بزرگنمايي:
پیام فارس - اردیبهشت سال گذشته و پس از کشوقوسهای فراوان باشگاه استقلال بهعنوان بخشی از داراییهای وزارت ورزش به هلدینگ پرآوازه خلیجفارس واگذار شد. در آن روزها واگذاری استقلال به هلدینگ پتروشیمی با حاشیههایی نیز روبرو شد، ازجمله برخی واگذاری 85 درصدی سهام استقلال به زیرمجموعه صندوق بازنشستگی نفت را غیرقانونی میدانستند.
بااینوجود واگذاری شرکت استقلال برای خریداران جذابیتهای ویژهای هم داشت، ازجمله تسویه یا تسعیر اقلام پولی ارزی در صورتهای مالی که برای خریداران یک مزیت محسوب میشد زیرا این مؤسسه بهعنوان شرکت دولتی مکلف است بر اساس مفاد ماده 136 قانون محاسبات عمومی کشور، سود و زیان حاصل از تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی خود را بهعنوان درآمد و یا هزینه تلقی نکرده و ما به تفاوت حاصل از تسعیر دارایی و بدهیهای ارزی را در حساب ذخیره تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی منظور نماید که در صورت واگذاری از شمول این قانون برای شناسایی سود و زیان حاصل از تسعیر ارزی خارج خواهد شد.
استقلال برای هلدینگ یک ماجراجویی بزرگ محسوب میشد، آن روزها شرکت به داراییهای هلدینگ اضافهشده بود که دارای طیف هواداری بوده و نیز درآمدهای عملیاتی باشگاه آن شامل درآمد اسپانسری و تبلیغات محیطی، درآمد فروش بلیت و درآمد مدرسه فوتبال در کنار کمکهای مردمی تا پایان عملکرد ششماهه در دیماه سال واگذاری بالغ بر 208 میلیارد تومان بوده است.
البته برخی کارشناسان خرید شرکت استقلال را ریسک بزرگ برای هلدینگ تصور میکردند زیرا از نظر ترازنامهای استقلال با وجود داشتن درآمد با بدهیهای نجومی روبرو بوده و وزارت ورزش و هیئتمدیره آن برای پرداخت آن با چالشهایی بزرگ روبرو بودند. بهعنوان مثال مؤسسه فرهنگی ورزشی استقلال با وجود نام بزرگش حتی یک ساختمان اداری متعلق به خود نداشت و آنچه بهعنوان ساختمان دفتر مرکزی این باشگاه شناخته میشود در سالهای قبل از سوی فدراسیون فوتبال در اختیار این شرکت قرار گرفته و سند مالکیت آن به نام استقلال نیست.

تنها دارایی استقلال در زمان انتقال زمین و ساختمانهای مجموعههای ورزشی شهید مرغوبکار به مساحت 37 هکتار و دو قطعه زمین کمپ ناصر حجازی بود و جالب اینکه هیچیک از داراییهای ثابت استقلال تحت پوشش بیمه خطرات احتمالی نیز نبودند.
وضعیت استقلال در زمان واگذاری آنچنان وخیم بود که وزارت ورزش و جوانان 174 میلیارد و 380 میلیون تومان از بدهیهای باشگاه استقلال را که عمده آن مربوط بهحکم دادگاه استراماچونی مربی سابق این باشگاه بود را به گردن گرفته تا در حسابهای دریافتی این باشگاه بهعنوان دارایی در ترازنامه ثبت شود.
در آن روزها پس از ناکامی سازمان خصوصیسازی در عرضه ناموفق سهام کنترلی و مدیریتی باشگاه استقلال هلدینگ خلیجفارس داوطلب شد تا شرکت استقلال را خریده تا به وضعیت بدهیهای بزرگ آن سامان داده و با ایجاد امیدواری در دل طیف هواداری به تعبیری ستاره سوم را نیز روی لوگوی باشگاه بزند.
هلدینگ خلیجفارس هم برای تملک این مؤسسه فرهنگی ورزشی سابقهدار و مردمی آستینها را بالا زده و در سیر اقدامات اداری و مالی توانست صاحب برند استقلال شود، در آن زمان شنیدهها حکایت از آن داشت که استقلال با سهم مالکیت چندین پتروشیمی زیرمجموعه و صندوق بازنشستگی نفت توافق شده است.
البته خریدن استقلال برای هلدینگ خیلی بدون حاشیه هم نبود تا جایی که در مجمع عمومی سالیانه شرکت صنایع پتروشیمی خلیجفارس، برخی از سهامداران خُرد، نسبت بهاضافه شدن باشگاه استقلال به هلدینگ معترض بودند و درمورد روند خرید این باشگاه بحث کردند.
این سهامداران اعتراض داشتند که چرا باشگاه استقلال خریداری شده است در آن زمان معاون مالی هلدینگ خلیجفارس اعلام کرد با تکمیل مدل اقتصادی و برنامهریزی برای سود ده شدن باشگاه استقلال این برند تبدیل به یکی از بهترین شرکتهای زیرمجموعه خواهد شد.
البته برخی کارشناسان نیز آمدن استقلال زیر هلدینگ را خطایی اداری محسوب کرده و معتقد بودند که هلدینگ خلیجفارس بهتازگی طرحی برای ورود به بخش بالادستی صنعت و توسعه میادین گازی ارائه کرده و این واگذاری هزینه 2 هزار میلیارد تومانی روی دست هلدینگ خلیجفارس گذاشته است، آینده این هلدینگ بهویژه طرحهای آن را با چالش مواجه میکند.

ورود هلدینگ به عرصه باشگاهداری
با همه حاشیههای پدید آمده استقلال به هلدینگ خلیجفارس رسید و این تیم برای آمادهسازی بهتر با انجام چندید خرید نجومی و برگزاری اردویی در کشور ترکیه وارد کارزار مسابقات لیگ شد، اما نتایجی که برای تیم استقلال روی کاغذ پیشبینیشده بود با واقعیتهای میدانی خیلی فاصله داشت.
استقلال در لیگ در هر بازی نسبت به مسابقه قبلی نتیجه ضعیفتری گرفته تا جایی که جواد نکونام سرمربی تیم توسط هیئتمدیره کنار گذاشته شده و بعد از چند هفته سرگردانی یک مربی گرانقیمت آفریقایی به نام پیتسو موسیمانه روی نیمکت استقلال نشست. سرمربی اهل آفریقای جنوبی که مدتزمان کوتاهی در این فصل هدایت استقلال را بر عهده داشت با یک شکایت یکمیلیون و سیصد هزار دلاری روی دست هلدینگ، تهران را به مقصد کیپتاون ترک کرد.
البته همه حاشیههای استقلال به تعویض سریالی 7 مربی در طول یکفصل و وضعیت تاریخی این تیم در قعر جدول لیگ برتر خلاصه نمیشود. باشگاه استقلال در تمام این مدت با بحرانهای عجیب در حوزه مدیریتی نیز روبهرو شده تا جایی که از پایان فصل گذشته تا به امروز سه بار کرسی مدیرعامل تیم دستبهدست گردیده است. هیئت مدیره، روسا و نیز نمایندگان هلدینگ با حاشیههایی پیدرپی مثل خرید بازیکنان بیکیفیت خارجی بدون در نظر گرفتن مسائل فنی و نظر سرمربی بلای جان آبیهای پایتخت بوده است.
رفتن مدیرانی چون علی خطیر، فرشید سمیعی و آمدن علی نظری جویباری، تغییرات در هیئتمدیره و نیز کنار رفتن احمد شهریاری و آمدن چهرهای سیاسی چون علی تاجرنیا بهعنوان نماینده هلدینگ پتروشیمی خلیجفارس از یکسو نیز جابهجاییها بزرگتر چون رفتن علی عسگری و آمدن محمد شریعتمداری در رأس ساختار اداری و مدیریتی آن از جمله تنشهای اطراف استقلال بوده است.

آیا استقلال حزب سیاسی شده است!؟
هرچند که این رفتن و آمدنها در بازار فوتبال ایران امری طبیعی است اما استقلال این روزها با ماجراهایی قابلتوجهتر نیز روبهرو شده است. آمدن تاجرنیا که سالها در عالم سیاست ایران حاضر بوده امری قابل بحث است. نماینده جدید هلدینگ در امور باشگاه استقلال که سابقه ضد امنیتی در فتنه سال 88 را نیز در کارنامه دارد، این روزها خود یکی از عوامل اصلی حاشیه در این باشگاه دوستاره ایرانی است.
همچنین برخی اخبار حکایت از آن دارد که خانم ساعده سیما سخنگوی جدید باشگاه استقلال با حاشیههایی خانوادگی در اطراف خود روبهرو است که قرار بود در مورد آنها روشنگری شود. وابستگی خانوادگی به یک عنصر معاند ممکن است امری اکتسابی باشد اما نفی انتساب را خانم سخنگو میتواند با مدیریت اخبار بهدرستی انجام دهند تا شائبههای موجود برطرف گردد.


آمدن تاجرنیا و پس از آن انتخاب ساعده سیما بهعنوان سخنگوی باشگاه این روزها این سؤال را ایجاد کرده است که آیا استقلال برای مدیران جدید آنیک پروژه ورزشی – فرهنگی با مختصات بالا بردن سرمایه اجتماعی محسوب میشود یا آنکه فقط ارزش سیاسی و انتخاباتی دارد، اگر گزینه دوم را برای پاسخ به این سؤال پیدا کنیم حتماً باید در مدل اداره باشگاه استقلال توسط هلدینگ خلیجفارس تجدیدنظر کرد.


نکته جالبتوجه استفاده از ظرفیت خشونت ورزشی در فتنه سال 1401 است. سپردن سکان هدایت باشگاه استقلال به افرادی که سابقه خوشآیندی در امور سیاسی بهویژه ایام متصل به آشوبها نداشته و با توییت بازی روی اعصاب هواداران راه میروند میتواند در میانمدت تبدیل به یک مسئله خاص امنیتی شود که هلدینگ خلیجفارس به صلاح است برای آن فکری کند. استقلال میتواند بمبی زیر پا یک سرمایه اجتماعی گرانبها باشد، برخورد با آن به هوشمندی و ظرافت ویژه نیاز دارد!
منبع: مشرق نیوز