای امنیت به نفع ایران را نادیده بگیریم این سؤال در مقابل وزیر خارجه دولت دوازدهم قرار میگیرد که آیا بهتر نبود او حملاتش به روابط دوجانبه را به چند روز بعد از سفر دبیر شورایعالی امنیت ملی موکول میکرد. اگر بیتوجهی وزیر خارجه دولت روحانی به منافع ملی را نادیده بگیریم این موضعگیری شتابزده بعد از کنایههای لاوروف برای خود او نیز وجههای عصبانی و غیرمنطقی میسازد که تمام روابط بینالملل را در نسبت با جایگاه خود سنجیده و هر زمان که یکی از مسئولان سایر کشورها به او کنایه بزند او شمشیر را از رو بسته و بهصرف این کنایه تمام روابط دوجانبه را زیر سؤال میبرد. او با چنین مواجههای خطقرمز سیاست خارجی ایران را از تأمین منافع ملی به حفظ هویت سیاسی شخصی تقلیل میدهد. انتشار محتوای این صحبتها و ایجاد کمپین هواداری که به دفاع از ظریف اکتفا نکرده و کل روابط دوجانبه با مسکو را زیر سؤال میبرند از چند جهت مورد اهمیت است. اولاً همزمان با سفر مهم دبیر شورایعالی امنیت ملی مطرح شده و اثر رسانهای این سفر مهم را به حاشیه برده است، ثانیاً توسط رسانه دولتی ایرنا منتشر شده و میتواند یک پیام غلط از موضع رسمی دولت را به روسیه منتقل کند و ثالثاً برخلاف اظهارات حسن روحانی است که با هدف کندن برچسب شرقستیزی از دولتش مدعی روابط خوب با چین و روسیه بود. این اظهارات نشان میدهد دولت دوازدهم به روابط با شرق نگاه جدی نداشته و طی چندین سال که غربیها فشار اقتصادی را بر ایران تشدید کره بودند دچار فرصتسوزی در استفاده از فرصت بزرگ همکاری با شرق شده است، چیزی که ظریف در کتاب راز سر به مهر با تعبیر «رنجاندن دوستان دوران سختی» به آن اعتراف کرد.
زمانومکاننشناسی کمپین هواداری
مهمترین دلیل غیرمنطقی بودن این صحبتها همزمانی آن با سفر علی لاریجانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی به مسکو است. این سفر که با هدف انتقال پیام رهبر انقلاب به رئیسجمهور روسیه صورت گرفته، در شرایطی انجام میشود که روسیه و چین در فضای علنی مواضع حمایتی خوبی از ایران در شورای امنیت سازمان ملل اتخاذ کرده و اعلام کردهاند که بازگشت تحریمهای این شورا علیه ایران را به رسمیت نمیشناسند. بااینحال، انتشار صحبتهای ظریف ساعاتی پس از این سفر میتواند بر ضد فضای همسویی ایجادشده عمل کند. ظریف در این صحبتها روسیه را به دلیل تمرکز بر منافع خود در مواجهه با ایران مورد انتقاد قرار داده است. این رویکرد درحالی است که در روابط بینالملل این ملاحظه وجود دارد که تمام کشورها منافع ملی خود را دنبال میکنند. ایران در چنین فضایی باید با توسعه سبد دیپلماسی از تمام ظرفیتهایی که منافع مشترکی در آن وجود دارد حداکثر بهرهبرداری را داشته باشد. مقامات و چهرههای سیاسی اثرگذار باید با آگاهی از این امر بدیهی در روابط بینالملل از تمام ظرفیتهای دیپلماتیک برای پیشبرد منافع کشور بهره جویند نه آنکه با مطلقانگاری، موانعی بر سر راه روابط با شرق ایجاد کرده؛ اما در مواجهه با رویکرد خصمانه طرف غربی سادهانگاری پیشه ورزند. بیتوجهی به بازه زمانی پساماشه که ایران برای ایستادن در مقابل تهدیدات اقتصادی و امنیتی غربی نیاز به تشکیل یک جبههبندی سیاسی و امنیتی دارد نشان میدهد که این مواجهه مبنای منطقی و استدلالی نداشته و صرفاً به دلیل نارضایتی شخصی ظریف از کنایههای سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه صورت گرفته است. لاوروف پیشتر از پذیرش مکانیسم ماشه توسط ظریف ابراز تعجب کرده بود و مدعی بود که روسیه وقتی تمایل وزیرخارجه ایران را دیده در این مورد دخالتی نکرده است. درواکنش به این اظهارت ظریف به یک کمپین رسانهای ضد منافع دوجانبه دامن زده و با یک کنش احساسی منافع ملی را قربانی دفاع از جایگاه سیاسی خود کرده است.
ظریف البته سابقه پری از کنشهای هیجانی داشته است. او یک سال بعد از شهادت سردار سلیمانی یک دوگانه ساختگی با عنوان میدان و دیپلماسی را در گفتوگو با سعید لیلاز مطرح کرد که در ادامه خودش چندین بار ناچار شد از اظهاراتش در این باره عقب بنشیند. ظریف با همین رویکرد هیجانی چندین بار تا پای استعفا از دولت رفت و یکباره هم این کار را به این بهانه که از سفر بشار اسد به ایران مطلع نبود انجام داد؛ اما در ادامه استعفایش را پس گرفت.
با وجود این سابقه کمپین هواداری که هیچگونه انتقادی را نسبت به وزیرخارجه دولت روحانی برنتابیده و او را مبراازخطا میدانند تا حدی پیش رفته است که حسامالدین آشنا طی توییتی تهدید کرده است که نباید روحانی و ظریف را تحریک کرد؛ چرا که «اگر آنها دهان باز کنند همه ضرر میکنند.» به این ادبیات رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک دولت روحانی که یادآور دوران «بگم، بگم»های اواخر دولت دهم است دو ایراد وارد است. اولاً اینکه انتقادات به ظریف را لاوروف مطرح کرده است؛ اما بدنه هواداری وزیرخارجه اسبق انتقامشان را میخواهند با دعوای سیاسی در داخل بگیرند. ثانیاً این پرسش در مقابل آشنا قرار میگیرد که آیا روحانی که سابقه تکرار ادبیات سازمان منافقین را نیز داشته و در انتخابات سال 96 در مورد احکام معدومین عضو این گروهک تروریستی تشکیک کرده اکنون مرزی مانده که رد نکرده باشد؟
دومین نکته مورد انتقاد مبدأ انتشار سخنرانی ظریف یعنی خبرگزاری ایرنا است. ایرنا رسانه رسمی دولت محسوب میشود. انتشار چنین محتوایی از طریق این رسانه، میتواند بهاشتباه این پیام را به طرف روسی منتقل کند که دیدگاههای انتقادی ظریف، موضع رسمی دولت ایران است. چنین خروجی غیرهوشمندانهای از رسانه دولتی ایرنا میتواند بر درک دوطرفه ایجادشده تأثیر منفی بگذارد.
تناقضات دولت روحانی در روایت روابط با شرق
دیگر جنبه موردبررسی صحبتهای ظریف تناقض آن با اظهارات حسن روحانی است. روحانی در ویدئویی که اخیراً هم بازتاب پیدا کرده تأکید کرده که دولتش روابط مطلوبی با شرق برقرار کرده است. وی به وتوی قطعنامههای غیربرجامی توسط روسیه و چین اشاره کرده و از قول سرمایهگذاری 40 میلیارددلاری شی جینپینگ، رئیسجمهور چین از طریق بانکهای چینی سخن گفته که بیش از پیشنهادهای 10 تا 12 میلیارددلاری اروپا بوده است. بااینحال، مصاحبه ظریف روایتی متناقض عرضه میکند و نشاندهنده آن است که مواجهه دولت وقت با روسیه و شرق، آنچنان که روحانی توصیف میکند، ایدئال نبوده است. درحالیکه روحانی بر دستاوردهای دیپلماتیک با شرق تأکید دارد، انتقادات ظریف حاکی از ناکارآمدیهای دولت وقت است. دولت دوازدهم در روایت روابط خارجی ایران دچار تناقضاتی است که ریشه در نگاه سیاسی به این موضوع دارد. برخی شخصیتهای سیاسی، بسته به اقتضائات سیاسی و منافع جناحی، گاه از عملکرد مثبت در روابط با شرق سخن میگویند و گاه با هدف تضعیف رقبا به تخریب این روابط میپردازند. ظریف پس از اظهارات سرگئی لاوروف درباره خودش، به ناگاه یاد انتقادکردن از روسیه افتاده است. چنین رویکردی این تصویر را از وزیر خارجه دولت روحانی میسازد که او روابط بینالملل را نه از دریچه تجربیات دیپلماتیک و آموختههای دانشگاهی بلکه از دریچه برخوردهای شخصی تحلیل میکند.
اعتراف به شرقستیزی
روحانی اخیراً ضمن اعتراف به این موضوع که چین سال 94 یک بسته سرمایهگذاری 40 میلیارد دلاری یعنی رقمی در حدود 4 برابر پیشنهاد اروپاییها در آن زمان برای همکاری با ایران پیشنهاد داده است مدعی شده که پس از خروج آمریکا از برجام این کشور نیز از پیشنهادش عقب نشست. تعاملات این روزهای چین با ایران که حاضر شده حتی رأی شورای امنیت را که خود عضو دائم آن است به رسمیت نشناسد با آنچه روحانی میگوید تناقض دارد. روحانی بدون اینکه اشاره کند در آن زمان در سودای عادیسازی روابط با غرب رئیسجمهور چین را حتی در حد پروتکل میزبانی در هتل نیز نادیده گرفته است مدعی میشود صرفاً به دلیل بیرون رفتن آمریکا از برجام چین عقب نشسته است. البته ظریف در کتاب «راز سر به مهر» اعتراف خوبی در این رابطه داشته است: «با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود رنجاندیم. اتفاقی که اگر نمیافتاد نه دوستان دوران سختی رهایمان میکردند و نه با فشار حداکثری ترامپ مواجه میشدیم.» دولت روحانی تنها زمانی به سمت شرق چرخش کرد که آمریکا از برجام خارج شده بود. زمانی که روحانی با دستان خالی به سمت شرکای باسابقه عقبگرد کرد و طبیعتاً نمیتوانست توقع داشته باشد آنها همان پیشنهادهای گذشته را روی میز قرار دهند. ماجرای واردات واکسن کرونا از چین که دولت دوازدهم در آن ناکام مانده و آمار 700 فوتی در روز را نظاره میکرد پررنگترین جلوه از اثرات یک لجبازی سیاسی با شرق است. دعوای این روزهای ظریف با لاوروف که به یک سخنرانی تند علیه روسیه رسیده است اثبات میکند که دولت وقت از ابتدا تمایلی برای توسعه همکاریهای اقتصادی با شرق نداشته و یک فرصت بزرگ را سوزانده است. این دیدگاه غلط همچنان تداوم داشته و مقامات وقت اکنون با کوچکترین بهانهای پیشفرضهای غلط خود در روابط بینالملل را مجدداً به رخ کشیده و با هدف حفظ هویت سیاسی خود منافع ملی را به مسلخ میبرند.
بازار ![]()