چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۴
سیاسی

سرمقاله فرهیختگان/ میخ، داروخانه و مغز تک فاز

سرمقاله فرهیختگان/ میخ، داروخانه و مغز تک فاز
پیام فارس - فرهیختگان / «میخ، داروخانه و مغز تک فاز» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم مسعود فروغی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: وقتی سال‌ها پیش در ...
  بزرگنمايي:

پیام فارس - فرهیختگان / «میخ، داروخانه و مغز تک فاز» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم مسعود فروغی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
وقتی سال‌ها پیش در اوایل دهه 90 الیاس نادران درباره موضوعی ماجرای میخ و داروخانه را با استعاره نفت به ادبیات سیاسی آورد، خیلی‌ها مجبور شدند برای جا افتادن منظور او داستان را کامل تعریف کنند. داستان همان معلوم الحالی که قصدش از پرسش درباره اینکه داروخانه میخ دارد یا نه، خرید میخ نبوده و غرض دیگری داشته؛ «اجابت مزاج» آن بنده خدا نه ربطی به میخ داشته نه داروخانه. اما گویا دنبال بهانه‌ای بوده تا کارش را انجام دهد. حالا اینکه چرا یاد نطق سال‌ها پیش نادران در مجلس افتادم، برمی‌گردد به تقلای بخشی از نیرو‌های سیاسی داخلی برای اینکه دولت پزشکیان و مجموع نهاد‌های تصمیم‌گیر را به چیزی تحت عنوان مذاکرات جامع با آمریکا مجاب کنند. واقعیت این است که گویندگان می‌دانند این حرفشان درباره اینکه «پنجره فرصت مذاکره چند وجهی» کوتاه‌مدت است و سریع تصمیم بگیرید، عین ماجرای کسی است که از داروخانه میخ می‌خواست. واقعاً باور‌پذیر نیست کسانی در جلسات خصوصی و محدود رسانه‌ای درباره منطق رفتار آمریکا در یک‌سال اخیر به واسطه روایت‌های معتبر از ضرورت بسط و شرح این روایات برای افکار عمومی بگویند و در فضای عمومی نرفتن پزشکیان به شرم‌الشیخ را از دست رفتن فرصت تاریخی معرفی کنند. 
داستان به همان اندازه کمیک و بیشتر از آن تلخ است. چون ایستادن تحقیرآمیز رهبران کشور‌ها در صف دست دادن و عکس گرفتن با ترامپ، تنها نسخه مفروض همان دیدگاه برای درمان دردهاست. البته روشن است که بسته‌بندی ارائه این نسخه، ظاهر متفاوتی از سیاهی درون بسته دارد. در یک بسته‌بندی شیک گفته می‌شود که نظام مسائل ایران چون به تحریم‌ها متصل است و تحریم‌ها چون در آمریکا پخت و پز شده، باید از قدرت ملی ایجاد شده پس از جنگ 12 روزه استفاده کنیم و همه آن مسائل را تحت عنوان «مذاکرات جامع و چند وجهی» حل کنیم. سویه‌ سلبی این بسته‌بندی هم می‌گوید اگر این ایده را نپذیریم، یعنی «ایران را منزوی نگه می‌‌داریم و نظم موجود را نمی‌پذیریم.» منظور از نظم موجود همان ساز و کاری است که پس از 10 سال تحریم‌های ابتدای دهه 90 را برگرداند. پیشنهاددهندگان فعلی مذاکرات جامع می‌دانند، طرف مقابل در همین رفت و برگشت‌‌های مذاکرات اسنپ‌بک اساساً میز مذاکره‌ای به معنای فرایند بده و بستان تعریف نکرد و می‌خواست فقط بستاند! آیا اگر می‌خواستیم چیزی تحت عنوان «نظم آمریکایی» را بپذیریم، داشتن توانایی دفاع از ایران با موشک‌های با برد چند هزار کیلومتری ممکن بود؟ قطعاً خیر. آیا در همین جنگ 12 روزه اگر این موشک‌های نقطه‌زن نبودند، امکان ایستادگی ملی و بروز و ظهور آن انسجام ملی تاریخی بود؟ بدون شک خیر. پس دست‌آویز قراردادن انسجام شکل گرفته در ایام جنگ برای پذیرش «بسته تسلیم به نام مذاکره» تحریف تاریخ و جعل بزرگ نابخشودنی‌ای است. 
قبلاً گفته شد و تقریباً همه تریبون‌دارانی که این روز‌ها برای پزشکیان چمدان سفر به شرم‌الشیخ را می‌بستند خبر دارند، منظور ترامپ از آمادگی برای صلح با ایران، مذاکره نیست. ترامپ می‌گوید پای برگه‌ای را امضا کنید که باید همه مؤلفه‌‌های قدرت ملی ایران دودستی تقدیم دشمن تا دندان مسلح شود. حتی شخص مسعود پزشکیان که در ایام انتخابات منتقد برخی رویه‌های پیشین مذاکراتی کشور بود و امروز بعد از یک‌سال دولت‌داری مشکلات را بهتر می‌‌شناسد، در مواضع شفاف و علنی این منطق را مذاکره نمی‌‌داند. گروه فشار رؤیافروش اما دولت پزشکیان را در میانه‌ میدان اجرایی کشور تنها گذاشته و فکر می‌کند پیچیدن نسخه تحقیر برای رئیس‌جمهور نجات‌بخش کشور است. 
حتی با منطق پذیرش مذاکره به روش دولت روحانی که شکست آن ایده امروز عیان شده است، ارسال سیگنال غش و ضعف برای مذاکره جامع، غیرعاقلانه‌ترین رفتار با دولت ترامپ است. او دنبال تئاتری است شبیه کاری که با زلنسکی در واشنگتن کرد، مثل کاری که با پادشاه انگلیس در لندن کرد و رفتاری که با رهبران کشور‌های شرکت‌کننده در شرم‌الشیخ. تازه در همان جا نتوانست واقعیت را انکار کند. اگر سلاح و توان مبارزه حماس نبود، حتی همین اجلاس شرم‌الشیخ رخ نمی‌‌‌داد. اجلاسی که به‌وضح نشان داد رهبران عرب و برخی دیگر از کشور‌های منطقه فقط نقش «سیاهی لشکر» نمایش ترامپ را دارند، چون دوسال پس از 7 اکتبر هیچ‌کدام از اهداف اعلامی اسرائیل عملیاتی نشد و حماس با هوشمندی از نیاز ترامپ به ایفای نقش صلح در خاورمیانه استفاده کرد. 
بازار
مشکل کسانی که فکر می‌کردند در شرم‌الشیخ برای ایران کباب داغ کرده بودند، نفهمیدن تفاوت میان دو پدیده است، پذیرش آزادسازی صهیونیست‌های در دست حماس در حالی که حماس همچنان محبوب‌ترین گروه اهالی غزه است و به روایت ناظران غربی کنترل واقعی غزه همچنان دست آنهاست، محصول قدرت آن‌هاست. در حالی که همه شرکت‌کنندگان آن اجلاس می‌دانند قرار بود در چنین ایامی غزه بدون حماس وجود داشته باشد. پس نه امضای قرارداد و توافق گناه کبیره است نه معامله مذموم. چیزی که در حال حاضر میان ایران و آمریکاست با چیزی که در غزه رخ داد متفاوت است. لحظه‌ای که امکان توافق متضمن منافع ملی وجود داشته باشد، هیچ نهاد قدرتی در ایران مخالف نیست؛ اما نمایش فعلی ترامپ هیچ ربطی به آن توافق مقبول ندارد. اگر کسانی واقعاً دنبال مذاکره هستند از داروخانه سؤال و درخواست نکنند، مگر آنکه منظور دیگری داشته باشند! 


نظرات شما