جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴
سیاسی

گزینه‌‏های اروپا پس از ماشه

گزینه‌‏های اروپا پس از ماشه
پیام فارس - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست بریتانیا، فرانسه و آلمان یا همان ای۳ [تروئیکای اروپایی]، مدتی مشغول بررسی ...
  بزرگنمايي:

پیام فارس - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
بریتانیا، فرانسه و آلمان یا همان ای3 [تروئیکای اروپایی]، مدتی مشغول بررسی این بودند که چطور می‌توانند به بهترین شکل از اهرم ماشه استفاده کنند. این سازوکار که به هر طرف حاضر در توافق اجازه می‌دهد تحریم‌های سازمان ملل را علیه ایران برگرداند، بنا بود در اکتبر منقضی شود.
الی گرانمایه معاون برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای اروپایی روابط خارجی| کنایه تلخی دارد که بعد از یک دهه تلاش جهت حفظ توافق هسته‌ای 2015، نه ایران، نه آمریکا، بلکه اروپا ضربه نهایی را زد. سازوکار «ماشه» که قدرت‌های اروپایی کلیدش را زدند، اجرا شده است. با این کار، تحریم‌های سازمان ملل متحد علیه ایران برمی‌گردند و این نشانه پایان توافقی می‌‌شود که پایتخت‌های اروپایی زمانی به عنوان پدیده‌ای تاریخی، تجلیلش کردند. حالا که همه کارهای قبلی پاک شده، رهبران اروپایی باید تصمیم بگیرند حرکت بعدی‌شان چیست.
بالابردن خطر
بریتانیا، فرانسه و آلمان یا همان ای3 [تروئیکای اروپایی]، مدتی مشغول بررسی این بودند که چطور می‌توانند به بهترین شکل از اهرم ماشه استفاده کنند. این سازوکار که به هر طرف حاضر در توافق اجازه می‌دهد تحریم‌های سازمان ملل را علیه ایران برگرداند، بنا بود در اکتبر منقضی شود. تروئیکای اروپایی به ایران هشدار داد، اگر توافقی با ایالات متحده حاصل نکند که در آن برنامه هسته‌ای به عقب بازگردانده شود، همان برنامه‌ای که به نزدیک سطح تسلیحاتی رسیده بود، آن‌ها از این سازوکار استفاده خواهند کرد.
بعد از اینکه ‍12 روز جنگ بین ایران و اسرائیل ضربه سنگینی به برنامه هسته‌ای ایران زد، تروئیکای اروپایی کوشید با تهدید ماشه، امتیازات تازه‌ای از ایران بگیرد. پیشنهاد دادند، در ازای ازسرگیری گفت‌وگوهای هسته‌ای، دسترسی کامل بازرسان و تأیید وضعیت ذخایر اورانیوم غنی‌شده، شش ماه وضعیت را تمدید کنند [و ماشه اجرایی نشود]. تهران این پیشنهاد را رد کرد. این تا حدی به این خاطر بود که تمدید پیشنهادی، با واقعیت‌های سیاسی در تهران فاصله داشت.
پیشنهاد تروئیکا، به لحاظ اصولی منطقی بود و هماهنگ با تعهدات ایران تحت معاهده منع گسترش؛ اما آنچه این سه کشور از ایران خواسته بودند، تسلیم اندک برگه‌های باقی‌مانده چانه‌زنی، در گفت‌وگوهای آینده با آمریکا جهت رفع تحریم‌ها بود، آن هم درست پس از اینکه ایران بمباران شده بود. در مقابل، تروئیکا پیشنهاد می‌داد که تفنگ ماشه را همچنان به سمت ایران نشانه بگیرد.
ایران به تازگی جنگی بی‌سابقه با اسرائیل و آمریکا را از سر گذرانده بود، دو طرفی که مشترکاً تأسیسات هسته‌ای ایران را هدف قرار داده بودند. بدتر از آن اینکه این اتفاق، در میانه مذاکراتی بین آمریکا و ایران رخ داد که میانه‌روها در دولت رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان، از آن حمایت کرده بودند؛ همان گروهی که پشت توافق 2015 بودند. آن‌ها که دو بار از ترامپ رودست خورده بودند، فضای چندانی نداشتند که فشار بیاورند تا برای تمدید ماشه، امتیاز داده شود.
بعد از بحثی جدی داخل کشور، دولت ایران اوایل سپتامبر، توافقی جدید با آژانس بین‌الملل انرژی اتمی را پذیرفت. این هم با استقبال مدیرکل آژانس مواجه شد که آن‌ را گامی در جهت درست دید. در نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل، ایران و تروئیکا به مذاکره ادامه دادند. طبق گزارش‌ها، تهران پیشنهاد داد گفت‌وگوهای هسته‌ای با ایالات متحده را در چینشی چندجانبه ادامه دهد و به آژانس اجازه دهد از یکی از سایت‌های هسته‌ای بمباران‌شده بازدید کند. به نظر می‌آید ایران این پیشنهاد را هم داده بود که اگر ماشه به شکل دائم حذف شود، در فاصله 45 روز گزارشی از ذخایرش به آژانس بدهد؛ اما تروئیکا مدعی شد هیچ‌کدام از این پیشنهادات برای رسیدگی به تهدید مربوط به منع گسترش کافی نیستند و تعهد ملموسی از سمت تهران برای آن‌ها حاصل نمی‌کند.
بدفهمی از وضعیت بازی
تروئیکا سال‌ها در مقابل برنامه هسته‌ای ایران که در شتاب بود، زمان خرید و رواداری خود را افزایش داد؛ پس چرا، حالا درست زمانی که برنامه هسته‌ای ایران عقب رانده شده، حاضر نشد سر ماشه عقب بنشیند؟ یک ارزیابی حاکی است آن‌ها بر سر این قمار کردند که فشار زمانی و سایه تهدید ازسرگیری حملات اسرائیل، ایران را مجبور خواهد کرد در موضع ضعف، جا بزند. ایران چنین نکرد. مقامات ایران احتمالاً به این نتیجه رسیده بودند که حتی اگر خواسته‌های تروئیکا را بپذیرند، غرب شروطش را عوض خواهد کرد و بحث موشک‌ها را هم به میان خواهد کشید یا اینکه به‌‌رغم تلاش‌های دیپلماتیک، اسرائیل کارزار نظامی‌اش را از سر خواهد گرفت؛ چنان که در ماه ژوئن چنین کرد.
این هم ممکن است که تروئیکا تا حدی پذیرای پیشنهادات لحظه آخری ایران بوده، اما نتوانسته ترامپ را همراه کند. به دنبال حملات ماه ژوئن، به نظر می‌رسید ترامپ دیگر کاری به مسئله ایران ندارد. او مکرراً اعلام می‌کرد برنامه هسته‌ای ایران «نابود شده‌است». استیو ویتکاف، مذاکره‌کننده ارشد ایالات متحده می‌گوید همچنان در تماس با ایران است اما سخنرانی طویل ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد هیچ اثری از حصول توافق نداشت.
گزینه دیگر این است که شاید تروئیکا تصمیم گرفته از کارزار فشار حداکثری تازه‌ای حمایت کند. اگر چنین باشد، یعنی ماشه ابزاری برای مجازات ایران بوده (بابت تأمین پهپاد برای روسیه) و نیز برای جلب‌نظر چهره‌های جنگ‌طلب در دولت ترامپ (مثل مارکو روبیو [وزیر خارجه]) با توجه به نیاز اروپایی‌ها برای جلب حمایت ایالات متحده برای اوکراین. در نهایت، انگیزه ماشه هر چه بوده باشد، ایران و اروپا هر دو به لحاظ دیپلماتیک آسیب دیدند.
همه یا هیچ
اروپایی‌ها قوی‌ترین اهرم‌شان علیه ایران را مصرف کرده‌اند و بعد از این کار، حالا دیپلمات‌های اروپایی بر سر دوراهی‌اند. می‌توانند بعد از ماشه، راهی برای فرودی نرم ایجاد کنند با هدف ایجاد فضای دیپلماتیکی تازه، برای توافق هسته‌ای تازه، یا می‌توانند به تیم روبیو بپیوندند و فشار را مؤکد کنند. انتخاب گزینه دوم، اشتباهی فاحش خواهد بود.
سیاست فشار حداکثری واشنگتن علیه ایران که شامل خروج سال 2018 او از توافق هسته‌ای و هدفش برای بستن جریان صادارات نفت ایران می‌شود، تا اینجا نتیجه‌اش ایرانی بوده که برنامه هسته‌ای‌اش، نزدیک به سطح تسلیحاتی است و ضمناً منجر به تقابل نظامی پرهزینه‌ای هم شده است. حتی بمباران ایران شاید فقط برنامه‌اش را بین یک تا دو سال عقب انداخته باشد. در مقابل، توافق هسته‌ای این گزینه را بدون شلیک یک گلوله 12 ماه به تأخیر انداخته بود. افزایش فشار غرب حالا ممکن است اسرائیل را تشجیع کند که در مقابل ایران، با حملات دوره‌ای نظامی، راهبرد «چمن‌زنی» را در پیش بگیرد. [این اصطلاح مربوط به راهبردی است که در محافل اسرائیلی درباره قلمروهای فلسطینیان به کار می‌رود. 
معنایش این است که بر اساس این راهبرد، اسرائیل باید هرازگاهی حمله‌ای گسترده به فلسطینیان داشته باشد، نیروهای آن‌ها را در آمار بالا بکشد و زیرساخت‌ها و تجهیزات‌شان را تخریب کند تا فلسطینیان هرگز نتوانند از سطح مشخصی بالاتر بیایند، همان‌طور که صاحب زمینی با چمن، هرازگاهی باید آن را کوتاه کند.] اگر اسرائیل جنگش با ایران را از سر بگیرد، بسیار محتمل است که کشورهای همسایه و شرکای اروپایی را هم به میان ماجرا بکشد.
به گوشه انداختن ایران همزمان به معنای هل‌دادنش به سمت چین و روسیه نیز هست. درحالی‌که غرب مسیر ماشه را ادامه داد و پیش برد، مسکو و تهران به توافقی رسیدند که در ایران نیروگاه‌های هسته‌ای بسازند. به‌علاوه ممکن است تهران به سمت چین و پاکستان هم مایل شود تا دفاع هوایی و موشک‌هایش را در این دوران پس از جنگ 12 روزه، بازسازی کند. همان‌طور که تروئیکا فشارش را افزایش می‌دهد، تهران احتمالاً واکنش نشان خواهد داد. این ممکن است شامل تقویت ماشین جنگی روسیه علیه ناتو هم بشود.
بازی درست
همچنان گزینه جایگزین وجود دارد. بعد از ماشه، ائتلافی گسترده از کشورهای اروپایی ورای تروئیکا باید به سمت محدودکردن آسیب‌ها تغییر مسیر دهند. در واقع، مقامات ارشد ایران در نشست امسال مجمع عمومی سازمان ملل، به‌‌رغم سایه ماشه، با تعداد زیادی از مقامات اروپایی دیدار کردند، حاکی از اینکه دیپلماسی همچنان برای تهران گزینه است. رهبران اروپایی باید این مسیر را به ترامپ پیشنهاد کنند، به عنوان روشی برای مدیریت مسئله هسته‌ای ایران، بدون دست یازیدن به حملات تازه‌ای که دوباره شکاف‌ها را در جریان «ماگا» باز خواهد کرد.
هدف فوری باید دنباله‌ای از توافقات کوچک با تهران باشد که تشدید بیشتر تنش هسته‌ای را متوقف کند و میزانی اعتماد بین غرب و ایران ایجاد کند. این رویه در ابتدا می‌تواند با خویشتن‌داری شروع شود: مثلاً، تهران بپذیرد غنی‌سازی را ادامه ندهد و در مقابل غرب صادرات نفت ایران را محدود نکند. بعد باید به این سمت رفت که ایران اجازه بازرسی‌های بین‌المللی را از برخی سایت‌های هسته‌ای بمباران‌شده بدهد (و بعد این اجازه را گسترش دهد) و در مقابل از ایالات متحده تضمین دریافت کند که از حملات دوباره از سوی اسرائیل در آینده حمایت نخواهد کرد.
این می‌تواند به ایالات متحده و ایران فضای تنفس بدهد تا به آرامی تنش‌ها را پایین بیاورند و گفت‌وگوهایی معنادارتر را پیش ببرند؛ به‌خصوص اگر عربستان سعودی هم بتواند از بهبود روابطش با تهران جهت حمایت از این روند استفاده کند. اروپایی‌ها، مثل کشورهای حاشیه خلیج [فارس] باید از تعامل به عنوان ابزاری برای کاهش تنش استفاده کنند؛ به‌خصوص در کاهش احتمال درگیری بر سر اوکراین و البته همین‌طور جهت مذاکره، برای آزادکردن زندانیان اروپایی در ایران.
در نهایت، پرکردن شکاف بین تهران و واشنگتن بر سر توافق هسته‌ای تازه ممکن است غیرممکن از کار دربیاید. ممکن است اروپایی‌ها مجبور شوند، موضع انتظار اتخاذ کنند تا زمانی که سیاست‌ها در یک طرف تغییر یابد. پایتخت‌های اروپایی به شکل سنتی تلاش کرده‌اند از جنگ بر سر برنامه هسته‌ای ایران جلوگیری کنند. این نقش را آن‌ها باید دوباره از آن خود کنند. نباید اجازه دهند ماشه، دیپلمات‌های اروپایی را از صحنه خارج کند یا آن‌ها را به سمت رویکردی تهاجمی با رهبری ایالات متحده هل دهد که خطر درگیری بیشتر را به همراه دارد.
بازار


نظرات شما