پیام فارس - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سفر امروز هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه به تهران، در شرایطی انجام شد که منطقه غرب آسیا در یکی از پیچیدهترین دورههای امنیتی، سیاسی و ژئوپلیتیکی خود قرار دارد. تلاقی جنگ غزه، تنشهای مزمن سوریه، رقابتهای فشرده در قفقاز جنوبی، فشارهای ناشی از جنگ اوکراین و بازآرایی نقش قدرتهای بزرگ، موجب شده است هرگونه تحرک دیپلماتیک میان بازیگران مؤثر منطقه، واجد ابعاد فراتر از روابط دوجانبه باشد. در این چارچوب، حضور فیدان در تهران نه صرفا یک سفر تشریفاتی، بلکه نشانهای از ورود روابط ایران و ترکیه به مرحلهای تازه از بازتنظیم امنیتی، سیاسی و اقتصادی ارزیابی میشود. مرحلهای که در آن «رقابت مدیریتشده» به یک ضرورت پایدار بدل شده است.طی دو سال گذشته، تهران و آنکارا با وجود اختلافات راهبردی در برخی پروندهها، بهویژه سوریه و قفقاز، موفق شدهاند از ورود روابط به فاز تقابل آشکار جلوگیری کنند. این الگو مبتنی بر همزیستی پیچیدهای است که در آن، همکاری اقتصادی و انرژی، همزمان با رقابت ژئوپلیتیکی پیش میرود. سفر فیدان را باید در امتداد همین معماری دانست؛ معماری که هدف اصلی آن، مهار بحرانهای پیرامونی و جلوگیری از سرریز شدن تنشهای نیابتی به محور تهران - آنکارا است. در نگاه تهران، این سفر نماد تثبیت یک وضعیت قابل مدیریت در روابط دو کشور محسوب میشود؛ وضعیتی که بیش از تقابل، بر محاسبه، بازدارندگی متقابل و تنظیم هوشمند منافع استوار است.
بازار ![]()
ستون پایدار روابط تهران - آنکارا چیست؟
یکی از اصلیترین اهداف سفر وزیر خارجه ترکیه به تهران، تقویت پیشرانهای اقتصادی و انرژی در روابط دو کشور بود. ایران در حال حاضر یکی از اصلیترین تأمینکنندگان گاز طبیعی ترکیه بهشمار میرود و سالانه حدود 10 میلیارد مترمکعب گاز از ایران به این کشور صادر میشود. اهمیت این صادرات تنها در بعد اقتصادی خلاصه نمیشود، بلکه نقش مهمی در امنیت انرژی ترکیه و ایجاد یک وابستگی متقابل راهبردی ایفا میکند. این وابستگی دوجانبه، در سالهای اخیر مانعی جدی در برابر قطع کامل روابط سیاسی بوده و همواره بهعنوان یک لنگر ثبات عمل کرده است. از سوی دیگر، حجم مبادلات تجاری ایران و ترکیه که در سال جاری به بیش از 14 میلیارد دلار رسیده، جایگاه ترکیه را بهعنوان دومین شریک تجاری ایران پس از چین تثبیت کرده است. استفاده از سازوکارهای مالی جایگزین، تهاتر، سوآپ بانکی و بهرهگیری از پولهای ملی، مسیرهایی بوده که دو کشور برای عبور از فشار تحریمهای ثانویه بانکی طراحی کردهاند. در نشست مشترک خبری، فیدان با تأکید بر ضرورت ادغام ایران در اقتصاد جهانی، صراحتا اعلام کرد که ترکیه همواره در موضوع رفع تحریمهای یکجانبه در کنار ایران بوده و هر اقدامی که در این مسیر از دستش برآید انجام خواهد داد. این موضعگیری از منظر تهران، نهتنها یک پیام سیاسی، بلکه نشانهای از تلاش ترکیه برای حفظ توازن در روابط خود با ایران و غرب تلقی میشود. همزمان، محور ترانزیت و حملونقل نیز بخش مهمی از گفتوگوهای این سفر بود. ایران با اتصال شبکه ریلی خود به ترکیه از طریق گذرگاه رازی - کاپیکوی و پروژههای در حال تکمیل، در پی تثبیت جایگاهش بهعنوان حلقه اتصال کریدورهای شرق - غرب و شمال - جنوب است. ترکیه نیز برای تکمیل جاده ابریشم میانی ناگزیر از همکاری با ایران است. همین همافزایی ژئواکونومیک موجب شده حتی در اوج اختلافات سیاسی، مسیر همکاریهای اقتصادی باز بماند.
پرونده هایی از سوریه تا قفقاز جنوبی
محور اصلی و حساس سفر فیدان به تهران، بیتردید به پروندههای امنیتی و تحولات منطقهای بازمیگردد. سوریه در صدر این پروندهها قرار دارد. تحولات پس از سقوط حکومت بشار اسد و شکلگیری نظم شکننده در دمشق، معادلات سنتی منطقه را به شدت دگرگون کرده است. تا پیش از این، ترکیه با وجود اختلاف با دولت دمشق، از حضور یک حکومت مرکزی در سوریه که در برابر توسعهطلبی اسرائیل نقش بازدارنده ایفا میکرد، تا حدی احساس امنیت میکرد. اکنون با تضعیف این بازدارندگی، نگرانی آنکارا از نزدیک شدن مستقیم اسرائیل به مرزهایش افزایش یافته و همین مسأله، زمینهای جدید برای همگرایی تاکتیکی ایران و ترکیه ایجاد کرده است. در نشست خبری مشترک، وزیر خارجه ایران با تأکید بر اینکه ثبات در سوریه بهطور مستقیم با ثبات در کل منطقه در ارتباط است، تصریح کرد که مسئولیت کشورهای منطقه است که مانع توسعهطلبی رژیم صهیونیستی شوند. این موضع نشان میدهد تهران، سوریه را نه صرفا یک پرونده دوجانبه، بلکه یک نقطه اتصال امنیت منطقهای میداند. از منظر ترکیه نیز، همکاری محدود و هدفمند با ایران در این پرونده، میتواند بخشی از نگرانیهای راهبردی این کشور در برابر تحرکات اسرائیل را کاهش دهد. قفقاز جنوبی همچنان یکی از چالشبرانگیزترین حوزههای اختلاف میان دو کشور باقی مانده است. پس از جنگ دوم قرهباغ و طرح مجدد کریدور زنگزور، ترکیه به دنبال تثبیت محور باکو -آنکارا و اتصال مستقیم به آسیای مرکزی است. ایران در مقابل، هرگونه تغییر در مرزهای ژئوپلیتیکی و حذف مسیر ارتباطی با ارمنستان را خط قرمز امنیتی خود اعلام کرده است. بااینحال، سفر فیدان نشان داد که دو طرف تلاش دارند این اختلاف راهبردی را از طریق مکانیسم دیپلماسی موازی و فشار کنترلشده مدیریت کرده و از تبدیل آن به یک شکاف آشکار جلوگیری کنند.
غزه، فلسطین و بازآرایی مواضع منطقهای
یکی از محورهای ثابت گفتوگوهای دیپلماتیک میان ایران و ترکیه، مسأله فلسطین و تحولات غزه است. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، با اشاره به اینکه تداوم نسلکشی در غزه و نقضهای فاحش حقوق بشر در کرانه باختری، در دستورکار اصلی این سفر قرار داشته، تأکید کرد که تعرضات رژیم صهیونیستی علیه لبنان، سوریه و دیگر کشورهای منطقه، بزرگترین تهدید علیه صلح و امنیت بینالمللی بهشمار میرود. این موضع، با اظهارات وزیر خارجه ترکیه نیز همپوشانی داشت و نشان داد که در حوزه فلسطین، سطحی از اشتراک راهبردی میان تهران و آنکارا همچنان وجود دارد. افزایش سطح هماهنگی در مواضع مرتبط با غزه، بهویژه در شرایطی که برخی کشورهای منطقه به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت کردهاند، برای ایران اهمیت ویژهای دارد. از منظر تهران، ترکیه همچنان یکی از معدود بازیگران مهم منطقهای است که میتواند در سطح افکار عمومی جهان اسلام، نقشآفرینی مؤثر داشته باشد. برای آنکارا نیز، حفظ این موضع انتقادی در برابر اسرائیل، بخشی از سرمایه نمادین سیاست خارجی این کشور محسوب میشود. در همین چارچوب، برگزاری نشستهای آتی در سطح سران نیز مورد تأکید قرار گرفت. فیدان اعلام کرد که در آینده نزدیک، جلسهای میان ایران و ترکیه با حضور رجب طیب اردوغان برگزار خواهد شد. این مسأله نشان میدهد گفتوگوهای راهبردی دو کشور از سطح وزرای خارجه فراتر رفته و وارد فاز هماهنگیهای کلانتر شده است.
دیدارهای سیاسی و پیامهای دوطرفه
سفر فیدان به تهران، صرفا به دیدار با وزیر خارجه ایران محدود نشد. او اعلام کرد که با شماری از مقامات ارشد کشور، از جمله محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی کشورمان، علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسعود پزشکیان رئیسجمهور نیز دیدار و گفتوگو خواهد داشت. این گستردگی دیدارها، حامل پیامی روشن درباره اهمیت سیاسی این سفر برای هر دو طرف است. در سطح رسمی نیز عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران در نشست مشترک خبری، از آمادگی کامل تهران برای توسعه روابط در تمامی زمینهها سخن گفت و بر اشتراکات و نگرانیهای مشترک دو کشور در منطقه تأکید کرد.
یکی از نکات مهم مطرح شده در این نشست، موضوع بازگشایی سرکنسولگری ایران در شهر وان بود. عراقچی اعلام کرد که این سرکنسولگری به زودی فعالیت خود را از سر خواهد گرفت. این اقدام، علاوه بر تسهیل روابط کنسولی و تجاری، نشانهای از تلاش دو کشور برای تقویت پیوندهای اجتماعی و اقتصادی در مناطق مرزی است. فیدان نیز بر ضرورت استفاده فعال از مرزهای مشترک تأکید کرد و گسترش تجارت مرزی را یکی از اولویتهای مهم همکاریهای آتی دانست. اظهارات فیدان درباره اینکه ترکیه همواره در موضوع هستهای در کنار ایران بوده است، یکی دیگر از پیامهای کلیدی این سفر ارزیابی میشود. این موضعگیری در شرایطی بیان شد که پرونده هستهای ایران همچنان یکی از مهمترین محورهای فشار غرب به تهران است و هرگونه حمایت آشکار از سوی یک عضو ناتو، پیام سیاسی خاص خود را دارد.
تثبیت الگوی مدیریتشده روابط
در مجموع، سفر هاکان فیدان به تهران را باید نماد تثبیت یک الگوی پیچیده، اما قابل مدیریت در روابط ایران و ترکیه دانست. الگویی که نه بر اتحاد راهبردی استوار است و نه بر تقابل آشکار، بلکه بر ترکیبی از وابستگی اقتصادی، بازدارندگی متقابل امنیتی و تنظیم هوشمند اختلافات ژئوپلیتیکی شکل گرفته است. در این چارچوب، ایران و ترکیه بیش از آنکه تهدید مستقیم برای یکدیگر باشند، به بخشی از سازوکار مدیریت مخاطرات محیطی یکدیگر تبدیل شدهاند. اهداف اصلی این سفر را میتوان در چند سطح همزمان تحلیل کرد: در سطح اقتصادی، تثبیت همکاریهای انرژی، تجارت و ترانزیت؛ در سطح امنیتی، مهار پیامدهای تحولات سوریه و قفقاز؛ در سطح سیاسی، هماهنگی مواضع در قبال غزه و اسرائیل و در سطح راهبردی، تلاش برای استفاده از شکافهای ساختاری نظام بینالملل به سود منافع متقابل. مجموعه اظهارات مقامات دو کشور نیز نشان داد که اراده سیاسی برای ادامه این مسیر همچنان وجود دارد.
آینده همکاری تاکتیکی تهران - آنکارا
با این شرایط، سفر فیدان را میتوان نقطهای مهم در روند بازتنظیم روابط تهران - آنکارا دانست؛ روندی که اگرچه همچنان با رقابت و بیاعتمادیهای تاریخی همراه است، اما در مقطع کنونی، بیش از هر زمان دیگر، بر ضرورت همکاری تاکتیکی و مهار بحرانهای منطقهای تأکید دارد. اگر این مسیر تداوم یابد، میتوان انتظار داشت که هندسه قدرت در غرب آسیا، دستکم در محور ایران و ترکیه، وارد فاز جدیدی از توازن و محاسبهپذیری شود.