اسلامآباد در حال تغییر معادلات منطقهای است؟
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام فارس - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
میراحمدرضا مشرف| تهران از دیروز میزبان شهباز شریف است. نخستوزیر پاکستان برای انجام سفر دورهای یکهفتهای به چند کشور منطقه، از سه روز قبل اسلامآباد را ترک کرده است. ترکیه اولین مقصد این سفرها تعیین شده و ایران ایستگاه دوم آن محسوب میشود. به نظر میرسد که این سفر با دو انگیزه مهم انجام گرفته است؛ در وهله اول جلب حمایت کشورهای منطقه از پاکستان در برابر هند؛ آن هم پس از جنگ 4 روزهای که اخیرا میان دو کشور به وقوع پیوست و البته اثرات آن همچنان ادامه دارد و دوم گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی پاکستان با منطقه و در واقع آن چه دولت اسلامآباد از آن بهعنوان «ارتقای صلح و ثبات در منطقه، ارتقای همکاریهای اقتصادی، ایجاد بعد جدید در روابط دیپلماتیک پاکستان» یاد کرده است. البته در مورد ایران این سفر میتواند پاسخی به سفر مهم رئیسجمهور شهید، آیتالله رئیسی باشد که اردبیهشتماه پارسال و به فاصله کمی قبل از شهادت ایشان انجام گرفت. در آن سفر توافقهای گسترده و همهجانبهای میان دو کشور به امضا رسید که اکنون پس از یک سال و با حضور شریف در تهران میتوان به برآورد دقیقتری از دستاوردهای آن سفر و جنبههای اجرایی آنها دست یافت. با این ملاحظات سفر شهباز شریف به تهران در شرایط زمانی فعلی را از چند جنبه میتوان مورد ارزیابی قرارداد.
پاکستان و ملاحظات سیاسی جدید
الف) پیامدهای جنگ با پاکستان؛ همانطور که در بیانیه دولت پاکستان در ارتباط با سفر دورهای نخستوزیر پاکستان منتشر شده است، «ایجاد بعد جدید در روابط دیپلماتیک پاکستان» یکی از اهداف اصلی این سفر را تشکیل میدهد. اگر بخواهیم به واکاوی منظور اسلامآباد از این هدف بپردازیم، باید به تحولات اخیر در پاکستان و بهخصوص جنگ 4 روزه این کشور با هند اشاره کنیم. جنگ 4 روزه پاکستان با هند، اگرچه برای مخاطرات و آسیبهایی را برای این کشور به دنبال داشت، اما از برخی جهتها نیز برای این کشور هشداردهنده، آگاهیبخش و مفید بود. اینکه کشورها در قبال این جنگ چه واکنشی از خود نشان دادند و یا از چه کسی و به چه میزان حمایت کردند، سنگ محک خوبی در اختیار اسلامآباد قرار داد تا نسبت به چشمانداز سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک خود در جهان و منطقه به ارزیابیهای جدیدی دست پیدا کند. انتخاب ترکیه بهعنوان اولین مقصد سفر دورهای نخستوزیر پاکستان دقیقا بر همین اساس انجام گرفت؛ چراکه ترکیه از معدود کشورهایی بود که قاطعانه پشتسر پاکستان ایستاد و حمله هند به این کشور را بهشدت محکوم کرد. این دقیقا همان کاری بود که آذربایجان نیز انجام داد و با انتخابش بهعنوان سومین مقصد این سفر دورهای قدردانی خود را دریافت کرد. این در حالی است که جهان عرب و بهخصوص عربستان سعودی، بهعنوان شرکای دیرینه و یاران غار پاکستان، از این آزمون بهشدت ناکام بیرون آمدند. اما در مورد جمهوری اسلامی ایران باید گفت که به نظر میرسد مواضع متعادل تهران که با پیشنهاد میانجیگری میان دو کشور و سفر وزیرخارجه به اسلامآباد و دهلی همراه شده بود تا حد زیادی به مذاق اسلامآباد خوش آمده و رضایت نسبی این کشور را جلب کرده است. بااینحال آنچه درنهایت شاید بتوان گفت این است که مجموع واکنش جهان اسلام و بهخصوص نهادهای همچون سازمان همکاری اسلامی چندان رضایتبخش نبوده و توقع قاطع اسلامآباد در اعلام حمایت قاطع از این کشور در برابر تهاجم هند را برآورده نکرد. این موضوع میتواند دلایل و انگیزههای متعددی داشته باشد، اما بدون شک یکی از آنها فاصلهگرفتن پاکستان از تحولات جهان اسلام و خاورمیانه در سالهای اخیر بوده است. پاکستان طی این سالها بیشتر و یا شاید حتی تمام انرژی سیاست خارجی خود را به محیط پیرامونی یعنی هند و افغانستان معطوف کرده است. سقوط دولت سوریه و نگرانی دولت پاکستان از تبعات منفی این موضوع بر ثبات و امنیت این کشور نخستین جرقه بیدارباش برای اسلامآباد بود. در این شرایط تصور میشود که جنگ با هند و پیامدهای آن، اسلامآباد را متقاعد کرده است که به شکلی فعالانهتر و البته اینبار با سیاستهایی متفاوت و احتمالا شرکایی جدید وارد میدان شود. اتخاذ رویکردهای موثرتر نسبت به جنگ غزه و مسئله فلسطین (بهخصوص با توجه به اعلام حمایت قاطع رژیمصهیونیستی از هند)، همکاری با طیف بیشتری از جهان اسلام و به طور خاص جهان غیرعرب، اعتبار قائل شدن بیشتر به ارتباطات منطقهای و توجه به تغییرات نظم بینالمللی همگی میتوانند بخشی از این تحولات را شکل دهند.
ب) لزوم نگاه به ایران با عینک پاکستانی؛ اما وقوع چنین تغییراتی در سیاست خارجی پاکستان از این ظرفیت برخوردار است که در ماهیت روابط اسلامآباد و تهران تحولات عمیقی برجای گذارد. همنوایی و همکاری بیشتر با تهران در حل معضلات جهان اسلام همچون مسئله فلسطین و مسائل خاورمیانه، تغییر نگرش این کشور در حوزههایی سیاسی مهمی چون یمن همچنین استفاده از ظرفیت همکاری سهجانبه، یا حتی ائتلاف راهبردی سهجانبه با مشارکت ترکیه و ایران و سرانجام بهرهگیری از فضای همکاری مشترک با چین و ایران میتواند بخشی از این تغییرات باشد. با وجود این مهمترین تغییر مورد انتظار در روابط با ایران و در بعد سیاسی میتواند این باشد که اسلامآباد از این پس، روابط با تهران را از زوایهدید خودش و با عینک خودش نگاه کند. در توضیح این مورد باید گفت که اگرچه پاکستان و ایران طی چند دهه اخیر، روابطی تقریبا پایدار و باثبات را تجربه کردهاند، اما هیچگاه از اشتراکات و ظرفیتهای ویژه خود برای همکاری بیشتر استفاده نکردهاند. دلیل عمده آن هم این بوده که اسلامآباد اغلب روابط با ایران را نهتنها در اولویتهای اصلی خود قرار نداده است بلکه آن را در چهارچوب خواستهها و علائق دیگر کشورها مانند عربستان و یا ایالات متحده تعریف و تنظیم کرده است. بنابراین شاید اکنون زمان مناسبی باشد تا اسلامآباد زاویهدید خود را به ایران عوض کرده و روابط با تهران را با عینک خودش ببیند.
ملاحظات مرتبط با همکاری در حوزه امنیت
تردیدی نیست که مسائل امنیتی یکی از حوزههای مهم و موردتوجه در سفر شهباز شریف به تهران خواهد بود. در این راستا اهمیت این موضوع را میتوان از غیبت وزیر کشور پاکستان در سفر به ترکیه و سفر جداگانه وی به ایران برای الحاق به هیئت همراه نخستوزیر پاکستان، درک کرد. اما مسائل امنیتی پاکستان و جمهوری اسلامی در سه سطح قابل ارزیابی است.
1)در سطح امنیت دوجانبه: در جریان سفر سال گذشته عاصم منیر به تهران وی از تبدیل مرزهای دو کشور به مرز صلح و دوستی سخن گفت. مقامات جمهوری اسلامی نیز در جریان همین ملاقات ابراز امیدواری کردند روزی را شاهد باشیم که مرزهای امنیتی میان دو کشور به مرزهای اقتصادی تبدیل شوند. با این حال نهتنها هیچیک از این امیدواریها تحقق نیافته است، بلکه حتی بهبودی نسبی را در شرایط امنیتی دوجانبه شاهد نبودهایم. جای تردید وجود ندارد که بخش مهمی از این وضعیت، به شرایط سیاسی پاکستان و بیثباتیهای داخلی در این کشور بازمیگردد. هرچند جمهوری اسلامی ایران با یک نگاه هوشیارانه و مدبرانه خود را از کشکمشهای سیاسی پاکستان دور نگه داشته است اما از ترکشهای آن بینصیب نمانده و توقع دارد تا پاکستان در این زمینه دست به اقدامات جدی بزند. در سوی دیگر اسلامآباد هم از افزایش تحرکات و اقدامات تروریستی بهخصوص در بلوچستان بهشدت نگران است. در این بین مسئله قاچاق و اقتصاد تجاری غیرقانونی هم مزید بر علت شده است تا کنترل مرزهای میان دو کشور بیش از پیش دشوار شود. واضح است که رفع این مشکلات در بستری از همکاری و مشارکت نزدیکتر در ترتیبات امنیتی میان دو کشور تحقق خواهد یافت. این ترتیبات امنیتی مشترک از یک دهه قبل و در قالب «موافقتنامه همکاریهای امنیتی ایران و پاکستان» جنبه اجرایی پیدا کرده است. در همین راستا حتی کارگروهی مشترک و سلسلهجلسات منظم میان مقامات امنیتی دو کشور برگزار شده است. اما با توجه به روند فعلی لازم به نظر میرسد این ترتیبات تقویت شوند یا اینکه اساسا ترتیبات و توافقات جدیدی که ظرفیت حل مشکلات پیچیده کنونی را داشته باشند، پایهریزی شوند. حضور وزیر کشور و همچنین فرمانده ارتش پاکستان ژنرال عاصم منیر در هیئت همراه نخستوزیر پاکستان فرصت خوبی را در این زمینه فراهم میکند.
2) در سطح امنیت منطقهای: جای خالی این رویکرد در مناسبات امنیتی پاکستان و ایران طی این سالها بهخوبی احساس شده است؛ آن هم در شرایطی که هر دو کشور از برخی نگرانیهای امنیتی مشترک در منطقه رنج میبرند. گسترش افراطگرایی و تروریسم در سطح منطقه یکی از همین وجوه است که رفع آن صرفا در سایه همکاری نزدیکتر محقق خواهد شد. در سفر سال گذشته شهید رئیسی به پاکستان این موضوع تا حدی مورد توجه قرار گرفت، چنانکه هر دو کشور پاکستان و ایران متعهد شدند که تلاشها را در یک «جبهه متحد»، علیه گروههای تروریستی مستقر در افغانستان که حضورشان تهدیدی جدی علیه امنیت منطقهای و جهانی محسوب میشود، افزایش دهند. اما در نهایت این همکاریها نباید به حوزههایی چون افغانستان محدود شود؛ چراکه به طور مثال وقایع سوریه نشان داد که چگونه رخدادهایی در فراسوی مرزهای دو کشور میتواند بر امنیت آنها تاثیرگذاری نشان دهد.
3) در سطح همکاریهای نظامی و دفاعی: جنگ 4 روزه میان هند و پاکستان باعث شد تا اسلامآباد بیشتر به نقاط قوت و ضعف خود به لحاظ دفاعی و تسلیحاتی واقف شود. با توجه تواناییهای هر دو کشور ایران و پاکستان در این حوزه، همکاری آنها میتواند اثرات مثبتی بر ظرفیت دفاعی هر دو کشور برجای گذارد. در عین حال استفاده از تجهیزات چینی در این جنگ تجربه گرانبهایی را در اختیار پاکستان قرار داده است که قابلیت انتقال به دیگران را دارد. در این مورد حتی می توان به یک مشارکت یه جانبه میان پاکستان، ایران و چین در حوزه صنایع دفاعی اندیشید.
اقتصاد و ظرفیتهای جدید همکاری
اگر به وسعت و جمعیت هر دو کشور پاکستان و ایران، شرایط همسایگی به لحاظ جغرافیایی و مکمل بودن اقتصاد آنها نگاه کنیم و آن را با سطح مراودات اقتصادی دو کشور مقایسه کنیم، این نکته بهوضوح قابل درک است که این مراودات به هیچ عنوان در سطح ظرفیتهای موجود میان آنها نیست. براساس آخرین ارقام ارائهشده سطح مبادلات اقتصادی دو کشور در سالهای اخیر کمی بیش از دو میلیارد دلار بوده است. این در حالی است که حجم عمدهای از همین مراودات را هم تجارت غیررسمی و درواقع قاچاق کالا در بر میگیرد. در سفر سال گذشته شهید رئیسی به پاکستان تفاهمنامههایی به امضا رسید تا این مراودات در یک بازه زمانی 5 ساله به سقف 10 میلیارد دلار در سال افزایش پیدا کند. با وجود این به نظر نمیرسد که از آن زمان تاکنون تغییر قابل ملاحظهایی در مراودات دو کشور ایجاد شده باشد. اما نازل بودن سطح مراودات اقتصادی از دلایل متعددی سرمنشأ میگیرد؛ شرایط نامناسب و امنیتی مرزها، ملاحظات پاکستان نسبت به تحریمهای آمریکا، گسترش تجارت غیررسمی فقدان زیرساختهای مناسب در هر دو کشور و بهخصوص پاکستان. در واقع همین عوامل باعث شده است تا از پتانسیلهای موجود در هر دو کشور بهرهگیری مناسبی انجام نشود. بحث همکاری ایران و پاکستان در حوزه انرژی نمونه بارز این شرایط است. درحالیکه پاکستان با کمبود شدید منابع انرژی مواجه است و یک قرارداد بزرگ گازی با ایران به امضا رسانده است (خط لوله صلح 2010)، عملا این قرارداد به دلیل سیاستها و ملاحظات پاکستان در قبال تحریمهای آمریکا معطل باقی مانده و حتی ممکن است به پرداخت غرامت چندمیلیارددلاری به ایران مواجه شود. با این حال بارقههای امیدی نسبت به تغییر رویکرد پاکستان در ماههای اخیر به وجود آمده است. توافق اسلامآباد با احداث یک خط لوله 80 کیلومتری انتقال گاز از ایران به مقصد بندر گوادر بخشی از همین چشمانداز روشن است. به همین ترتیب اگر پاکستان برخی ملاحظات سیاسی را بر اساس محاسبات منطقی اقتصادی کنار بگذارد، شاهد باز شدن روزنههای بیشتری در روند همکاریهای اقتصادی دو کشور خواهیم بود. در کنار اینها، موضوع شروع فصل جدید روابط پاکستان و ترکیه هم میتواند از ظرفیتهای خوبی برای توسعه همکاریهای اقتصادی میان اسلامآباد و تهران برخوردار باشد. در این راستا ایران میتواند به نقطه اتصال پاکستان و ترکیه و بهتبع آن اروپا تبدیل شود. به لحاظ زیرساختی نیز ظرفیتهای لازم برای این کار وجود دارد کما اینکه اتصال راهآهن زاهدان به کرمان، خط ریلی شبهقاره به ترکیه و اروپا را کامل میکند. در عین حال این کار میتواند زمینه اتصال سی پک (کریدور اقتصادی چین و پاکستان) به اروپا را فراهم کند و رقیبی جدی برای طرح کریدور عرب-مد هند باشد.
بازار ![]()
-
سه شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۴:۴۰
-
۱۸ بازديد
-

-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/959796/