پیام فارس - صبح نو / «بازتولید «اعتماد» و «انسجام» در میدان دانشگاه» عنوان یادداشت روز در روزنامه صبح نو به قلم جواد بخشی الموتی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
رویدادهای روز دانشجو در سال 1404، صحنههایی بهیادماندنی از پیوند نسل جوان با آرمانهای انقلاب و نظام را به تصویر کشید. در فضای پس از جنگ 12 روزه، دشمن تمام تلاش خود را برای ایجاد شکاف و دودستگی در بدنه جامعه، بهویژه در میان نخبگان و دانشگاهیان، به کار گرفت. اما دانشگاههای ایران، همچون دژی استوار، نه تنها در برابر این توطئهها ایستادند، که جلوهگاهی از همبستگی ملی و وفاداری آگاهانه شدند. یکی از صحنههای گویا و نمادین، «سلام نظامی» دانشجویان دانشگاه آزاد کرج در مراسم روز دانشجو بود. این حرکت، فراتر از یک اقدام احساسی، کنشی سیاسی و نمادین بود که پیوند ناگسستنی دانشگاه را با ارزشهای دفاع مقدس و آرمانهای نظام نشان داد. این صحنه، به روشنی بیانگر آن است که دانشجوی امروز، وارث راستین شهیدان 16 آذر است و مرزبندی خود را با دشمن به خوبی میشناسد. حضور گسترده و صمیمی مسئولان ارشد نظام در دانشگاهها در این ایام، گواه دیگری بر این پیوند عمیق است. دیدار رئیس جمهور با دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و حضور رئیس قوه قضائیه در جمع دانشجویان زنجان، و رییس مجلس با دانشجویان مشهدی نشان از ارادهی حکمرانان برای شنیدن صداهای مختلف، حتی انتقادی، در چهارچوب اخلاقی دارد.
این تعامل مستقیم و بیپرده، فضای اعتماد متقابل را تقویت میکند و توهم دشمن مبنی بر جدایی دانشگاه از حکومت را در هم میشکند. دانشجویان در این دیدارها نشان دادند که میتوانند دغدغههای کارشناسی و انتقادات سازنده خود را در قالبی مسئولانه و دلسوزانه مطرح کنند، بدون آنکه مرزهای اصولی را زیر پا بگذارند.
از منظر جامعهشناسی سیاسی، دانشگاه در ایران امروز کارکردی دوگانه و همسو یافته است: از یک سو، کانون پرسشگری، نقد و تولید فکر است و از سوی دیگر، سنگر بازتولید وفاداریهای ملی و انقلابی. این دو نقش، به جای آنکه در تضاد باشند، مکمل یکدیگر شدهاند. پرسشگری آگاهانه، زمانی سازندگی دارد که در خدمت تقویت میهن باشد، و وفاداری زمانی پایدار است که بر بستر خرد جمعی و گفتوگو استوار شود. رخدادی مانند سلام نظامی در دانشگاه آزاد کرج، بیان نمادین همین وفاداری ریشهدار است. حضور مسئولان بلندپایه نیز، نشانهی پذیرش این خرد جمعی و تمایل به مدیریت کشور از مسیر شنیدن صداهای گوناگون درون چارچوب ارزشی نظام است. دانشگاه معاصر ایران در آزمون دشوار پس از جنگ، نقش تاریخی خود را به عنوان «پایگاه انسجام ملی» به خوبی ایفا کرده است. دانشجویان با هوشیاری سیاسی، روز 16 آذر را از دستبرد تحریفگران خارجی نجات داده و آن را به محفلی برای نمایش تعلق خاطر به انقلاب تبدیل کردهاند. کنشهای نمادینی چون سلام نظامی، همراه با گفتمان انتقادی سازنده در دیدار با مسئولان، الگویی بومی و کارآمد از مشارکت سیاسی نسل جوان را رقم زده است. این الگو، که میتوان آن را «وفاداری نقادانه» یا «پیوند صمیمانه در عین پرسشگری» نامید، بزرگترین سد در برابر پروژه تفرقهافکنی دشمنان ایران اسلامی است. آیندهی کشور در گرو تداوم همین گفتوگوی صریح و اعتماد متقابل بین نسل جوان و مدیران نظام خواهد بود. در امتداد همین بحث، میتوان به تجربه تاریخی دانشگاه در ایران اشاره کرد؛ جایی که هر بار فضای عمومی کشور دستخوش بحران یا دگرگونی شده، دانشگاه نقشِ ضربانسنج جامعه را ایفا کرده است. دانشجویان، به دلیل زیست جمعی و ذهنیت پرسشگرشان، نخستین گروهی هستند که تغییرات اجتماعی را رصد میکنند و به آن واکنش نشان میدهند. تفاوت امروز در این است که این واکنش نه به شکل گُسست و تقابل، بلکه در قالب نوعی بلوغ سیاسی بروز یافته است؛ بلوغی که نقد را از هیجان جدا میکند و وفاداری را از انفعال. همین تغییر کیفی، روز دانشجو را از یک مناسبت تاریخی صرف، به صحنهای برای سنجش توازن میان عقلانیت، هویت ملی و مطالبات نسل جوان تبدیل کرده است.
از سوی دیگر، حضور چهرههای تصمیمساز در دانشگاهها، تنها زمانی معنا پیدا میکند که با شنیدن واقعی همراه باشد. تجربه سالهای اخیر نشان داده هر جا این شنیدن رخ داده، شکافها کوچکتر شده و فضای همکاری بر فضای سوءظن غلبه کرده است. دانشگاه، برخلاف بسیاری از نهادهای رسمی، ظرفیت تولید «گفتوگوی امن» را دارد؛ گفتوگویی که در آن دانشجو میتواند از موضع مسئولیت اجتماعی سخن بگوید و مدیر، از موضع پاسخگویی. همین رابطه دوطرفه، امید به اصلاح تدریجی ساختارها را افزایش میدهد و امکان میدهد که نخبگان جوان احساس کنند در سرنوشت کشور سهم و نقش دارند. در نهایت، آنچه اهمیت دارد تبدیل این الگوی «وفاداری نقادانه» به یک گفتمان پایدار در سطح ملی است؛ گفتمانی که بتواند مرز میان نقد و تخریب را روشن نگه دارد و همزمان انرژی خلاق نسل جوان را بهسوی آیندهسازی هدایت کند. جامعهای که نقد را تهدید بداند، از پویایی میافتد، و جامعهای که وفاداری را تحقیر کند، انسجام خود را از دست میدهد. هنر دانشگاه در این سالها همین بوده که هر دو وجه را زنده نگه دارد. اگر این مسیر ادامه پیدا کند، دانشگاه میتواند موتور محرک توسعه فکری و سیاسی ایران بماند و شکلی تازه از مشارکت مدنی را در برابر چالشهای پیشرو به نمایش بگذارد؛ شکلی که تکیهگاهش اعتماد، پرسشگری و حس تعلق ملی است.