شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۴
سیاسی

متفکر آمریکایی: چرا خاورمیانه جدید بی‌بی با خاورمیانه قدیم تفاوتی ندارد؟

متفکر آمریکایی: چرا خاورمیانه جدید بی‌بی با خاورمیانه قدیم تفاوتی ندارد؟
پیام فارس - اکو ایران /متن پیش رو در اکو ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست استفان والت، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه هاروارد در یادداشتی برای ...
  بزرگنمايي:

پیام فارس - اکو ایران /متن پیش رو در اکو ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
استفان والت، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه هاروارد در یادداشتی برای فارن پالیسی نوشت: با توجه به رویدادهای پرتنش چند سال گذشته، وسوسه‌انگیز است که از ظهور یک «خاورمیانه جدید» سخن بگوییم. اما چند بار تا کنون این حرف را شنیده‌ایم؟
برخی تصور می‌کردند که جنگ شش‌روزه نقطه عطفی حیاتی خواهد بود و مخالفان عرب اسرائیل بالاخره صلح خواهند کرد. اما این اتفاق نیافتاد. در مورد معاهده مصر و اسرائیل، جنگ خلیج فارس، توافقات اسلو، تهاجم آمریکا به عراق و بهار عربی نیز همین اتفاق افتاد. با این حال، وقایعی چون حملات یازدهم سپتامبر، جنگ داخلی سوریه، حمله حماس در 7 اکتبر 2023، نسل‌کشی جاری در غزه، ویرانی‌های مکرر در لبنان، حملات حوثی‌ها به کشتی‌رانی در دریای سرخ، و حملات هوایی اخیر به ایران، همچنان ادامه دارند.
در یک دهه گذشته - و به‌ویژه از 7 اکتبر 2023 به بعد - شاهد تحولات خارق‌العاده‌ای بوده‌ایم، اما شرایط زیربنایی‌ای که این منطقه را برای مدت طولانی درگیر بحران و جنگ کرده، همچنان بدون تغییر باقی مانده‌اند. برخی از بازیگران از صحنه خارج شده‌اند، برخی قدرت گرفته یا آن را از دست داده‌اند، و تعدادی نیز سیاست‌های متفاوتی را در پیش گرفته‌اند، اما منابع اصلی بی‌ثباتی همچنان پابرجا هستند.
به همین دلیل، هرگاه صحبت از «خاورمیانه جدید» می‌شود، من با دیده تردید به آن می‌نگرم. برای درک بهتر این تردید، ابتدا باید دید چه چیزهایی تغییر کرده‌اند و سپس چه چیزهایی تغییر نکرده‌اند.
محور مقاومت
بارزترین و مهم‌ترین تحول چند سال اخیر، تضعیف «محور مقاومت» است (شامل ایران، حماس، حزب‌الله، گروه‌های عراقی، دولت اسد در سوریه و حوثی‌های یمن). پس از حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر 2023، اسرائیل کارزار گسترده‌ای را علیه تمامی اجزای این ائتلاف آغاز کرد و نتایجی قابل‌توجه گرفت. حماس به شدت تضعیف شده، گرچه نابود نشده و همچنان در برابر نسل‌کشی اسرائیل مقاومت می‌کند. بسیاری از رهبران ارشد حزب‌الله ترور شده‌اند و شاخه نظامی این گروه ضعیف‌تر از دو سال پیش است. دولت اسد که از حمایت محروم شد، از صحنه بیرون رفته و اسرائیل نیز از این فرصت استفاده کرده تا انبارهای تسلیحاتی در سوریه را بمباران کرده و بخش‌هایی از این کشور را اشغال کند.
اسرائیل همچنین با حوثی‌ها در یمن تبادل حملات هوایی داشته است. و سرانجام، در ماه ژوئن، اسرائیل یک کارزار هوایی گسترده را علیه ایران آغاز کرد (که متعاقباً با حمایت ایالات متحده همراه شد) با هدف نابودی زیرساخت‌های هسته‌ای ایران و شاید حتی بیشتر. به‌جز اسد، هیچ‌یک از اجزای محور مقاومت از میان نرفته‌اند و همگی همچنان با سرسختی ایستاده‌اند. با این حال، همه آن‌ها نسبت به چند سال پیش متحمل آسیب شده‌اند
قدرت و نفوذ در جهان عرب
تحول دوم، تغییر تدریجی قدرت و نفوذ در جهان عرب است؛ قدرتی که از مصر و عراق فاصله گرفته و به سوی عربستان سعودی و دولت‌های نفت‌خیز ثروتمند حوزه خلیج فارس متمایل شده است.
مصر همچنان گرفتار بحران اقتصادی است، در حالی که عربستان سعودی و امارات متحده عربی با سرعت در حال نوسازی و متنوع‌سازی اقتصادهای خود و ایفای نقش دیپلماتیک فعال‌تری هستند. تعجب‌آور نیست که برخی کارشناسان اکنون معتقدند این کشورها - ولو به‌ناچار - می‌توانند نقشی میانجی‌گرانه در منطقه ایفا کنند.
کاهش نفوذ روسیه
سومین تحول، کاهش چشمگیر نفوذ روسیه در منطقه است؛ هم به دلیل سقوط بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، و هم به‌خاطر فشارهای ناشی از جنگ طولانی و پرهزینه در اوکراین.
مسکو نتوانست از سقوط اسد جلوگیری کند و با وجود کمک‌هایی که تهران از زمان آغاز جنگ اوکراین به روسیه کرده، کار چندانی برای یاری به ایران انجام نداده است. روسیه در دوران ریاست‌جمهوری ولادیمیر پوتین دیگر قادر به ایفای نقش مداخله‌گرانه پیشین خود در منطقه نیست، و این تغییر نیز تحولی مهم به شمار می‌رود.
تحول در نقش آمریکا
در نهایت، نقش سایر قدرت‌های خارجی - از جمله ایالات متحده - نیز ممکن است به‌طور اساسی در حال تغییر باشد.
گرچه آمریکا دهه‌هاست با ایران خصومت دارد، اما تصمیم دولت ترامپ برای مشارکت فعال در کارزار بمباران اسرائیل، گامی مهم تلقی می‌شود، به‌ویژه با توجه به تهدید رئیس‌جمهور دونالد ترامپ مبنی بر ازسرگیری حملات در صورت تلاش ایران برای حرکت سریع به سمت بمب هسته‌ای. نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، و بخش‌هایی از لابی اسرائیل در ایالات متحده، مدت‌هاست برای این اقدام فشار آورده‌اند و اکنون به خواسته خود رسیده‌اند.
کاهش حمایت از اسرائیل
اما در عین حال، شدت و خشونت حملات اسرائیل به غزه در حال از بین بردن حمایت سیاسی از تل‌آویو در هر دو حزب سیاسی آمریکا و در سطح جهانی است. همان‌گونه که دیپلمات پیشین اسرائیل، آلون پینکاس، اخیراً در نشریه نیو ریپابلیک اشاره کرده، 60 درصد آمریکایی‌ها اکنون با عملیات اسرائیل در غزه مخالف‌اند و نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌دهد که اکثریت (53 درصد) نسبت به اسرائیل دیدگاه منفی دارند. روزنامه‌های بزرگ هر روز بیشتر از اقدامات اسرائیل انتقاد می‌کنند و کارشناسان برجسته - حتی در خود اسرائیل - به‌طور فزاینده‌ای تل‌آویو را به ارتکاب نسل‌کشی متهم می‌کنند. حتی اگر این واژه خاص را نپذیرید، تردیدی نیست که اسرائیل در مقیاسی گسترده مرتکب جنایات جنگی شده است. این‌که حماس در 7 اکتبر مرتکب جنایاتی شده، هیچ‌گونه توجیهی برای بمباران و گرسنگی دادن به جمعیت بی‌دفاع نیست.
حزب دموکرات اکنون در این مسئله دچار شکاف عمیقی شده و بنای مستحکم حمایت جمهوری‌خواهان از اسرائیل نیز ترک برداشته است. وقتی حتی کسانی مانند تاکر کارلسن، استیو بنن، و نماینده سرسخت حامی ترامپ، مارجوری تیلور گرین، دیگر از اسرائیل حمایت نمی‌کنند، مشخص است که تغییراتی رخ داده است.
علاوه بر این، ایالات متحده همچنان در منطقه حضور دارد. اگرچه رهبران آمریکا بارها تلاش کرده‌اند که از خاورمیانه فاصله بگیرند - تا بتوانند تمرکز خود را به آسیا معطوف کنند - هیچ‌یک از آن‌ها در این کار موفق نبوده‌اند. ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش تلاش کرد نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج کند، اما شکست خورد و حضور نظامی آمریکا تقریباً همان‌قدر است که در سال 2017، زمان آغاز به کار او، بود.
همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، تصمیم ترامپ برای حمله مستقیم به ایران نشانه‌ای از عدم مداخله نیست. نیروهای ویژه آمریکا به‌تازگی رهبران باقی‌مانده از گروه‌های وابسته به داعش را در سوریه هدف قرار داده‌اند. ترامپ همچنین مواضع حوثی‌ها را بمباران کرده - بی‌آنکه نتیجه‌ای درخور بگیرد - و فرستاده ویژه ریاست‌جمهوری، استیو ویتکاف، همچنان به خاورمیانه سفر می‌کند تا شاید راه‌حلی برای پایان دادن به کشتار در غزه پیدا کند، تلاشی که تاکنون بی‌نتیجه بوده است. و با وجود نارضایتی عمومی فزاینده نسبت به اقدامات تل‌آویو ، دولت آمریکا همچنان پول و سلاح به سوی اسرائیل سرازیر می‌کند. «هرچه بیشتر چیزها تغییر می‌کند، بیشتر همان می‌ماند.»
متأسفانه، این وضعیت زمینه‌ای ایده‌آلی برای خیزش دوباره افراط‌گرایی فراهم می‌کند، و اگر در سال‌های آینده شاهد موج‌های تازه‌ای از تروریسم نباشیم، باید آن را معجزه‌ای کوچک دانست. همین ترس یکی از دلایلی است که دولت‌های نفتی عربی از شدیداً اقدامات اسرائیل نگران‌اند.
چرخه‌های سرکوب و واکنش
و اما چیز دیگری که همچنان تغییر نکرده، این است که ما به راه‌حل سیاسی مسئله فلسطین نزدیک‌تر نشده‌ایم و در واقع، به احتمال زیاد، از آن دورتر هم شده‌ایم. حتی با در نظر گرفتن بیش از 60 هزار فلسطینی که از اکتبر 2023 تاکنون در غزه و کرانه باختری کشته شده‌اند، همچنان تقریباً جمعیتی برابر از عرب‌های فلسطینی و یهودیان اسرائیلی در سرزمین‌هایی زندگی می‌کنند که تحت کنترل اسرائیل قرار دارند. اغلب فلسطینی‌ها در این مناطق هیچ حقوق سیاسی‌ای ندارند، فاقد اختیار و اراده سیاسی‌اند، و چشم‌انداز واقع‌بینانه‌ای برای دستیابی به یک دولت مستقل برای خود ندارند. تا زمانی که این وضعیت ادامه دارد، برخی از آن‌ها به هر شکل ممکن در برابر سلطه اسرائیل مقاومت خواهند کرد؛ همان‌گونه که صهیونیست‌ها در برابر بریتانیا مقاومت کردند، و همان‌طور که یهودیان اسرائیلی هم اگر شرایط معکوس می‌شد، چنین می‌کردند.
اگر، آنطور که به نظر می‌رسد، راه‌حل دوکشوری دیگر امکان‌پذیر نباشد، آنگاه اسرائیلی‌ها، فلسطینی‌ها و جامعه جهانی باید به دنبال چشم‌اندازهای دیگری بروند. تا زمانی که چنین کاری انجام نشود، این منبع همیشگی بحران در منطقه همچنان پابرجا خواهد ماند.
نتیجه نهایی این است که خاورمیانه همچنان منطقه‌ای با شکاف‌های عمیق سیاسی است؛ جایی که بازیگران قدرتمند، دیگران را تحت سلطه قرار می‌دهند و آن‌ها را از حقوق، اختیار و به‌رسمیت‌شناخته‌شدن محروم می‌کنند. این را می‌توان در کارزار طولانی‌مدت برای جلوگیری از تشکیل دولت فلسطین (یا حتی اصرار بر این ادعا که «چیزی به نام ملت فلسطین وجود ندارد») دید. و نیز در درون خود کشورهای منطقه که هرگونه مطالبه برای گشودگی سیاسی و حقوق شهروندی را سرکوب می‌کنند.
چنین شرایطی ناگزیر واکنش‌های اعتراضی به‌دنبال دارد؛ واکنش‌هایی که در ادامه با سرکوب شدیدتر پاسخ داده می‌شوند، و این چرخه تکرار می‌شود: سرکوب، واکنش، سرکوب شدیدتر، و بی‌ثباتی ادامه‌دار.
برای ایجاد نظمی پایدار در منطقه، باید توازن واقعی‌تری میان قدرت و مشروعیت برقرار شود و مشروعیت در نهایت نیازمند میزان مشخصی از عدالت، انصاف، و تأمین حقوق سیاسی است. تا زمانی که این عناصر فراهم نشوند، «خاورمیانه جدید» تفاوت چندانی با خاورمیانه قدیم نخواهد داشت. این نکته را به خاطر داشته باشید و همان‌طور که در آن ترانه معروف آمده: "Won’t get fooled again" (دیگر فریب نخواهیم خورد).
بازار


نظرات شما