پیام فارس

آخرين مطالب

روایت شهیدی که برای مخفی‌سازی رساله امام زمین را کند و حمام ساخت! اجتماعي

روایت شهیدی که برای مخفی‌سازی رساله امام زمین را کند و حمام ساخت!
  بزرگنمايي:

پیام فارس - خبرگزاری فارس- سمنان : روزهای سختی بود. التهاب و نگرانی همه جا را فراگرفته بود؛ اما بچه‌های انقلاب از پای نمی‌نشستند. با هر مصیبتی بود، کارشان را انجام می‌دادند.
«عباس»، استاد معروف سرخه‌ای‌ها، نوارهای امام را گوش می‌داد و با دقت متن سخنرانی‌ها را پیاده‌سازی می‌کرد و روی برگه می‌نوشت تا به دست مردم و انقلابیون برسد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
همسرش در تمام آن روزهای سخت در لبیک به ندای امام خمینی (ره) با عباس همراهی می‌کرد و جایگاه زن ایرانی مسلمان را بازیافته بود.
« سکینه احسانی » بانویی است که در 16 سالگی به عقد « عباس فیض » معروف به « استاد عباس » که پسرخاله‌اش بود، درآمد.
ازدواجی که سرآغاز تحولات زندگی او نیز بود. ازدواج سکینه و عباس در سال 1356 همراه با نهضت‌های انقلابی در شهرهای مختلف کشور علیه رژیم شاهنشاهی رخ داد؛ وقتی از او درباره روند آشنایی‌شان پرسیدیم، گفت:
- من با فعالیت‌های انقلابی پیش از ازدواج نیز آشنایی داشتم؛ چراکه برادرم به همراه عباس، کارشان درست کردن نارنجک و اسلحه دست‌ساز، چاپ اعلامیه و پخش تراکت‌ها و اعلامیه‌ها به‌صورت مخفیانه و دور از چشم مأموران ساواک بود.

پیام فارس

مادرم برای جاسازی وسایل انقلابیون نه نمی‌گفت
فارس: پس همسرتان را قبل از ازدواج هم می‌شناختید.
احسانی: بله. باید بگویم تقریباً هر روز عباس به خانه ما رفت‌وآمد داشت و ساعت‌ها با برادرم در اتاقی مشغول این کار بودند.
پدرم مدام به برادرم و عباس هشدار می‌داد و می‌گفت که احتیاط کنید تا در دستان مأموران شاه گرفتار نشوید. من از نزدیک شاهد این ترس و واهمه پدر و مادرم بودم.
با وجود اینکه مادرم دل‌نگرانی‌های مادرانه‌اش را داشت؛ اما دست رد به سینه برادرم نمی‌زد و وقتی به مادرم می‌گفت این‌ها را در جایی جاساز کن که دست احدی به آن نرسد، مادرم نه نمی‌گفت.
می‌ترسیدم آشنای ساواکی‌ ما عباس را لو دهد
فارس: بعد از ازدواج شرایطتتان تغییری نکرد؟
احسانی: عروسی گرفتیم و با خانواده همسرم یک‌جا زندگی‌مان را آغاز کردیم. حالا دیگر انگار خیال عباس راحت‌تر شده بود و برای همین در انجام فعالیت‌های انقلابی شبانه‌روز نمی‌شناخت.
سال‌های 56 یا 57 که شد، اوج تظاهرات مردمی در خیابان‌ها در شهرهای مختلف از جمله سرخه شکل گرفت و حکومت نظامی و ممنوع شدن ترددهای شبانه در کوچه و خیابان‌ها نیز شدت گرفته بود.
از آنجا که یکی از آشنایان خانوادگی ما در ساواک مشغول به کار بود، همین مسأله کار را برای عباس و برادرم سخت‌تر کرده بود.
عباس متوجه شده بود که این آشنای خانوادگی به آن‌ها مشکوک شده است؛ بنابراین، با احتیاط بیشتری فعالیت می‌کرد و من از این بابت بسیار نگران بودم که نکند این آشنایمان عباس را لو دهد.

پیام فارس

برای مخفی‌سازی اعلامیه‌ها خواستند حمام درست کنند
فارس: عباس و برادرتان برای رو نشدن دستشان پیش آن آشنای ساواکی چه کردند؟
احسانی: عباس علاوه بر اینکه سخنرانی‌های امام را از نوارهای کاستی که به دستش می‌رسید، گوش می‌داد و روی کاغذ پیاده می‌کرد، یک دستگاه چاپ اعلامیه نیز داشت.
شک آن آشنای خانوادگی باعث شد تا عباس به مادر شوهرم بگوید که می‌خواهم در خانه برایت حمام درست کنم؛ البته این یک بهانه بود ولی ما فکر کردیم واقعاً می‌خواهد حمام درست کند؛ در حالی که محل موردنظرش، جاسازی بود برای مخفی کردن دستگاه چاپ و رساله امام خمینی (ره) و ... در داخل اتاقک حمام!
زمین را کندند. همه وسایل را در آنجا پنهان و حمام را به همان صورت نیمه‌کاره رها کردند و کارشان را ادامه دادند.
عباس شنیده بود که مأمورها می‌خواهند خانه را تفتیش کنند
فارس: ساواکی‌ها اصلاً سراغشان نیامدند؟
احسانی: یک روز عباس شنیده بود که مأمورها می‌خواهند خانه را تفتیش کنند. یک دفعه سراسیمه با برادرم با یک گونی در دست به سمت همان حمام نیمه‌کاره رفتند. بعد از ساعتی بیرون آمدند و آن گونی را به من دادند و گفتند ببر خانه مادرت!
من هفت‌ماهه باردار بودم و آن گونی هم بسیار سنگین بود؛ اما به هر صورت، گونی را زیر چادرم مخفی کردم و راهی خانه مادرم شدم.
خلاصه با هر زحمتی که بود خودم را به خانه مادرم رساندم. به مادرم گفتم این گونی را جایی مخفی کن تا فردا صبح پدرم به بیابان ببرد و در زمین دفنش کند؛ اما از آنجایی که برادرم را هم شناسایی کرده بودند و به او مشکوک بودند، تصمیم طور دیگری شد.

پیام فارس

داستان جالب گونی و تنور داغ!
فارس: قرار شد چه کار کنید؟
احسانی: تصمیم گرفتیم تا مادرم گونی را به خانه همسایه‌مان که یک پیرزن بود، ببرد.
پیرزن، معلم قرآن و گوشش هم سنگین بود. مادرم گونی را داخل یک پتو پیچاند و در تنور خانه همسایه‌مان گذاشت.
بعد از چند ساعت، مادرم به خانه همسایه‌مان برگشت که دید یکی از همسایه‌ها تنور را روشن کرده تا دنبه داغ کند.
مادرم به آن خانم گفت چه کار می‌کنی؟ گفت دنبه داغ می‌کنم. باز گفت درون تنور وسیله بود. خانم همسایه گفت این گونی برای شما بود؟ من از تنور درآوردمش! این شد که دوباره گونی سر جای اولش یعنی خانه مادرم برگشت و صبح فردا، پدرم گونی را به بیابان برد و زیرزمین دفن کرد.
4 روز بستری بودم؛ اما عباس به عیادتم نیامد
فارس: عباس در ادامه چه کرد؟
احسانی: نخستین فرزند ما سال 1357 به دنیا آمد. من چهار روز در بیمارستان بستری بودم؛ اما در طول این مدت، عباس اصلاً به عیادتم نیامد.
دل‌شوره عجیبی داشتم. با اینکه مادر و مادر شوهرم از او برای من خبر می‌آوردند که حالش خوب است؛ اما من می‌ترسیدم دستگیر شده باشد.
بعد از مرخصی از بیمارستان به عباس گلایه کردم و او در جواب گفت من از احوالت باخبر بودم؛ اما نمی‌توانستم به بیمارستان بیایم. با وجود اینکه از او دلخور بودم؛ اما به‌هرحال، عشق و اعتقاد راسخش به کاری که می‌کرد، را درک می‌کردم.

پیام فارس

عباس در راهپیمایی‌ها کلاه‌گیس می‌گذاشت!
فارس: خودتان هم با او در اقداماتش مشارکت داشتید؟
احسانی: امام به خانم‌ها و مشارکت آنها در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی اهمیت زیادی می‌داد. ما هم در حد توان سعی می‌کردیم در این راه قدم برداریم.
آن روزها به دلیل شدت اعتراضات و راهپیمایی‌های مردمی، هر حرکتی علیه شاه و رژیم شاهنشاهی باید با احتیاط بیشتری انجام می‌شد؛ به همین خاطر، هر وقت عباس می‌خواست در راهپیمایی‌ها شرکت کند، برای اینکه شناسایی نشود، کلاه‌گیس می‌گذاشت!
در یکی از شب‌ها، مأموران عباس را تعقیب می‌کنند. او به هر ترتیبی که بود خودش را به خانه رساند. از آنجا که در خانه تنور پخت نان داشتیم، گفت به‌سرعت روشنش کن و کلاه‌گیس و لباس بنفشی که بر تن داشت، را در آتش سوزاند و حتی یادم هست برادرش نیز عین همان لباس را داشت که آن را هم در آتش سوزاندیم.

پیام فارس

عباس در راه اعتقادش « شهید » شد
فارس: با همه این اتفاقات‌، شما امروز همسر یک «شهید» هستید. چه حسی دارید که شاید وجود ظاهری عباس دیگر کنارتان نیست؟
احسانی: با این همه، انقلاب بهمن 1357 پیروز شد و نتیجه همه تلاش‌های شبانه‌روزی مردان انقلابی آن روز مثل عباس فیض به ثمر نشست.
عباس 12 بهمن 57 خودش را به تهران رساند تا در جشن انقلاب شرکت کند. همان آشنای خانوادگی که پسرش در ساواک کار می‌کرد، همان روز به خانه مادر شوهرم آمد و گفت عباس به تهران است؟ مثلاً عباس و امثال او می‌خواهند شاه را بیرون کنند؟ اما مادر شوهرم گفت من خبر ندارم عباس کجاست!
همسرم گرچه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم در جبهه‌های حق علیه باطل شرکت کرد و در یک عملیات‌ در سال 1363 به درجه رفیع شهادت نائل آمد؛ اما ما او را همیشه کنار خود حس می‌کنیم ...
پایان پیام/74007/م/

لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/718414/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

جشن مردم شیراز در حافظیه پس از صعود

ابراز محبت به اهل بیت علیهم السلام سرمایه ای گرانبها است

روی دیگر زندگی مهاجران افغانستانی در ایران

ادعای جدید «حمید رسایی»

یا خط قرمزی مطرح نشده یا عقب‌نشینی کردند

«ریال دیجیتال» در بلاتکلیفی است؛ بدون قانون، بدون آینده

شبکه شتاب به شبکه پرداخت روسیه وصل شد

مهاجرانی: کشور با کسری 20 هزار مگاواتی برق مواجه است

پیش‌بینی قیمت دلار 23 اردیبهشت 1404

مهم‌ترین راهبرد حل ناترازی از زبان سخنگوی دولت

یارانه گوشت حذف شد

یارانه کالابرگ مرحله سوم اردیبهشت واریز شد

پیش‌‌بینی بورس سه‌ شنبه 23 اردیبهشت 1404

رویای ساخت هواپیمای ایرانی به دولت چهاردهم رسید

راه نجات مسکن از دل واگذاری زمین می‌گذرد

آیا باشگاه استقلال تبدیل به یک حزب سیاسی شده است؟

نمایش اقتدار مبارزان قسام در مراسم تحویل عیدان الکساندر

عملیات ویژه ارتش در خلیج فارس؛ حمله بعثی‌ها به کشتی‌های تجاری و نفتکش‌های ایرانی چطور خنثی شد؟

یگان‌های ارتش و سپاه در تنگه هرمز و خلیج فارس در اوج آمادگی عملیاتی و رزمی هستند

یگان‌های ارتش و سپاه در تنگه هرمز و خلیج فارس و سواحل مکران در اوج آمادگی عملیاتی و رزمی هستند

شاغلام در جشن قهرمانی فجر سپاسی

سقوط شهرراز شیراز به لیگ دو: پایان یک فصل متلاطم

لیگ دسته اول فوتبال| فجرسپاسی شیراز قهرمان شد و به لیگ برتر صعود کرد + جدول

بیش از 300 هکتار از ارتفاعات دراک شیراز در آتش سوخت

صنعت نفت با شکست پیکان نزدیک ترین تیم به لیگ برتر شد

دراک در آتش

پیروزی پالایش نفت بندرعباس مقابل شهر راز شیراز در لیگ دسته اول فوتبال کشور

فجر شهید سپاسی شیراز قهرمان لیگ دسته اول شد

فجر شهید سپاسی شیراز قهرمان لیگ فوتبال دسته اول کشور شد

دیپلماسی در راه ناهموار

گردنه غنی‌سازی

کنسرسیوم هسته‌ای یکی از طرح‌های روی میز

روایت عجیب فرار یک زندانی از بیمارستان

نرخ بالای سزارین در ایران؛ فرزندآوری دهه شصتی‌ها را دریابید

«شمال تهران: برق بیشتر، جنوب تهران: قطعی بیشتر؟»

بنیاد مستضعفان: ساخت و ساز را از 5 -6 سال به 2 سال کاهش می‌دهیم

آمار عجیب از صنعت لوکس و پول‌ساز خرید و فروش حیوانات در ایران

رئیس بانک مرکزی: امسال حذف صفرهای پول ملی را دنبال می‌کنیم

آهی: یک مسیر رسمی برای ارتباط منظم میان احزاب و دولت ایجاد کردیم

آتش‌سوزی گسترده در کوه دراک شیراز/ مهار حریق در سه ضلع + فیلم

جباری: استقلال اهل تبانی نیست؛ تاجرنیا می‌خواست با من عکس بگیرد حالا به دنبال توطئه است!

حادثه آتش‌سوزی کوه دراک شیراز مهار شد + فیلم

واکنش به ادعاها: بایرن اهل تبانی نیست

قرارداد همکاری میان شرکت پتروشیمی اروند و شرکت مهندسین طراح فرایند کیا امضا شد؛ هلدینگ خلیج‌ فارس به دنبال بومی‌سازی لایسنس زنجیره PVC

حماس اسیر آمریکایی را بدون هیچ مراسمی آزاد می‌کند | الکساندر با ترامپ دیدار می‌کند

قسام اسیر آمریکایی-اسرائیلی را تحویل صلیب سرخ داد

آغاز روند آزادی اسیر آمریکایی توسط مقاومت فلسطین/ حرکت ماشین‌های صلیب سرخ به سمت محل تحویل

لحظه تحویل اسیر آمریکایی به صلیب سرخ جهانی در خان یونس | ویدئو

لیگ برتری شدیم/ جشن صعود فجر سپاسی در ورزشگاه حافظیه شیراز + فیلم

گل اول صنعت نفت به پیکان (محمدی مهر)