چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۴
مقالات

سرمقاله همشهری/ والله این معنی صداقت نیست...

سرمقاله همشهری/ والله این معنی صداقت نیست...
پیام فارس - همشهری / «والله این معنی صداقت نیست...» عنوان یادداشت روز در روزنامه همشهری به قلم محسن مهدیان است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: رئیس‌جمهور محترم ...
  بزرگنمايي:

پیام فارس - همشهری / «والله این معنی صداقت نیست...» عنوان یادداشت روز در روزنامه همشهری به قلم محسن مهدیان است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
رئیس‌جمهور محترم فرمودند: «من نمی‌توانم؛ هرکسی می‌تواند کاری کند، این گوی و این میدان.»
یا اینکه: «قربون خدا برم، همه‌جوره داره ما رو می‌چلونه.»
وزیر اقتصاد محترم گفتند: «وضع خیلی بد است.»
و نیز: «سر ماه پول نداریم حقوق و یارانه بدهیم.»
بازار
حرف‌های سخنگوی محترم و معاون اجرایی محترم دولت هم این روزها بهتر از اینها نیست.
والله معنی صداقت این نیست.
مسئول اجرایی نباید مثل یک بلاگر یا فعال رسانه‌ای حرف بزند. وظیفه یک مسئول، توصیف وضع موجود نیست؛ بیان راه‌حل است.
معنی صداقت این نیست که رخت چرک‌های خانه را جلوی چشم دیگران بیندازیم.
معنی صداقت این نیست که زخمی را که مردم هر روز لمس می‌کنند، دوباره با انگشت فشار بدهیم.
معنی صداقت این نیست که سفره خالی مردم را دوباره مقابل خودشان پهن کنیم.
معنی صداقت این نیست که درد را اعلامیه کنیم و درمان را پنهان.
معنی صداقت این نیست که ضعف مدیریت را با فهرست کردن مشکلات بزک کنیم.
معنی صداقت این نیست که هر روز به زخم جامعه نمک بپاشیم و اسمش را شفافیت بگذاریم.
معنی صداقت این نیست که بن‌بست بسازیم و از مردم بخواهیم صبر کنند.
معنی صداقت این نیست که صورت‌مسئله را فریاد بزنیم و راه‌حل را زمزمه.
معنی صداقت این نیست که مردم را با بار مشکلات تنها بگذاریم و گزارشگر شویم.
معنی صداقت این نیست که از پشت میز مدیریت، منتقد خشمگین باشیم.
معنی صداقت این نیست که مسئولیت را به گردن گذشته یا دیگری بیندازیم.
وظیفه مسئول این است که اگر سخن از مشکل می‌گوید، بلافاصله از راه‌حل بگوید؛
از راه طی‌شده‌اش در دوره مسئولیت بگوید؛
از ایده‌اش برای عبور از چالش‌ها بگوید.
در فرهنگ ایرانی، یک مرد «مرد» است چون بار مشکلات بیرون را به خانه نمی‌آورد تا بین زن و بچه تقسیم کند. این حرف بدین معنا نیست که واقعیت‌ها را به مردم نگوییم؛ اما اگر مشکلات را گفتیم و خدای نکرده چنان وانمود کردیم که راه‌حل نیست و کاری از ما ساخته نیست، عملاً چالش‌گویی می‌کنیم و همین چالش‌گویی خودش چالش‌ساز است. عجیب است که متوجه نیستیم.
با مردم صادق باشیم تا همراهی آنان را برای ایده‌ها و راه‌حل‌های اجرایی‌مان داشته باشیم، نه اینکه ناامیدشان کنیم.
آقایان مسئول، توجه کنیم که دیگر نماینده مجلس، استاد دانشگاه یا فعال رسانه‌ای نیستید.
نمی‌شود در صندلی دستگاه اجرایی نشست و گارد منتقد و اپوزیسیون گرفت.
مخاطب «بایدها» خود ماییم، نه دیگری.
صداقت یعنی همزمان با تشخیص مشکل، مسیر حل آن را روشن کنیم.
صداقت یعنی مردم را شریک امید و شریک اقدام کنیم، نه شریک ناامیدی.
صداقت یعنی در عمل نشان دهیم چه کرده‌ایم تا بار سفره‌شان سبک‌تر شود.
صداقت یعنی در همان لحظه نقد، یک قدم اجراییِ عملیاتی ارائه دهیم.
صداقت یعنی با هر جمله، در دل مردم حس گشایش ایجاد کنیم.
صداقت یعنی هر پرسش و نگرانی مخاطب را با چشم‌انداز و برنامه روشن پاسخ دهیم.
نگاه کنید به مخاطبی که چشمش به دهان شماست. اگر نقطه پایان سخنرانی را گذاشتیم و مخاطب را از آینده ناامید کردیم، حتماً این گناه نابخشودنی است؛ فرقی هم نمی‌کند اسمش صداقت باشد یا شفافیت.
حرف تمام است.


نظرات شما