پیام فارس - شیراز-مولانا یک عالم مدرس بود که با یک جرقه آسمانی، تبدیل به مهندسی شد که آتش شوق را در سینه هزاران انسان برافروخت و با اشعار جادویی ستونهای عشق بنا نهاد.
خبرگزاری مهر ، گروه استانها- مرضیه جوانمردی فر*: در میان ستارگان پرفروغ آسمان ادب فارسی، نام مولانا جلالالدین محمد بلخی چون خورشیدی بیهمتا میدرخشد.
نامی که فراتر از مرزهای جغرافیایی و زمان، پژواک عشق، معرفت و انسانیت را در دلها طنینانداز کرده است.
او که در قرن هفتم هجری قمری در بلخ زاده شد و بعدها در قونیه آرام گرفت، نه تنها یک شاعر بلکه فیلسوف، عارف و متفکری بود که با انفجاری درونی جهان را به وجد آورد.
بشنو این نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
کز نِیِستان تا مرا بُبریدهاند
در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
این ابیات آغازین مثنوی معنوی، سرآغاز سفری به درون انسان و جهان است.
مولانا، همانند نای جدا افتاده از نیستان، از درد فراق و جستجوی وصال سرود. زندگی او داستانی پر از تحول است؛ از یک عالم برجسته و مدرس علوم دینی تا عاشق شوریدهای که خود را بازیافت و جهانی نو را تجربه کرد.
مولانا شاعری نیست که تنها با کلمات بازی کرده باشد. او کیمیاگری بود که با درآمیختن درد فراق و شور عشق، وجود خویش را به کوره معرفت سپرد.

دیدار با شمس تبریزی، عارف گمنام اما پرشور و شعور، نقطه عطفی در زندگی مولانا بود.
شمس چون آینهای، خود حقیقی مولانا را به او نشان داد و او را از حجابهای «من» و «خود» رهانید.
این دگرگونی عمیق، مولانا را از قالب یک واعظ بیرون کشید و به شاعری بدل ساخت که هستیاش را در عشق جستجو میکرد.
در این دوران است که اشعار شورانگیز مولانا، لبریز از مضامین عرفانی و عاشقانه شد.
سرمستِ چنان خوبی، کِی کم بُوَد از چوبی؟
برخاست فَغان آخر، از اُستُنِ حَنّانه
شمسالحقِ تبریزی! از خلق چه پرهیزی؟
اکنون که درافکندی، صد فتنهٔ فَتّانه
رفتن شمس، ضربهای روحی بود که مولانا را در غم و اندوهی عمیق فرو برد.
اما این فقدان، نه پایان، که آغازی بود برای عمق بخشیدن به سلوک عرفانی او.
مثنوی معنوی، شاهکار بیبدیل مولانا، مجموعهای است از حکایات، تمثیلات و اشعار عرفانی که در شش دفتر تدوین شده است.
این اثر، که به «قرآن عجم» نیز شهرت دارد، گنجینهای از حکمت، معرفت و عشق است.
مولانا در این اثر، پیچیدهترین مفاهیم فلسفی و عرفانی را با زبانی ساده و گیرا بیان میکند و قدرت تخیل او در خلق حکایات و شخصیتها، شگفتانگیز است.
مولانا، نه تنها شاعری بزرگ بلکه معلمی برای تمام اعصار و قرون است.
اندیشههای او، الهامبخش هنرمندان، فیلسوفان و عارفان در سراسر جهان بوده و همچنان پس از سالها چراغ راه کسانی است که در جستجوی معنای زندگی، عشق و حقیقت هستند.
مولانا به ما آموخت که آتش عشق میتواند وجود را دگرگون کند و جهانی نو بسازد.
*فعال رسانهای