پیام فارس - کیفیت پائین بازی های فوتبال در بیست و پنجمین دوره رقابت های لیگ برتر و عدم برنامه تاکتیکی جذاب از سوی سرمربیان از جمله دلایلی است که باعث قهر تماشاگران با ورزشگاه ها شدهاند.
به گزارش خبرنگار مهر ، فرهنگ هواداری در فوتبال ایران که میتواند یکی از بزرگترین نقاط قوت جامعه ورزشی کشور باشد، در سالهای اخیر با چالشهای عمیقی روبرو شده است. فوتبال در ایران نه تنها یک ورزش بلکه نمادی از هویت جمعی، هیجان و حتی اعتراض اجتماعی است. با این حال، این فرهنگ با معضلاتی مانند خشونت سکوها، سلطه باشگاههای بزرگ، فساد ساختاری و کاهش چشمگیر حضور تماشاگران دستوپنجه نرم میکند.
سیدمقداد سادات جامعه شناس ورزش در یادداشتی برای گروه ورزشی خبرگزاری مهر در این مورد نوشته است:
معضلات و مشکلات فرهنگ هواداری
فرهنگ هواداری در ایران، برخلاف کشورهای پیشرفته مانند آلمان یا انگلیس که بر پایه آموزش، مشارکت و لذت جمعی بنا شده، به سمت رفتارهای نابهنجار و هیجانی سوق پیدا کرده است. برخی از مشکلات کلیدی عبارتند از:
1- خشونت و پرخاشگری سکوها:
یکی از بارزترین معضلات، افزایش توهین، فحاشی و درگیریهای فیزیکی است. بر اساس تحلیلهای جامعهشناختی، این رفتارها ریشه در «آسیبهای اجتماعی» مانند فشارهای اقتصادی، بیکاری و ناامنی شغلی دارد. هواداران، که اغلب از طبقات متوسط و پایین جامعه هستند، هیجانات سرکوبشده زندگی روزمرهشان را در ورزشگاه تخلیه میکنند – مثلاً پرتاب سنگ یا توهین به بازیکنان و داوران.
مجید جلالی، کارشناس فوتبال، این پرخاشگری را نتیجه «فشارهای روانی جامعه» میداند و تأکید میکند که هواداران فوتبال را دوست دارند، نه «فوتبالیها» (بازیکنان و مدیران) را، اما سوءمدیریت به این تنش دامن میزند.
2- سلطه باشگاههای بزرگ و نادیده گرفتن تنوع:
فوتبال ایران عملاً به چند تیم بزرگ تقلیل یافته و سایر تیم هاحاشیهنشین شدهاند. این مسئله باعث شده هواداران شهرهای کوچک احساس «سرگشتگی» کنند و فرهنگ هواداری به جای فراگیری، به یک دوقطبی تندرو تبدیل شود. نتیجه؟ کاهش جذابیت کلی لیگ و مهاجرت استعدادها به باشگاههای بزرگ.
3- تأثیر منفی فضای مجازی و رسانهها:
کانالهای هواداری که میتوانستند ابزار آموزش باشند به بستری برای «کریخوانی»، شایعهپراکنی و توهین تبدیل شدهاند. کارشناسانی مانند امیر حاجرضایی هشدار میدهند که این فضا «آلوده» شده و فرهنگ هواداری را به سطحی پایین کشانده است. علاوه بر این، مصاحبههای هیجانی پیشکسوتان و مدیران، خشم را تشدید میکند.
4- عدم نهادسازی و آموزش:
فدراسیون فوتبال به جای تشکیل کانونهای مستقل هواداری با بودجه و آموزش، به «منشور اخلاقی» اکتفا کرده که کارشناسان آن را ناکافی میدانند. بدون تسهیلات مانند بلیت ارزان یا خدمات رفاهی، هواداران احساس «قربانی» بودن میکنند.
دکتر مجید خاتونی، جامعهشناس ورزشی در گفتگو با مهر ، مدیران را مقصر اصلی میداند و میگوید رفتار هواداران مستقیماً بازتاب «عملکرد ناموفق مدیران» است – از فساد مالی تا ناتوانی در ایجاد لذت تماشا.
5- بنبست فرهنگی تحت تأثیر عوامل خارجی:
اتفاقات تلخ در ورزشگاهها نشان میدهد فرهنگ هواداری متأثر از رفتار مدیران، بازیکنان و فضای مجازی است. این بنبست، هواداری را از یک جشن جمعی به «جنگ قبیلهای» تبدیل کردهاست.
دلایل استقبال سرد هواداران از بازیهای باشگاهی
حضور تماشاگران در لیگ برتر ایران در سالهای اخیر به رکوردهای پایین رسیده – مثلاً در فصل 1403، میانگین حضور کمتر از 5000 نفر در بازیهای غیرحساس بوده است. دلایل این «قهر هواداران با سکوها» چندلایه است:
1- عملکرد ضعیف تیمها و عدم جذابیت
هواداران از نتایج ضعیف خسته شدهاند. بازیهای کسلکننده و نبود تاکیتیک مشخص و روی آوردن تیم ها به سیستم علی اصغری، انگیزه حضور را میکشد.
2- مشکلات زیرساختی و استادیومها
بازسازی ناقص آزادی (تا پایان 1405 غیرقابل استفاده) و فرسودگی سایر استادیومها مانند تختی یا اکباتان (که اخیراً زیر کشت رفته)، گزینههای محدودی باقی گذاشته است. ظرفیت محدود (مثلاً 10 هزار نفری آزادی) و مشکلات مانند قطع برق یا چمن نامرغوب، لذت را از بین برده.
3- عوامل اقتصادی و بلیتفروشی:
قیمتهای بالا، بازار سیاه بلیت و تأخیر در سامانه فروش دسترسی را سخت کرده است. در شرایط تورم، هواداران ترجیح میدهند پولشان را جای دیگری خرج کنند، بهویژه وقتی خدمات ضعیف (نظافت، راهنمایی) وجود دارد.
4- فساد و ناکارآمدی:
قراردادهای بادآورده (مثل قراداد نیم میلیون دلاری بستن با بازیکن نهایت دویست هزار دلاری و تقسیم مابه التفاوت بین مدیران و دلال ها و...) کیفیت را پایین آورده و اعتماد را از بین برده است. هواداران احساس میکنند پولشان به جیب «رانتیها» میرود، نه پیشرفت فوتبال. نتیجه؟ «تحقیر فوتبال ملی» در بازیهای آسیایی و کاهش انگیزه حضور.
راهکارهای پیشنهادی
برای احیای فرهنگ هواداری، نیاز به اصلاحات ساختاری است: آموزش هواداران از سنین پایین، بهبود استادیومها (مانند رفع مشکلات بلیت و خدمات)، کاهش سلطه باشگاههای بزرگ از طریق حمایت از تیمهای محلی و نهادسازی مستقل (مانند کانونهای هواداری). مدیران باید پاسخگو باشند، نه با محرومیت جمعی، بلکه با شفافیت
در نهایت، فوتبال ایران پتانسیل تبدیل شدن به «آبروی ملی» را دارد، اگر از بنبست فعلی خارج شود.