روسیه چگونه در مذاکرات ایران و آمریکا بازی میکند؟
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام فارس - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سعیده شمس- دکترای مطالعات منطقهای| درحالیکه صحنه دیپلماسی میان تهران و واشنگتن بار دیگر پشت درهای بسته به جریان افتاده، مسکو با دقتی محاسبهگرانه در حاشیه ایستاده است؛ نه تماشاگر صرف نه بازیگری آشکار بلکه استراتژیستی که سالها در میدان چانهزنی جهانی همزمان با برخورد و تعامل قواعد بازی را آموخته است. از نگاه کرملین، مذاکرات هستهای ایران و آمریکا صرفاً یک پرونده منطقهای نیست؛ بلکه صحنهای است برای بازتعریف موازنه قدرت، تضعیف اهرمهای غرب و تثبیت جایگاه روسیه در چیدمان جدید روابط بینالملل. این لحظه نهفقط نقطه عطفی در پرونده هستهای که آزمونی سرنوشتساز برای دکترین سیاست خارجی مسکو در دوران پسافشار آمریکا بهشمار میرود.
نقشه کرملین؛ از حمایت تهران تا مهار آمریکا
با شروع مذاکرات ایران و آمریکا طی روزهای اخیر، روسیه در مواجهه با این موضوع در موقعیتی قرار گرفته است که میان فرصت و احتیاط حرکت میکند. از زمان آغاز جنگ اوکراین در سال 2022 جایگاه جهانی مسکو تغییر کرده است: منزویشده از سوی غرب اما درعینحال نزدیکتر به چین و دیگر کشورهای مخالف ایالات متحده. در این نظم نوین چندقطبی، کرملین میکوشد تا نفوذ آمریکا را در هر کجا که ممکن است کاهش دهد. بااینوجود مسکو نگران بیثباتی در مرزهای جنوبی خود است. دولت پوتین بارها تأکید کرده که نمیخواهد شاهد ظهور بازیگران هستهای جدید باشد. همانطور که دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین در مارس 2025 بیان کرده که مسکو معتقد است موضوع هستهای ایران باید «صرفاً از طریق روشهای سیاسی و دیپلماتیک مسالمتآمیز» حلوفصل شود و درعینحال یادآور شده که ایران «شریک و متحد ماست». به بیان دیگر؛ محاسبه کرملین میان تضعیف هژمونی آمریکا و جلوگیری از هرگونه جنگ گسترده یا فراگیری سلاحهای هستهای در خاورمیانه در نوسان است.
موقعیت روسیه در نظم پایدار قدرت جهانی سیاست خارجیاش طی سالهای اخیر بر دو محور استوار بوده است:
1- اتحاد راهبردی با چین؛
2- بسط روابط با دشمنان آمریکا؛
مسکو به دنبال آن است که «حاکمیت ملی» خود را حفظ کرده و با تضعیف ایالات متحده نفوذ بیشتری بهویژه در خاورمیانه به دست آورد. این جاهطلبی با واقعیت اقتصادی روسیه نیز در تقابل است: تحریمهای شدید و اقتصاد جنگی دوگانه، رشد اقتصادی را کند کرده است. بااینوجود بهعنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل و یک قدرت هستهای، همچنان نفوذ دیپلماتیک خود را حفظ کرده است. در این میان مذاکرات اخیر ایران و آمریکا برای روسیه فرصتی است جهت بازگشت به مرکز تحولات بینالمللی. مسکو با حضور ولو غیرمستقیم در این مذاکرات میتواند خود را بهعنوان طرفدار دیپلماسی و منتقد فشارهای یکجانبه آمریکا معرفی کند. تحلیلگران یادآور میشوند که این کشور خواهان موفقیت مذاکرات است؛ اما نه به قیمتی که بازیگران دیگر از جمله خودش در حاشیه قرار گیرند. به همین دلیل مسکو بیشتر از نتیجه نهایی نگران چهارچوب چندجانبه و قابلاتکا است که حضور آن را تثبیت کند.
نزدیکی تهران و مسکو پس از سال 2022
روابط ایران و روسیه پس از آغاز جنگ اوکراین وارد مرحلهای تازه شد. ارسال پهپادهایی که گفته میشود منشأ ایرانی دارد به روسیه و استفاده از آنها در اوایل جنگ، پیوندی تاکتیکی میان دو کشور ایجاد کرد. در مقابل روسیه حمایت سیاسی از ایران در نهادهای بینالمللی را افزایش داد و برای مقابله با تحریمهای غرب علیه ایران به تهران کمک کرد. در ژانویه 2025 پوتین و رئیسجمهور کشورمان یک «توافقنامه مشارکت جامع راهبردی بیستساله» امضا کردند. سرگئی لاوروف این پیمان را «گامی جدی در تقویت روابط روسیه و ایران» خوانده و وعده داده که همکاریها در حوزههای دفاعی، تجاری، انرژی و تبادلات فرهنگی تعمیق خواهد یافت. دیمیتری مدودف، رئیسجمهور پیشین و معاون کنونی شورای امنیت ملی روسیه نیز بارها از توسعه روابط با ایران حمایت کرده و به طور ضمنی از این رویکرد دفاع کرده است. اگرچه این پیمان بیشتر بهرسمیتشناختن همکاریهای موجود بود تا یک جهش راهبردی واقعی اما نشان از تعهد دو کشور به همکاری در زمینههای نظامی، انرژی و ضدغربی دارد. جالب آنکه این توافق تعهد نظامی الزامآوری میان دو کشور ایجاد نمیکند و بر اساس مفاد آن هیچیک از طرفین ملزم به دفاع از دیگری در صورت حمله نیست. در سطح اقتصادی، همکاریهای تهران – مسکو نیز رو به گسترش است. روسیه در آوریل 2025 توافقی به ارزش 4 میلیارد دلار برای توسعه هفت میدان نفتی ایران امضا کرد. همچنین دو کشور در زمینه انتقال فناوری هستهای غیرنظامی، ساخت نیروگاه و پروژههای ترانزیتی همکاریهای گستردهای دارند. علیرغم همکاریهای اقتصادی حجم واقعی تجارت هنوز پایین و در حدود 4 تا 5 میلیارد دلار در سال است و بسیار کمتر از مبادلات ایران با چین یا کشورهای حاشیه خلیجفارس است. در حوزه سیاسی نیز روابط ناهمگون است. روسیه میتواند بر ایران فشار وارد کند؛ روسیه همیشه با اولویتهای تهران در سوریه یا لبنان همراستا نیست. بسیاری از مقامات ایرانی از بیتحرکی مسکو در برابر حملات اسرائیل به منافع ایران در سوریه ناراضیاند. به همین ترتیب شکستهای حزبالله و حماس در اواخر 2024 برای کرملین زنگ خطر بود. بهطورکلی روسیه به ایران نه بهعنوان متحدی تمامعیار بلکه بهعنوان یک «دارایی استراتژیک» نگاه میکند که در شرایط حساس، موازنه قدرت را به نفع مسکو تغییر میدهد.
راهبرد چندوجهی روسیه در مذاکرات
مسکو با نگاه دوگانه به مذاکرات ایران و آمریکا مینگرد. ازیکطرف هرگونه توافق، شکست فشار حداکثری آمریکا تلقی شده و به نفع گفتمان ضدآمریکایی روسیه است. از طرف دیگر کرملین بهوضوح از هرگونه بحران جدید یا توسعه تسلیحات هستهای در خاورمیانه واهمه دارد. اگرچه روسیه بارها از برنامه هستهای صلحآمیز ایران حمایت کرده؛ اما مخالف جدی توسعه تسلیحات هستهای در منطقه است. روسیه نمیخواهد شاهد رقابت تسلیحاتی در همسایگی خود باشد و تحلیلگران روسی تأکید دارند که آخرین چیزی که کرملین میخواهد، زنجیرهای از کشورهایی است که در پی کسب سلاح هستهای برمیآیند. به همین ترتیب مسکو بهترین سناریو را دستیابی به توافقی دیپلماتیک میداند که از جنگ و مسیرهای انتشار آن جلوگیری کند. مسکو در ماههای اخیر با ابزارهای دیپلماتیک تلاش کرده تا به حاشیه مذاکرات راه پیدا و خود را بهعنوان یک میانجیگری در سایه و حامی ثابتقدم حقوق ایران معرفی کند. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه تأکید کرده که مسکو آماده است «عامل مصالحه شود و هر نقشی که ایران مفید بداند و آمریکا بپذیرد را ایفا نماید.» او با اطمینان خاطر گفته است که «راهحلهای دیپلماتیک همچنان روی میز است» تا اختلافات پیرامون برنامه هستهای ایران برطرف شود. سخنگوی کرملین، دیمیتری پسکوف نیز بر تعهد مسکو به راهحلهای سیاسی تأکید کرده و گفته است: «تمام تلاش خود را خواهیم کرد تا به هر نحو ممکن در مسیر حلوفصل دیپلماتیک مشارکت کنیم.» سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه نیز بهشدت لفاظیهای آمریکا علیه ایران را محکوم کرده و هشدار داده است که تهدید به اقدام نظامی، «فقط موجب پیچیدهتر شدن وضعیت» خواهد شد. او هشدار داد که هرگونه حمله به تأسیسات هستهای ایران میتواند پیامدهای «فاجعهبار» برای کل منطقه داشته باشد. ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه نیز اعلام کرده که هرگونه اقدام نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران «غیرقانونی و غیرقابلقبول» است و میتواند «فاجعهای غیرقابلبازگشت در سطح جهانی» رقم بزند.
اگرچه نشستهای عمان بدون حضور مستقیم روسیه برگزار شد؛ اما تماسهای غیررسمی میان نمایندگان آمریکا، ایران و روسیه در مسکو و سفرهای متقابل، حکایت از حضور غیرمستقیم ولی فعال کرملین دارد. در ظاهر مسکو خواهان ایفای جایگاه سازنده است و به دنبال آن است که خود را «میانجی صلح» معرفی کند. اما تحلیلگران غربی هشدار میدهند که ورود روسیه ممکن است مذاکرات را پیچیدهتر کند. حمایت اطلاعاتی و تسلیحاتی روسیه از نیروهای مقاومت مانند حوثیها یا حزبالله نگرانیهایی را درباره بیطرفی مسکو ایجاد کرده است. بااینوجود مسکو احتمالاً به دنبال حصول توافقی حداقلی است که در آن ضمن تضمین ثبات، جایگاه روسیه را نیز به رسمیت بشناسد. اگر مذاکرات موفق باشد مسکو تلاش خواهد کرد آن را بهعنوان دستاورد دیپلماسی خود معرفی کند. اگر شکست بخورد مسکو آماده است تا آمریکا را مسئول معرفی کند و با حمایت چین و ایران، نقشهای جایگزین برای مناسبات آتی را شکل دهد.
در این میان نمیتوان نقش رسانههای روس را نادیده گرفت. در بحبوحه مذاکرات اخیر میان ایران و ایالات متحده، رسانههای روسی بهویژه رسانههای دولتی مانند راشاتودی، اسپوتنیک و تاس تلاش دارند چهرهای دیپلماتیک و سازنده از کرملین در پرونده هستهای ایران ترسیم کنند. این رسانهها با استناد به سخنان سرگئی لاوروف، دیمیتری پسکوف و دیگر مقامات رسمی، روسیه را حامی راهحلهای دیپلماتیک و مخالف فشارهای یکجانبه آمریکا معرفی میکنند. در این فضا، توافق جامع راهبردی میان تهران و مسکو که در اوایل 2025 امضا شد در رسانههای روسی بهعنوان نشانهای از تقویت جبهه مقاومت علیه غرب انعکاس یافته است. بااینوجود، برخی تحلیلگران مستقل در رسانههایی چون کامرسانت و پایگاه والدای کلاب نسبت به وابستگی بیشازحد به ایران و خطرات احتمالی آن هشدار دادهاند. تحلیلگرانی مانند سرگئی کاراگانوف پیشنهاد میکنند که روسیه بهجای جانبداری، توازن هستهای جغرافیایی میان ایران، اسرائیل و کشورهای عربی را دنبال کند. در مجموع، رسانههای روسیه با تقویت گفتمان ضدآمریکایی در تلاش هستند موقعیت مسکو را بهعنوان سازشدهنده صلح و بازیگر کلیدی نظم چندقطبی آینده تثبیت کنند. رسانه در اینجا تنها ابزار اطلاعرسانی نیست؛ بازوی راهبردی سیاست خارجی کرملین است. اما همه در روسیه این نزدیکی را بدون دغدغه نمیدانند و به موضوع مذاکرات نقدهایی را مطرح کردهاند.
نقدهای داخلی در روسیه
برخی تحلیلگران در داخل روسیه نسبت به تعهد بیش از حد به ایران هشدار دادهاند. این پیمان الزاماً به معنای همسویی راهبردی یا تقابل مستقیم با آمریکا نیست؛ بلکه تلاشی برای ایجاد ثبات، تأمین منافع و تنظیم روابطی پایدارتر است. در حقیقت این پیمان بیش از آنکه محتوایی دفاعی داشته باشد سندی نمادین برای نمایش اتحاد سیاسی است. روزنامهنگار روس، کنستانتین پولتاوتس نیز تحلیل میکند که این توافق بیشتر جنبه نمایشی دارد تا عملیاتی. او مینویسد ایران در حال افزایش انتظارات خود است و از روسیه میخواهد که در تمام نهادهای بینالمللی بهویژه همزمان با پیشرفتهای برنامه هستهای ایران از آن حمایت کند. او در ادامه میپرسد: آیا روسیه واقعاً آماده است تا در صورت تشدید تنشها میان ایران و اسرائیل در کنار تهران بایستد؟ آیا این نزدیکی میتواند مسکو را ناخواسته وارد درگیریهای منطقهای کند؟
تحلیلگر ارشد امنیتی، سرگئی کاراگانوف مشاور سیاست خارجی کرملین و رئیس شورای سیاست خارجی و دفاعی روسیه نیز پیشنهاد داده که مسکو باید بهجای جانبداری از ایران به سمت ایجاد «موازنهای پایدار میان قدرتهای اتمی منطقه» در خاورمیانه حرکت کند که شامل ایران، اسرائیل و شاید یک کشور خلیجفارس مانند امارات شود. او میگوید: «باید یک تعادل پایدار هستهای در این ناحیه مستقر شود و روسیه میتواند در این فرایند موضع میانجی ایفا کند.» اما از نگاه مسکو، مذاکرات هستهای ایران و آمریکا در سال 2025 همزمان یک فرصت دیپلماتیک و یک بستر رقابت ژئوپلیتیک است و میخواهد در این پرونده چه بهعنوان تضمینکننده چه بهعنوان مانعی در برابر هر توافقی که نقش آن را نادیده بگیرد، مداخله فعال داشته باشد.
پوتین بهوضوح تأکید کرده که جنگ با ایران راهحل مناسبی نیست و باید از مسیر دیپلماتیک، ثبات در منطقه تأمین شود. اگر توافق حاصل شود روسیه برنده خواهد بود: هم جایگاه دیپلماتیکش تقویت میشود و هم میتواند در بازسازی اقتصادی ایران مشارکت کند. اگر شکست بخورد کرملین میکوشد تقصیر را به گردن آمریکا بیندازد و مسیرهای جایگزین خود را با چین و متحدان این قلمرو جغرافیایی ادامه دهد. در هر دو حالت روسیه به دنبال نظمی جدید در حوزه پیرامونی خود است که در آن قدرت آمریکا مهار شده و بازیگرانی چون مسکو، تهران و پکن در تعیین سرنوشت منطقه دست بالا را داشته باشند.
سناریوهای آینده از منظر مسکو
اگر توافق حاصل شود مسکو میتواند آن را بهعنوان یک دستاورد دیپلماتیک معرفی کند؛ اما ایران نیز باید مراقب باشد تا در سایه این دستاورد، سهم راهبردی خود را در آینده منطقهای حفظ کند. در چنین حالتی احتمال دارد روسیه امتیازات سیاسی یا اقتصادی از ایالات متحده درخواست کند؛ مثلاً لغو برخی تحریمها یا پذیرش مواضع مسکو در سازمان ملل. از دید کرملین دستیابی به توافق باعث کاهش خطر جنگ خواهد شد هدفی که روسیه بارها از آن دفاع کرده است. بااینحال برخی تحلیلگران روس نگرانند که یک توافق موفق ممکن است انزوای ایران را کاهش دهد و وابستگی تهران به مسکو را کمرنگ کند. در آن صورت ایران ممکن است به شرکای جدیدی در حوزه امنیت و فناوری روی آورد و حضور مؤثر روسیه بهعنوان بازیگر اصلی کمرنگ شود. اگر مذاکرات شکست بخورد: مسکو بهشدت هرگونه حمله نظامی از سوی آمریکا یا اسرائیل را محکوم خواهد کرد. زاخارووا در گذشته نیز هشدار داده بود که چنین حملهای «فاجعهبار» خواهد بود. در این سناریو مسکو ممکن است از بسترهای بینالمللی مانند سازمان ملل یا گروه بریکس برای فشار بر واشنگتن استفاده کند و خود را در جایگاه یک بازیگر مسئول معرفی کند. همزمان روابط راهبردی ایران و روسیه تقویت خواهد شد؛ زیرا هر دو کشور در برابر تهدید مشترک قرار میگیرند. اما این وضعیت خطرناک است؛ زیرا اگر تنش به درگیری نظامی مستقیم بین ایران و دشمنانش منجر شود روسیه ناچار خواهد شد در قبال تعهدات خود موضعگیری کند درحالیکه پیمان ژانویه هیچگونه بند دفاعی الزامآوری ندارد. این تنش میتواند کرملین را ناگزیر از مداخله کند بهویژه در سوریه که نیروهای روس مستقر هستند و هرگونه درگیری در مرزهای اسرائیل با پاسخ سنگین همراه خواهد بود. از دید برخی تحلیلگران ادامه این روند ممکن است پیامدهای گستردهتری به همراه داشته باشد و ثبات نسبی روابط روسیه با اسرائیل و کشورهای عرب خلیجفارس را تهدید خواهد کرد.
جمعبندی
مذاکرات هستهای ایران و آمریکا برای مسکو صحنهای حساس است. کرملین تلاش میکند بدون آنکه گرفتار هزینههای یک درگیری مستقیم شود نقش یک موازنهبخش، یک شریک راهبردی برای تهران و یک مخالف مشروع آمریکا را ایفا کند. در صورت دستیابی به توافق روسیه میتواند مدعی پیروزی دیپلماسی شود و در صورت ناکامی فرصت دارد تا بحران را به زمینهای برای فراگیری جبهههای مقاومت در برابر غرب تبدیل کند. هدف نهایی مسکو ایجاد نظمی جدید در خاورمیانه است که در آن حضور آمریکا محدود شود و روسیه همراه با چین و ایران تعیینکننده توازن قدرت باشند. بااینوجود، در جهانی پر از ابهام و محاسبات اشتباه حتی کرملین نیز مجبور است میان جاهطلبی و احتیاط بهدقت حرکت کند.
در نهایت روسیه متحدی است که منافع خود را میسنجد نه همیشه منافع ما را. کشورمان ایران باید در طراحی مسیر مذاکرات ضمن بهرهگیری از حمایتهای تاکتیکی مسکو مراقب آن باشد که بازی در زمین روسیه به هزینههای بلندمدت برای منافع ملیاش تبدیل نشود.
بازار ![]()
-
پنجشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۳:۰۷
-
۹ بازديد
-

-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/960082/