پیام فارس - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
فواد شمس روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی صبح روز چهارشنبه جان باخت
بازار ![]()
مرگ ناگهانی فواد شمس، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، که صبح دیروز به زندگی خود پایان داد، شوک بزرگی برای جامعهٔ رسانهای ایران بود. شمس در صفحهٔ توئیتر، خود را «دانشجوی دکترای جغرافیا و برنامهریزی روستایی دانشگاه تربیت مدرس» معرفی کرده و در آخرین توئیتهایش از ناامیدی و مرگ نوشته بود. شمس متولد اوایل دههٔ 1360 بود و در دوران دانشجویی در دانشگاه تهران بهعنوان فعال چپگرا در جنبش دانشجویی شناخته میشد. او که کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری داشت، مهر امسال وارد دورهٔ دکترای جغرافیای روستایی در دانشگاه تربیت مدرس شد. شمس در رسانههایی مثل هفتهنامهٔ متن، حاشیه، صدا، روشن، روزنامهٔ هممیهن، وبسایت عصر ایران و نشریات تخصصی گردشگری قلم میزد. این تجربهٔ گسترده باعث شده بود که نامش در میان تحریریههای مختلف شنیده شود. او در دههٔ 80 خورشیدی از فعالان دانشجویی بود و در اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری 1388 بازداشت شد. این پیشینهٔ سیاسی در سالهای بعد سایهٔ سنگینی بر زندگی حرفهایاش انداخت؛ شمس با وجود تحصیلات و تجربه، تنها قراردادی پیمانی در شهرداری کرج داشت و تلاش او برای رسمی کردن قرارداد به دلیل «سوابق سیاسی» بینتیجه مانده بود. از نظر اقتصادی، او نه تنها ثبات شغلی نداشت بلکه درگیر هزینههای زندگی روزمره و تحصیل بود.
بحران معیشت خبرنگاران
روزنامهنگاران در کنار کارگران، پرستاران و معلمان از ناامنی شغلی و فشار اقتصادی رنج میبرند. برخی دستگاهها حتی از اجرای قوانین حمایتی خبرنگاران مانند مادهٔ 46 قانون مطبوعات و آییننامهٔ مشاغل سخت و زیانآور سر باز میزنند. رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی در گفتوگویی با «خانه ملت» گفته است که خبرنگاران مشمول قانون بازنشستگی 20 سالهاند و هر خبرنگاری که حقش ضایع شده باشد، میتواند شکایت کند؛ او تاکید کرده که هیچ دستگاهی حق ندارد، اجرای این قوانین را به تعویق بیندازد. این اظهارات بهخوبی نشان میدهد چقدر قوانین روی کاغذ هستند و در عمل اجرا نمیشوند. مطابق با نتایج اولین پیمایش جامع انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران: دو سوم روزنامهنگاران مورد پرسش دستمزدی بین 10 تا 20 میلیون تومان در ماه دریافت میکنند. حدود 20 درصد کمتر از 10 میلیون تومان حقوق دارند و یکسوم بدون قرارداد رسمی کار میکنند. بیشتر آنها جوان و تحصیلکرده هستند و نیمی از آنان اجارهنشیناند و سابقهٔ بیمهشان کمتر از سابقهٔ کاریشان است. 5٫7 درصد هیچ بیمهای ندارند و 48٫4 درصد کمتر از 10 سال سابقهٔ بیمه دارند. حتی 15٫9 درصد از خبرنگاران تماموقت فاقد بیمهٔ کار هستند و 37٫6 درصد بیمهٔ درمان تکمیلی ندارند. طبق این آمار، اکثریت روزنامهنگاران با دستمزدهایی زیر خط فقر شهری، ناامنی شغلی و نبود حمایت بیمهای دست و پنجه نرم میکنند. پیمایش انجمن صنفی نه تنها به درآمدهای پایین اشاره میکند بلکه به نارضایتی گسترده نیز پرداخته است: 73٫7 درصد خبرنگاران از دستمزد خود رضایت «کم» یا «خیلی کم» دارند و 70 درصد میگویند، درآمدشان فقط بخش اندکی از هزینههای زندگی را پوشش میدهد. بسیاری از آنان به ترک حرفه فکر میکنند و احتمال بازگشت به آن را کم میدانند. در چنین محیطی که یک طرف آن قراردادهای موقت و اخراجهای ناگهانی و طرف دیگر سانسور و خودسانسوری است، فرسودگی روانی و افسردگی پدیدهای گسترده شده است.
تقاطع ناامنی شغلی، سانسور و سیاست
فواد شمس برخلاف برخی همکاران که به رسانههای دولتی یا خبرگزاریهای حاکمیتی رفتند، در رسانههای خصوصی و مستقل فعال بود؛ رسانههایی که طبق گزارش انجمن صنفی معمولاً دستمزدهایی پایینتر از رسانههای دولتی میپردازند. او به واسطهٔ سوابق دانشجوییاش نه تنها از ورود به برخی تحریریهها محروم شد بلکه حتی در شهرداری کرج نیز استخدام رسمی نشد. همین ناامنی شغلی و بیعدالتی در گزینشها در نوشتهٔ فیاض زاهد بازتاب یافته بود. شمس در روزهای آخر عمرش در شبکههای اجتماعی از «پوچی زمانه» و «بیفایدگی تلاشها» مینوشت؛ توئیتهایی که امروز با نگاهی دیگر خوانده میشود. مرگ فواد شمس باید بهانهای برای نگریستن به وضعیت رسانهها باشد. او دانشآموختهٔ دانشگاه تهران بود، سابقهٔ همکاری با نشریات مختلف داشت و این اواخر هم کارمند پیمانی شهرداری کرج بود؛ با این حال آیندهٔ شغلیاش نامعلوم و درآمدش اندک بود. در کشوری که تورم بالاست و هزینهٔ زندگی هر روز افزایش مییابد، روزنامهنگاری با حقوق ناچیز و فشارهای سیاسی و روانی عملاً به حرفهای فرساینده تبدیل شده است. آمارهای انجمن صنفی نشان میدهد که بسیاری از خبرنگاران، فکر ترک حرفه را در سر دارند؛ آنها همان «مردههای بیجانی» هستند که فیاض زاهد از آنان گفت.