پیام فارس - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نصرتالله تاجیک| در شرایط کنونی، غرب مشخصا اروپا و امریکا صریحا تلاش دارند البته باتوجه به سوابق گذشته، علاوه بر فعال کردن تحریمها، مکانیسمهای اجرایی دقیقتر و شدیدتری را علیه ایران اعمال کنند. در این میان، ایران باید با دقت رفتار کند؛ چراکه اثر تحریمها بر زندگی مردم و وضعیت اقتصادی کاملا محسوس است و در این تردیدی نیست. با این حال، بخشی از این فرآیندی که اکنون با آن مواجه هستیم، جنگ روانی امریکا و اروپا علیه ایران است تا فشار داخلی را افزایش دهند و خواستههای خود را از این طریق تحمیل کنند. لذا اینجاست که حساسیت شرایط بیش از پیش آشکار میشود. ایران باید بین دو رویکرد تعادل ایجاد کند: از یکسو، موضوع را جدی بگیرد و از سادهانگاری یا خوشبینی غیرواقعی پرهیز کند تا مثلا جواب جنگ روانی دشمن را بدهد و ازسوی دیگر، به گونهای رفتار شود و به اندازهای به این مقوله بها داده شود که در زمین غرب قرار نگیرد که همان تشدید فشار روانی علیه مردم است. به عقیده من پیدا کردن این نقطه حساس و بهینه این ماجرا در ایجاد ساز و کارهای جدید و مناسب برای کاهش اثرات تحریمهای اعمالی بر مردم نقطه حرکت و اول است. این اقدامات میتواند شامل مسائل اقتصادی، حمایت از سفره اقشار آسیبپذیر، مسائل اجتماعی و حتی ابعاد سیاسی و امنیتی باشد. تمامی این جنبهها باید در طرح یا سازوکاری که در مقابل اقدامات اروپا و امریکا طراحی میشود، دیده شود. از نظر سیاست خارجی، اولویت باید بر دیپلماسی باشد، نه تشدید فضای بینالمللی علیه خودمان. درباره اروپا طبعا بخشی از پیشنهاد فرصت شش ماههای که برای تمدید تحریمها یا تعلیق آنها را مطرح میکردند با این هدف بود که به دیپلماسی فضای تنفسی بدهد و امکان آغاز عملیات احیای دیپلماسی فراهم شود. با این حال، تعجیل اروپا در این روند شکبرانگیز است. حال یا تلقی اروپا این است که اهرم چندانی در مقابل خود که در دستان ایران باشد، وجود ندارد و ایران درصدد اهرمسازی و بازی بههمزن ازجمله در برنامه هستهای خود یا در موضوعات سیاسی است. اما در هر صورت در وضعیت فعلی یا آینده نزدیک، امید به تقویت روابط دیپلماتیک ایران و اروپا بالاخص ازسوی اطراف مقابل محدود است. ناگفته نماند که رفتار اروپا هم تناقضآمیز بوده است: از یکسو، نمایندگانش در شورای امنیت بر اهمیت دیپلماسی تاکید میکنند، اما ازسوی دیگر، خود را تحتتاثیر امریکا قرار دادهاند که اعتقادی به دیپلماسی از موضع برابر ندارد. همچنین زمان کافی برای پیشبرد دیپلماسی فراهم نمیکنند. این وضعیت نیز یعنی شرایط کنونی دیپلماتیک میان ایران و اروپا میتواند منجر به وقفه یا سکتهای در روابط دیپلماتیک ایران و اروپا شود. حتی نمایندگان روسیه و چین نیز تاکید کردند برای تمدید شش ماهه نیز روند مطلوبتری میان ایران و اروپا ایجاد شود، به همین دلیل مخالفت اروپا با مدت تمدید قطعنامه در مقابل این اوضاع که میتواند کنترل شرایط را زیر سوال ببرد تا حدودی قابل توجیه نیست. با این حال، نمیتوان پایان دیپلماسی را به صورت مطلق اعلام کرد؛ چراکه حل مسائل بدون مذاکره و دیپلماسی امکانپذیر نیست و راهحل نظامی جایگزین آن نخواهد بود. در نتیجه، شاهد یک وقفه در روند دیپلماتیک هستیم و طبعا دو طرف در تلاشاند راهکاری پیدا کنند تا این مساله چهرهای خشن یا نامطلوب پیدا نکند.
بازار ![]()
به عقیده من، منافع و صلاح ایران در این است که روابط حداقلی خود را در چارچوب وظایفش نسبت به کنوانسیون منع اشاعه یا معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) حفظ کند. باتوجه به وضعیت برجام، ایران دیگر تعهدات برجامی ندارد، اما مسائل داخلی به تنهایی تعیینکننده نیستند؛ قوهای عاقله در کشور وجود دارد که در تصمیمگیریها اثرگذار است. فشار برخی نیروهای سیاسی و اجتماعی برای خروج از انپیتی نیز، به عقیده من، نه تنها اجماع نخبگانی ندارد، بلکه در درون حکومت نیز نظرات یکدستی برای تحقق چنین اقدامی وجود ندارد، بنابراین، بعید به نظر میرسد که ایران روابط خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را فعلا به طور کامل قطع کند، زیرا چنین اقدامی آسیبپذیری کشور را بیشتر خواهد کرد. در جهان، معمولا کشورهایی که قصد حرکت به سمت تسلیحات هستهای دارند، در صورت تضعیف اوضاع بینالمللی، دست به چنین اقداماتی میزنند، اما ایران چنین قصدی ندارد. به این ترتیب، این امر میتواند مصداق «آش نخورده و دهن سوخته» باشد؛ یعنی فشار و جو جهانی علیه ایران تشدید خواهد شد و باتوجه به آسیبپذیری موجود در سیاست خارجی و بازدارندگی منطقهای ایران، مشخص نیست که چنین اقدامی به نفع کشور باشد. با این همه واقعا میان فعال شدن مکانیسم ماشه، بازگشت تحریمها و احتمال حمله اسراییل به ایران رابطه علی و معلولی مستقیمی نمیبینم. اینها دو مقوله متفاوت هستند. ایران ممکن است با تحریمها مواجه باشد یا نباشد، اما همچنان امکان حمله امریکا یا اسراییل وجود دارد. نمونه آن، جنگ 12 روزه اخیر است که در شرایطی رخ داد که مکانیسم ماشه فعال نبود. به عبارتی ریشه آن حملات به مسائل هستهای بازمیگردد؛ به ویژه اقدامات هستهای که ایران در آینده ممکن است در زمینه غنیسازی با خلوص و درجه بالا دنبال کند. چنین روندی، طبیعتا حساسیتزا خواهد بود و بعید میدانم ایران درصدد چنین اقدامی باشد! موضوع مهم دیگر، برنامه موشکی ایران است که به نظر میرسد باید اکنون بیشتر مواظب باشیم. درواقع، این مسائل بستگی به نوع رفتار ایران دارد؛ چه در قبال برنامههای هستهای و چه در عرصه دیپلماتیک با کشورهای دیگر. مقوله چگونگی بازگشت تحریمها و میزان تاثیرگذاری آن، به نوع بازی بازیگران منطقهای و بینالمللی وابسته است. اگر این بازیگران به گونهای رفتار کنند که تحریمها تشدید شود، یک وضعیت پیش میآید و اگر به گونهای عمل کنند که تبعات بازگشت تحریمها کاهش یابد، وضعیتی دیگر شکل خواهد گرفت. به عقیده من در حال حاضر، شرایط منطقه و نظام بینالمللی آنقدر ثابت و آرام نیست که بتوان تمام سناریوهای آینده را به طور دقیق پیشبینی کرد. روندها به تحولات منطقهای و بینالمللی بستگی دارد. این وضعیت میتواند کمک کند تا ایران در کنار جدی گرفتن موضوع بازگشت تحریمها، از بزرگنمایی بیش از حد خطرهای آن بپرهیزد. بهنظر من، این نوع بزرگنمایی همان اصطلاحا «خودکشی از ترس مرگ» است. نکته حساس اینجاست که ایران باید نقطه بهینهای پیدا کند؛ نقطهای که ضمن ادای دین به موضوعات حساس، از افتادن در دام افراط و تفریط و بازی در زمین طرف مقابل پرهیز کند.
اما درباره رویکرد روسیه و چین در قبال بازگشت تحریمها علیه کشورمان باید گفت اولا این دو کشور ظرفیت مناسبی از جهت حقوقی و سنگاندازی در دبیرخانه و استناد به اصول رویهای در شورا و نیز سیاسی و یارگیری و انداختن امور در پیچ و خمهای اداری دبیرخانه شورای امنیت و کمیته تحریم و موضوع بودجه و... برای تاثیرگذاری بر عدم اجرا شدن قطعنامهها دارند. مهم این است که توجه کنیم فضای کنونی با فضای تصویب آن قطعنامهها، حتی با رای مثبت این دو، متفاوت است! ثانیا تازه بازی شروع شده! بعضی از این اقدامات چالشهایی پیش روی دبیرخانه شورای امنیت و سازمان ملل و حتی شخص دبیرکل به وجود میآورد که نتیجه آن میتواند سردرگمی کشورها برای رعایت و اجرای تحریمهای بازگشته باشد! و حتی ممکن است روی اجرای تحریمهای کنونی هم مثبت یا منفی موثر باشند. بستگی دارد به نحوه مدیریت، رویکرد و اهمیتی که ایران برای آن قائل میشود و امکانات و نیروی خود را روی آن تخصیص میدهد. رویکرد سیاسی، دیپلماتیک حقوقی موثرتر است! ثالثا اگرچه کشورها معمولا در این مقاطع حساس تلاش میکنند که از برخورد مستقیم با الزامات قانونی پرهیز کنند، اما واقعیت این است همانطور که ایران در سالهای اخیر تحت تحریم بوده و توانسته به روشهایی خود را نسبتا آزاد کند یا اثرات تحریمها را کاهش دهد. این اقدامات معمولا تحت عنوان دور زدن تحریمها صورت گرفتهاند و راهکارهایی پیدا شده است، اما مهم این است که این روشهای سنتی بهروزرسانی شوند تا هزینههای تحمیلی کاهش یابد و بتوان با کارآمدی بیشتر به نتایج مطلوب رسید. از طرفی چگونگی مواجهه با تحریمها، بسته به نوع تعامل ایران و همزمان درک آن از تحریمها و حل و فصل مسائل مرتبط، تعیین میشود. تاکنون بسیاری از اقدامات در سطح پاییندستی اعمال شدهاند؛ مانند واسطهها و کمیسیونها و برخی روشهای دور زدن تحریمها که هر صنعت متخصصان خاص خود را میطلبد، اما در بالادستی، یعنی مدیریت کلان و سیاستگذاری، اقدامات کمتری صورت گرفته است. به عنوان نمونه، با وجود تحریمها، درآمد ارزی محدود و اقتصاد کشور کوچک شده است، اما برخی هزینهها و ریخت و پاشها و مهمتر روابط فسادآلود همچنان ادامه دارد؛ به گونهای که حتی در صورت نبود تحریمها، وضعیت مشابهی حاکم بود. لذا بازگشت تحریمها دیگر نباید صرفا به چشم یک مساله یا معضل اقتصادی دیده شود؛ بلکه باید به عنوان ضرورتی در راستای امنیت ملی کشور و مردم تلقی شود. این امر مستلزم شکلگیری ارادهای عمومی در کشور است؛ هم در سطح جامعه، هم در سیاست و هم در حکومت. در این چارچوب، تمام آحاد کشور، از پایینترین سطوح کاری و سیاسی تا سطوح مدیریتی، باید کاهش آثار تحریمها را نصبالعین خود بدانند. تمام اقدامات، برنامهها و تصمیمها باید در جهت کاهش اثرات تحریمها هماهنگ شود و گفتمانی غالب در کشور شکل گیرد. این گفتمانسازی داخلی نیازمند انسجام ملی، اصلاحات داخلی، مبارزه علمی با فساد و برنامهریزی دقیق است تا یک اراده غالب در کشور شکل گیرد. تنها در این صورت است که هم و غم کشور در راستای کاهش اثرات تحریمها متمرکز خواهد شد، چراکه متاسفانه واقعیت این است که ایران با این چالش مواجه است و اکنون لازم است که به جای صرفا تمرکز بر چرایی وقوع آن، به دنبال راهکارهای عملی برای حل مشکل باشد و آن چرایی را نیز در قالب کالبدشکافی موضوع و اصلاح رویکردهای خود دنبال کنیم. در این مسیر، باید نقشهای جامع برای مقابله با اثرات تحریمها طراحی شود و دیپلماسی نقش کلیدی در این نقشه ایفا کند. این موضوع خود بحثی مستقل و مفصل است که نیاز به بررسی جداگانه دارد.