پیام فارس - اعتماد / «آشتی درون تنها راه عبور از بحرانها است» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم زهرا نژادبهرام است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
آشتی درون مقدمه آشتی بیرون است این کلام همیشه در بیان بزرگان این مرز و بوم و حتی جهان به زبانهای گوناگون بیان شده است به واقع منظور از آشتی درون چیست و تعریف آن در جامعهای که دچار مشکلات عدیده اجتماعی اقتصادی و سیاسی است، چیست؟سوالی که شاید کمتر به آن توجه شده و بیش از هر چیز مفهوم صلحطلبی در امروزین ادبیات رسمی کشور چه در کتب، چه در سخن و چه در تصمیمگیریهای رهبران مطرح است، موضوع آشتی با دیگران است؛ در حالی که آشتی با دیگران گام دوم آشتی است. انسانها تا با خود به آشتی نرسند، امکان آشتی با دیگری برایشان مفهومی ندارد. از این رو است که شاید در تاریخ سرزمینهای دیگر بهخصوص آنان که از بحرانهای عمیق در رنج بودهاند مثلا آفریقای جنوبی بعد از آپارتاید موضوع آشتی ملی و آشتی با درون کشور مطرح شد. یا در ایرلند پس از سالها بحران و تنشهای متعدد در دهه 90 میلادی مفهومی تحت عنوان جمعه نیک منجر به آشتی ملی شد. یا دیگر کشورها که بحرانهای متعددی از پیش رو گذراندهاند و توانستند راه را بگشایند. لذا مقوله آشتی درون امری منحصر به فرد برای ایران نیست بلکه موضوعی تجربه شده است. اما آشتی درون در جامعه امروز ایران چیست؟ به نظر میرسد آنچه میتواند آشتی درون را برای امروز ایران تعریف کند چیزی به جز رفع کدورتها، دشمنیها و باورپذیری تنوعهای جنسیتی، فرهنگی، مذهبی، قومی جناحی و... نیست. عبور از مرز دوست - دشمن، خودی - ناخودی در درون کشور کلید نگاه به فردا است. یعنی زمانی میتوان به آشتی به معنای واقعی آن در جامعه امروز ایران تحقق بخشید که این مفاهیم جداییساز را در ادبیات رسمی و غیررسمی در بخشهایی از حاکمیت نفی کرد. همه به روشنی میدانند که مردم در دو چیز مشترک هستند: سرزمین و سرنوشت؛ لذا هرنوع شکافافکنی و دشمنافروزی تحت هر عنوانی و نادیدهانگاری تفاوتها و حقوق همه، از سوی هر بخشی، معنایی به جز عدم تمایل به آشتی و رفع اختلافات ندارد. راه عبور از مشکلات درون جامعه اعتماد به مردم و پذیرش و مشارکت آنان در ایجاد شرایط مناسب زندگی در جهت دستیابی به آشتی است. به قول حافظ «آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است / با دوستان مروت با دشمنان مدارا...» به عبارت دیگر آشتی درون مقدمه رسیدن به آسایش است و این محقق نمیشود مگر آنکه خواست مردمان به رسمیت شناخته شود و آن امر زندگی است. در واقع از آنجا که مردم این کشور شیرازه حیات این سرزمین را در زندگی تعریف میکنند، لازم است نگاهی دیگر داشت تا آشتی درون تحقق یابد. مردم عموما به دنبال تنش و درگیری نیستند، آنان زندگی را بر همه چیز ترجیح میدهند. اما صبوری میکنند و در انتظار تغییر در رفتار برخی وابستگان به حاکمیت هستند که از طرق مختلف سعی در فاصلهافکنی میان آنها را دارند. مردم خواهان رفع انحصار در امور اقتصادی و فرهنگی و سیاسی هستند. آنان خواهان شرایط مساعد برای کنترل بحرانهایی نظیر تغییرات اقلیمی و... و ارتقای فرصتها به همراه رشد، رونق اقتصادی، رفع بیکاری، نفی بیعدالتی آموزشی، حق بهرهگیری از شرایط تحصیلی برابر برای همه نقاط کشور در همه سطوح و دور شدن از تبعیض طبقاتی، وابستگی سیاسی و... هستند. مردم خواهان توسعه زیرساختها و رفع کمبودها و برنامهریزی هدفمند برای کاهش بحرانهای آب، برق و... هستند. آنان خواهان شنیدن نوید بهبود در شرایط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کشور بوده و این را زندگی میدانند. آنان زندگی را دوست دارند و میخواهند برای آینده برای فرزندانشان و برای خودشان فردایی روشن را ببینند پس باید به خواست آنها احترام گذاشته شده و فضا برای تحقق خواستشان فراهم شود. وظیفه مسوولان پاسخ به این خواست است؛ چرا که وظیفه ذاتی مدیران و تصمیمگیران کشور تامین نیازهای مردم و ایجاد شرایط مناسب برای زندگی آنان است. مسوولان کشور به درستی میدانند این مهم مهیا نمیشود، مگر آنکه هر نوع عوامل تنشزا میان حاکمیت و مردم که منجر به بروز تنش، اختلافات عمیق اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و... برطرف شود. امید آن است که مسوولان و مدیران آشتی درون را سرلوحه برنامهریزیهای این کشور کنند. آشتی درون یا همان آشتی اجتماعی مقدمه گشایشهای بزرگ برای مردمان این کشور است. چرا که در کنار حل این مساله که مبنای آن اعتماد به شهروندان و باور آنهاست، امکان تحقق آرزوها و آشتی بیرونی فراهم میشود. آنچه کشور را در طول حمله اسراییل به ایران سربلند کرد، چیزی به جز به هم پیوستگی مردمان برای دفاع از امر مشترکشان یعنی سرزمین و سرنوشتشان بود. لذا برای تحقق آشتی با دیگران که در خارج از مرزهای این کشور هستند، لازم است نخست پرچم آشتی در درون بلند شود.
حاکمیت برای ورود به این مرحله شاید بیش از هر چیز باید روی نقاط مثبت ارتباط با ملت تمرکز کند و آنها را تقویت کرده و اختلافات را کنار گذارد تا بتواند رمز موفقیت برای حل بحرانها را جستوجو کند.
درواقع آنچه امکان تحقق توسعه و پیشرفت را برای کشور فراهم میکند، مشارکت شهروندان و پیمان بر سر اشتراکات است. برای رسیدن به این نقطه ضروری است، از مردم تجلیل شود. باید به زبان ارتباط و پذیرش حقوق آنان راه بهبود با کمک آنها جستوجو شود. آشتی درون راه دستیابی به آشتی بیرونی است.