سرمقاله سازندگی/ ترک مخاصمه، نه ترک آرمان
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام فارس - روزنامه سازندگی / «ترک مخاصمه، نه ترک آرمان» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم محسن هاشمیرفسنجانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
تیرماه که فرا میرسد، خاطره و حافظه هر ایرانی، بیاختیار به سوی موضوعی تاریخی و نقطه عطفی مهم در سیر تحولات انقلاب اسلامی سوق مییابد؛ پذیرش قطعنامه 598 و پایان نبردی ناشی از جنگ تحمیلی در سال 1359 که به دفاع مقدس تبدیل شد و 8 سال، هستی و حیثیت ملتی را در معرض آزمونی سخت قرار داد. در این گذرگاه پُرحادثه، نام هاشمیرفسنجانی، چون شمسه درخشان خرد و تدبیر بر پیشانی تاریخ انقلاب حک شده است؛ رادمردی که در کسوت جانشین فرمانده کل قوا، نه تنها جنگ را به شایستگی مدیریت کرد که مسئولیت ترک تخاصم و بعد صلح را نیز با شجاعتی کمنظیر پذیرا شد. اگرچه لقب فرمانده در ذهن هر ایرانی غالباً با صلابت میدان و ایستادگی در نبرد درهم تنیده و گره خورده است اما به گمان من، برازندهترین عنوان برای مرحوم هاشمی «فرمانده صلح» است؛ صلحی نه از سر ضعف و خستگی بلکه زاییده دوراندیشی، تدبیری درست در زمان مناسب، شناخت موازنه قوا و باور به اولویت مصلحت مردم بر استمرار نبرد فرسایشی.
در ادبیات سیاسی ما، واژه صلح غالباً در تعارض با آرمانها و اصول در ذهنها میشود؛ گویی صلحطلبی، نشانه انفعال و ترک مقاومت است. حال آنکه همواره نه به صلح در معنای کلاسیک و منفعل آن بلکه به ترکِ هوشمندانه مخاصمه نیاز داریم. بیتردید استکبارستیزی، جزءلاینفک اصول انقلاب اسلامی است و همچنان باید به مثابه شاخص هویتی و ارزشی حفظ شود؛ اما درک صحیح از بار معنایی «ستیز» و تفکیک آن از «تداوم خصومت»، عقلانیت انقلابی را از افراطگرایی تمایز نشان میدهد، در اندیشه راهبردی نظام روشن است. برای پیشبرد آرمانهای انقلاب بیش از آنکه به تکرار گفتمانهای تقابلی بیحاصل محتاج باشیم به بازسازی قدرت ملی، احیای توان بازدارندگی، تقویت زیرساختهای اقتصادی و توسعه صنایع پیشرفته پدافندی و دفاعی نیازمندیم.
آیتالله هاشمیرفسنجانی در دوران دفاع مقدس در کنار تلاش جدی برای تقویت بنیه دفاعی کشور- از حوزههای موشکی و نظامی تا بخشهای صنعتی و هستهای- هنگامی که به این جمعبندی رسید که ادامه جنگ دیگر نه ممکن است و نه به مصلحت با تمام توان در مسیر اقناع امام خمینی برای پذیرش قطعنامه گام برداشت. حتی با شجاعتی کمنظیر پیشنهاد کرد که مسئولیت پایان جنگ را شخصاً بپذیرد و اگر چنین تصمیمی ناصواب تلقی شود، رهبر انقلاب میتواند او را به جرم ختم جنگ اعدام کند. او بهدرستی دریافته بود که تداوم جنگ در آن مقطع جز فرسایش ظرفیتهای ملی و تهدید انسجام داخلی، حاصلی ندارد اما مهمتر از آن، آنچه به صلح و در واقع ترک مخاصمه هاشمی اعتبار و منزلت بخشید این بود که از موضع اقتدار اخلاقی، مشروعیت سیاسی و درک شرایط راهبردی اتخاذ شد؛ نه از سر اضطرار و زبونی.
پذیرش قطعنامه 598 حتی امروز نیز در ذهن برخی، نه به مثابه تدبیر نجات که چونان نوشیدن جام زهر تعبیر میشود. در حالی که بدون آن تصمیم خطیر معلوم نبود انقلاب، تمامیت ارضی و ساختارهای حیاتی کشور چه سرنوشتی مییافت. چنین نگاهی در تجربه معاصر نیز تکرار شده است. کافی است سرنوشت توافق هستهای برجام را مرور کنیم؛ توافقی که حاصل تلاش شبانهروزی تیمی متخصص به سرپرستی محمدجواد ظریف بود و اگرچه با حمایت بالاترین مقامات نظام انجام شد اما در نهایت، خود مذاکرهکنندگان، آماج حملات جناحی و بدفهمیهای ایدئولوژیک قرار گرفتند.
بازار ![]()
آیتالله هاشمی در سالهای پایانی عمر با برگ خویش بارها تأکید کرد که دوران دولت اوباما، یک فرصت طلایی برای حلوفصل بنیادی اختلافات است اما افسوس که بیاعتمادی، جزماندیشی و نزاعهای داخلی، آن فرصت استثنایی را از میان برد. تاریخ به دفعات نشان داده است که صلحطلبی در نظام سیاسی ما با مقاومتهای ساختاری، ایدئولوژیک و قدرت محور مواجه است و نوعاً از جنس مقاومت فرهنگی نیست. اینک و در شرایطی که منطقه خاورمیانه در التهاب دائمی و نگران کننده بهسر میبرد و سایه شوم جنگ از هر سوی بر سر ملتها سنگینی میکند، بار دیگر باید مفهوم ترک مخاصمه را با نگاهی راهبردی، بازتعریف کنیم. صلح، نه پایان یک نبرد که آغاز مرحلهای نو برای ورود به عصر سازندگی است؛ مرحلهای که در آن بنیانهای اقتصاد، آموزش، پژوهش، رفاه عمومی، تولید قدرت نرم و توان نظامی بازدارنده باید تقویت شود. همانگونه که برای جنگ، عِدّه و عُدّه لازم است برای صلح نیز اراده، مهارت، زیرساخت و شجاعت و برنامهریزی و واقعبینی نیاز است. ترک مخاصمه، محصول گفتوگوست و توافق بر سر مشترکات، نه ترحم دشمن؛ پرهیز از خشونت و رویارویی بیحاصل محصول اراده داخلی است نه الزاماً مطالبه قدرتهای خارجی. درک عمیقتر از مفهوم صلح در گرو عبور از تعاریف قراردادی و تقلیدی است. ما به «صلح ایرانی» نیاز داریم؛ ترک مخاصمهای که از دل تجربه تاریخی، سنتهای عرفانی، آموزههای دینی و فرهنگ بومیمان برآمده باشد. در آیین مهر، در آموزههای شیعی، در غزل حافظ و موعظه سعدی همواره نشانههایی از مدارا، گفتوگو و همزیستی مسالمتآمیز با «دیگری» وجود داشته است.
ترک مخاصمه، انتخابی سخت و پرهزینه است؛ اما بارها تجربه و دیده شده که آینده از آنِ کسانی است که این هزینه را با آگاهی، جسارت و عزت میپردازند.
امروز هم با همان شجاعت، بپذیریم که برای ساختن ایران قدرتمند باید تنشها را با صبر و متانت و هوشیاری مدیریت کرد و فرصتها را از کف نداد.
-
دوشنبه ۲۳ تير ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۶:۳۴
-
۵ بازديد
-

-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/967089/