پیام فارس - ایران / متن پیش رو در ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
رضا عدالتی پور| در پی تصویب قطعنامه ضد ایرانی در نشست پنجشنبه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی؛ کوروش احمدی در گفتوگو با «ایران»، این قطعنامه را ادامه تلاشهای آمریکا و تروئیکای اروپایی برای همسو کردن آژانس با وضعیت پس از فعالسازی اسنپبک توصیف میکند و میگوید این قطعنامه هیچ ضمانت اجرای مستقیمی ندارد. لذا واکنش وزارت امور خارجه و کانلمیکن اعلام کردن توافق قاهره اقدامی «متناسب و قابل دفاع» در برابر این قطعنامه است. ضمن اینکه در شرایط ویژه کنونی، ایران باید با رویکرد مدیریت تنش، موازنهای حسابشده برقرار کند.
این قطعنامه از نظر ماهوی چه ویژگیهایی داشت؟
به طور کلی این قطعنامه را باید در ادامه اقدامات تروئیکای اروپایی و آمریکا در شورای امنیت در باره پرونده هستهای ایران ارزیابی کرد. این قطعنامه بر تطبیق وضعیت آژانس با تحول ناشی از «اسنپبک» تمرکز دارد. یعنی از نگاه کشورهای غربی، با فعال شدن اسنپبک، شش قطعنامه شورای امنیت احیا شدهاند و حالا این کشورها در جریان تصویب این قطعنامه در شورای حکام و ارائه پیشنویس آن تلاش داشتند کار و فعالیت های آتی آژانس را با این وضعیت جدید منطبق کنند. در متن قطعنامه نیز این موضوع کاملاً مشهود است؛ به طوری که 9 بار از قطعنامههای شورای امنیت نام برده شده یا به آنها اشاره شده است.
در این قطعنامه برای دبیرخانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی تکلیف جدیدی تعیین شده؛ از این پس، آژانس باید سالی چهار گزارش دربارهٔ اجرای آن شش قطعنامه شورای امنیت ارائه دهد؛ یعنی هر سه ماه یک بار و پیش از نشستهای فصلی شورای حکام، دبیرخانه آژانس باید گزارش کند که ایران این قطعنامهها را اجرا میکند یا خیر. این قطعنامه آژانس در واقع یک متن حقوقی ـ فنی برای پشتوانهسازی است که در عمل ماهیتی سیاسی نیز دارد.
آیا قطعنامههای شورای حکام آژانس ضمانت اجرای الزامآور دارند که بتوانند از طریق آن اعمال فشار کنند؟
بهصراحت باید گفت خیر. قطعنامههای شورای حکام ضمانت اجرایی مستقیمی ندارند. تنها ضمانت اجرای آنها در عمل، احتمال ارجاع پروندهٔ به شورای امنیت است. پیش از این قطعنامه یکی از پرسشهایی که مطرح بود این بود که آیا شورای حکام در نشست اخیر پروندهٔ ایران را به شورای امنیت ارجاع میدهد یا نه. تقریباً از قبل روشن بود که فعلا چنین قصدی در میان نیست و بهجای آن سازوکار جدید گزارشدهی را تصویب کردند. در واقع، با این کار طرف غربی به دنبال این بود تا یک «پنجرهٔ فرصت» هم ایجاد کنند؛ یعنی پس از اتفاقات اخیر، از جمله ادعای عدم پایبندی ایران به تعهداتش ذیل پادمان، حمله آمریکا و اسرائیل به ایران، فعال شدن مکانیزم اسنپبک و اقداماتی که در ادامه انجام شد، اکنون با تصویب این سازوکار جدید، یک دورهٔ زمانی سهماهه یا ششماهه پیشِ رو گذاشتهاند. اگر ایران در این بازهها به این قطعنامه شورای حکام و آن شش قطعنامهٔ شورای امنیت عمل نکند، احتمالاً در ذهن طرف مقابل این گزینه وجود دارد که پرونده را به شورای امنیت ارجاع دهند.
با توجه به وضعیت فعلی در شورای امنیت و مواضع روسیه و چین، آیا اصلاً امکان دارد این قطعنامه در شورای امنیت به نتیجه برسد؟
طرف غربی در شورای حکام با ترکیب آرا و حدود 19 رأی موافقی که معمولاً دارد، اکثریت لازم را برای ارجاع پرونده به شورای امنیت در اختیار دارد. البته از منظر غربیها پرونده ایران از نظر حقوقی همین حالا هم در دستور کار شورای امنیت قرار دارد. بنابراین، اگر شورای حکام دوباره پرونده را ارسال کند، مستندات جدیدی، علاوه بر موارد پیشین، در اختیار برخی اعضا قرار میگیرد تا برای اقدام مدنظرشان کارت بیشتری داشته باشند. اما در وضعیت فعلی و در صورت تثبیت شرایط کنونی آنطور که من میبینم، چین و روسیه موافقت نخواهند کرد که اقدام جدیدی در شورای امنیت علیه ایران انجام شود. با دادههای کنونی، اگر بحث اعمال تحریمهای جدید در شورای امنیت مطرح شود، روسیه از حق وتو استفاده خواهد کرد؛ چین هم احتمالاً همراهی میکند. بههرحال، مسکو و تا حد قابل توجهی پکن در دورهٔ اخیر همکاری خوبی با ایران داشتهاند. همان پکنِ و مسکویی که در سالهای 2006 تا 2010 به قطعنامههای مربوط به ایران رأی مثبت میدادند، این بار رویکرد متفاوتی اتخاذ کرده و همکاری بیشتری با ایران نشان داده اند. این تغییر رفتار نیز به موضوع مهم رقابت میان قدرتهای بزرگ بازمیگردد؛ رقابتی که اکنون در اولویت سیاست خارجی این کشورها قرار گرفته و بر نحوهٔ مواجهه آنها با پرونده ایران تأثیر گذاشته است. در کل میتوان گفت که با وضعیت فعلی و اطلاعات موجود، بسیار بعید است که چین و روسیه با اعمال تحریمهای جدید علیه ایران در شورای امنیت موافقت کنند مگر اینکه ظرف سه تا شش ماه آینده شرایط سیاسی متحول شود.
چقدر احتمال دارد این قطعنامه تجربهای مشابه آنچه در 22 خرداد امسال رخ داد، بهدنبال داشته باشد؟
بعید میدانم چنین شود. علاوه بر مخالفت جدی احتمالی جامعه جهانی دلایل دیگری هم وجود دارد. نخست اینکه من فکر نمیکنم ترامپ در شرایط فعلی بهدنبال آغاز یک اقدام جدید باشد. او ادعا کرده که سایتهای هستهای ایران را «کاملاً نابود کرده»؛ بنابراین برای چه هدفی باید دوباره اقدام نظامی انجام دهد؟ بحث «تغییر رژیم» و امثال آن را هم خود ترامپ از یک دهه پیش تا کنون بارها نادرست و اشتباه توصیف کرده است. از طرف دیگر، هرگونه بیثباتی در ایران عوارض امنیتی جدی برای منطقه دارد؛ برای تنگه هرمز، برای قفقاز و آسیای میانه و سایر نقاط؛ در چنین وضعی با توجه به منافع آمریکا، واشنگتن باید هزینه بیثباتی را بپردازد.
نکته بسیار مهم دیگر، وضعیت داخلی آمریکاست. در پایگاه اجتماعی ترامپ مخالفت با اقدام نظامی قابل توجه است. حتی درباره اقدام قبلی علیه ایران نیز بخش بزرگی از جریان «ماگا» و گروههای انزواطلب مخالف بودند. آن زمان میگفتند این اقدامات برای جلوگیری از «بمبسازی و غنی سازی» انجام میشود؛ اما اکنون حتی آن بهانه هم وجود ندارد. بنابراین من بعید میدانم آمریکا بهدنبال جنگ باشد. اسرائیل نیز تنها در صورتی میتواند عملیاتی انجام دهد که از آمریکا اجازه داشته باشد و امکان اقدام یکجانبه علیه ایران را نخواهد داشت.
چرا طرف غربی و آژانس نسبت به این استدلال که ایران در شرایط ویژهای قرار دارد و باید یک «مدالیته جدید» تعریف شود. واکنشی نشان نمیدهند؟
همانطور که گفتم ایران در یک وضعیت فوقالعاده قرار گرفته و این بهخاطر حملاتی است که علیه برخی سایتهای ما انجام شده است. این وضعیت برای طرف مقابل نیز باید قابل درک باشد و طبیعی است که ایران واکنشی نشان دهد.
واکنش دولت و به طور مشخص وزارت امور خارجه به این قطعنامه را چطور ارزیابی میکنید؟
درباره واکنشی که آقای عراقچی داشتند و اعلام کردند نامهای به مدیرکل آژانس ارسال شده و «تفاهم قاهره دیگر معتبر نبوده و خاتمه یافته تلقی میشود»، باید گفت که طبیعی است که ایران باید واکنشی نشان میداد و این واکنش قابل دفاع است. موضعی که اتخاذ شده، متناسب با شرایط کنونی است؛ برداشت من این است که خوشبختانه با توجه به تلاشهای صورت گرفته در دولت و وزارت خارجه و در مجموعه حاکمیت، این درک شکل گرفته که خروج از NPT در وضعیت کنونی همسو با منافع ملی نیست؛ بنابراین در این شرایط، تصمیمی که گرفته شد و اعلام کانلمیکن بودن توافق قاهره، احتمالاً شاید تنها یکی از اقدامات قابل اتخاذ از سوی مقامات بود. با این حال، همکاری میان ایران و آژانس باید در چارچوب NPT ادامه پیدا کند. موضوع آسیب های ناشی از حمله به تأسیسات هسته ای ایران باید برای جامعه جهانی نیز قابل درک باشد .
بازار ![]()