پیام فارس - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
بهانهتراشیهای شهرداری تهران در سایه غفلت وزارت ارشاد، کنسرت “همایون شجریان” در میدان آزادی را لغو کرد
”سازندگی” به بررسی علل و پیامدهای عدم برگزاری اولین کنسرت خیابانی در ایران پرداخته است
فائزه مومنی| سه روز مانده به برگزاری کنسرت رایگان همایون شجریان در میدان آزادی، این کنسرت با بهانهتراشیهای شهرداری و غفلت وزارت ارشاد لغو شد. شجریان در اینستاگرام خود اعلام کرد که تجهیزات گروه او دو روز است که اجازه ورود به برج آزادی را پیدا نمیکنند و «از آنچه حدس میزدم، همان شد»؛ او نوشت برنامهریزیهایی که باید قبل از صدور مجوز انجام میشد، در آخرین روزها انجام شده و بهنظر میرسد، توان مدیریت جمعیت وجود ندارد. بنابراین «این اجرا انجام نخواهد گرفت». همچنین در ادامه توئیتش از همه کسانی که برای تحقق این «آرزوی محال» او زحمت بسیار کشیدند تشکر کرد. شهرداری تهران و برخی مسئولان دولتی مدعی شدند که کنسرت لغو نشده بلکه تنها محل برگزاری به ورزشگاه آزادی منتقل شده است. همچنین تصاویر جوش دادن درهای ورودی برج آزادی توسط مأموران شهرداری- که روزنامهنگار بهمن بابازاده منتشر کرد- موجی از اعتراض و انتقاد را بهوجود آورد.
همایون شجریان، فرزند استاد محمدرضا شجریان، چند روز پیش با برگزاری یک نشست خبری و انتشار ویدئوهایی در فضای مجازی اعلام کرد که قصد دارد یک کنسرت رایگان و خیابانی در میدان آزادی تهران برگزار کند. این رویداد که قرار بود، شامگاه جمعه 14 شهریور برگزار شود، علاوه بر جنبه هنری و خاطرهانگیز، بهعنوان تجربهای جمعی برای بازتولید شادی و امید و نیز همدلی مردم ایران اهمیت بسیار داشت.
در سالهای گذشته بارها درباره امکان اجراهای رایگان در خیابان صحبت شده بود اما این نخستین بار بود که مجوز رسمی برای چنین رویدادی صادر و زمان دقیق آن اعلام میشد. شجریان در نشست خبریاش گفت که سالهاست به اجرای خیابانی فکر میکند و «میخواهد برای مردم بایستد و بخواند». او تأکید کرد که این برنامه به هیچ سازمان یا نهادی وابسته نیست. سحر فروزان، مدیر برنامههای او، توضیح داد که مجوز اجرای این کنسرت بعد از ماهها پیگیری بهدست آمده و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون هنری (نادره رضایی) قول پیگیری و همکاری دادهاند. به گفته او حتی جلسه مشترکی بین وزارت فرهنگ و وزارت کشور برگزار شده که در آن تمام تأییدیههای لازم از شورای تأمین، نیروی انتظامی، اورژانس، شهرداری، آتشنشانی و سایر سازمانها اخذ شده است. نامه منتشر شده در رسانهها از دبیرخانه شورای امنیت نشان میدهد که مجوز این کنسرت در تاریخ 25 تیرماه صادر شده است. بنابراین از منظر گروه برگزارکننده، مجوز قانونی از حداقل 40روز قبل صادر شده و زمان کافی برای آمادهسازی وجود داشته است.
ادعای شهرداری: «دو روز مانده مطلع شدیم»
با این حال سخنگوی شهرداری تهران و معاون اجتماعی این نهاد ادعا کردند که تنها دو روز قبل از اجرا از آن مطلع شدهاند. محمدامین توکلیزاده، معاون فرهنگی و اجتماعی شهردار تهران، توضیح داد که پس از اطلاع از برنامه اجرا، هماهنگیهایی با شهرداری منطقه 9 انجام داده اما چند ساعت بعد متوجه شد که باید مصوبه شورای تأمین استانداری تهران برای برگزاری کنسرت دریافت شود. پس از دریافت این مصوبه به دلیل کمبود وقت، شهرداری اعلام کرد که برگزاری کنسرت در میدان آزادی ممکن نیست و پیشنهاد داد که آن را به ورزشگاه آزادی منتقل کنند. توکلیزاده همچنین به غفلت وزارت ارشاد در برگزاری جلسات هماهنگی پیش از زمان کنسرت اشاره کرد و پیشنهاد داد که تاریخ اجرا به تأخیر بیفتد اما بهمن بابازاده، روزنامهنگار حوزه موسیقی اعلام کرده که شجریان هفته دیگر در ایران نیست و قرار است یک کنسرت خیابانی در دوبی برگزار کند. همزمان برخی کاربران در واکنش به ادعاهای معاون زاکانی نوشتند: «شما اجازه بدهید تجهیزات وارد میدان بشود و کار نصب استیج و صدابرداری مورد تایید هنرمندان انجام بشود، نگران دوستان وزارت ارشاد نباشید».
تناقض با شواهد
ادعای اطلاع دو روزه شهرداری با اسناد منتشر شده توسط برگزارکنندگان و برخی گزارشهای رسانهای تناقض داشت. در حالی که معاون شهردار میگوید شورا سه روز قبل تصمیمگیری کرده، رسانههای نزدیک به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کردند که همه تأییدیههای لازم- از جمله شورای تأمین، نیروی انتظامی، اورژانس، شهرداری و آتشنشانی- قبلاً گرفته شده بود. همایون شجریان در پست اینستاگرامی تصریح کرد که دو روز است، تجهیزاتشان اجازه ورود نگرفته و «جلسات و بررسیهایی که این چند روزه انجام شده، کاری است که باید قبل از موافقت با درخواست ما در دو ماه گذشته انجام میشد». این جمله نشان میدهد، مجوز اولیه دو ماه قبل صادر شده و شاید جلسات هماهنگی با تأخیر برگزار شده است. چنانکه بهمن بابازاده، در ویدیویی که منتشر کرد، نشان داد مأموران شهرداری تهران دو روز قبل از تاریخ اجرا درهای ورودی برج آزادی را جوش داده و مانع ورود تجهیزات برای آمادهسازی کنسرت شدند. این اقدام نه تنها حاکی از بیاطلاعی یا بیبرنامگی نبود بلکه نشان میداد که مأموران از برنامه آگاه بودند و بهصورت فیزیکی، جلوی اجرای آن را گرفتهاند. اما شهرداری تهران نسبت به این اقدام خود واکنشی نشان نداد. بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی معتقدند که شهرداری از همان ابتدا قصد عدم همکاری داشته و برای توجیه این موضوع بهانه «کمبود زمان» را مطرح کرده است. عدهای نیز با اشاره به سرعت بالای آمادهسازی مراسمهای مذهبی و سیاسی معتقد بودند که اگر شهرداری میخواست، برنامه یک مداح یا تجمع رسمی برگزار کند ظرف 24 ساعت تمام زیرساختها آماده میشد اما برای یک کنسرت موسیقی -آن هم با اجرای همایون شجریان- این اتفاق رخ نمیدهد. پس از انتشار خبر لغو کنسرت، علیرضا زاکانی، شهردار تهران در حاشیه جلسه هیات دولت مدعی شد که کنسرت لغو نشده و تنها مکان برگزاری آن به استادیوم آزادی تغییر کرده است. او گفت تصمیم به تغییر محل «جمعبندی هیات دولت» بوده و شهرداری هم پای کار است. اما این ادعا در عمل محقق نشد و بابازاده هم خبر داد که دیگر هیچ کنسرتی اجرا نخواهد شد. تا لحظه تنظیم این خبر نیز، نه هیچیک از اعضای هیات دولت و نه حتی مسئولی از مجموعه وزارت ارشاد نسبت به این ادعای زاکانی، واکنشی از خود نشان ندادند.
انفعال و سکوت معاونت هنری
با این حال، معاونت هنری وزارت ارشاد پس از لغو رسمی کنسرت تقریباً سکوت اختیار کرد و واکنش شفافی نسبت به ادعاهای شهرداری نداشت. سکوت این معاونت باعث شد که شهرداری بتواند، مسئولیت را متوجه وزارت ارشاد کند. در اظهارات معاون اجتماعی شهرداری تهران همچنین برخی تحلیلگران، موضوع «بیتجربگی مسئولان جدید معاونت هنری وزارت ارشاد» مطرح شد. توکلیزاده در گفتوگو با خبرگزاری مهر اظهار کرد که سرکار خانم رضایی «باید دستکم یک ماه پیش جلسات هماهنگی با حضور مجریان و دستاندرکاران ابعاد مختلف این رویداد را برگزار میکردند» و تأخیر در این کار نشاندهنده فقدان تجربه در برگزاری رویدادهای میدانی است. این انتقادات در فضای رسانهای واکنشهای مختلفی برانگیخت. برخی کاربران شبکههای اجتماعی معتقد بودند که معاونت هنری نباید پس از لغو کنسرت سکوت میکرد و باید با ارائه مستندات (مانند نامه رسمی دبیرخانه شورای امنیت مورخ 25 تیر 1404) پاسخ شهرداری را بدهد. عدم شفافیت وزارت ارشاد باعث شد که شهرداری بتواند، دلیلی برای بهانهتراشیهای خود داشته باشد.
بازار ![]()
آب به آسیاب اپوزیسیون خارجنشین
در نهایت اینکه این رویداد که به نظر میرسید تنها یک برنامه هنری ساده باشد به سرعت به عرصهای برای تقابل سیاسی تبدیل شد. در این میان مواضع دو طیف عمده از مخالفان این کنسرت، یعنی تندروهای داخلی و اپوزیسیونهای خارجی، باعث شد که این رویداد بیش از آنکه یک جشن موسیقی باشد به ابزاری برای جدالهای سیاسی و ایدئولوژیک تبدیل شود. علیرضا زاکانی، شهردار تهران با بهانهتراشیها و مواضع متناقض خود در ارتباط با لغو این کنسرت و معاون هنری وزارت ارشاد با بیبرنامگی و سکوت خود عملاً به آتش این بحران افزودند، در حالی که زاکانی و مسئولان شهرداری ادعا کردند که به دلیل کمبود زمان و نداشتن زیرساختهای مناسب، برگزاری کنسرت در میدان آزادی ممکن نیست اما اقداماتی مانند جوش دادن درهای ورودی برج آزادی و جلوگیری از ورود تجهیزات، نشاندهنده این است که شهرداری نه تنها از ابتدا همکاری نکرده بلکه عملاً مانع برگزاری کنسرت بوده است. در این میان معاونت هنری وزارت ارشاد نیز که مدتهاست عملکرد او مورد انتقاد است هم هیچ اقدام عملی برای جلوگیری از لغو این کنسرت انجام نداده است! تندروهای داخلی نیز در جبهه مخالف قرار گرفتند. از جمله نمایندگانی چون روانبخش که با کنایه به برگزاری کنسرت در حالی که بحران برق در کشور وجود دارد، این رویداد هنری را بیمحتوا و نادرست دانست. این افراد که درک درستتری از ابعاد فرهنگی و اجتماعی چنین رویدادی نداشتند با تحقیر این برنامه هنری به دوقطبیهای کاذب در جامعه دامن زدند. نقدهایی که به جای توجه به ابعاد فرهنگی و هنری برنامه، هدفش تلطیف فشارهای اقتصادی و تعدیل بحرانهای اجتماعی بود در نهایت به تقویت فضای منفی علیه هنرمندان و ایجاد شکافهای بیشتر در جامعه منتهی شد. اما در این میان، جریانهای برانداز خارجی نیز برهم زدن این کنسرت را یک موفقیت بزرگ تلقی کردند. آنها که همواره تلاش دارند، تصویر ایران را نزد افکار عمومی جهانیان منفی جلوه دهند با نارضایتی از هر گونه نشانههای شادابی و نشاط اجتماعی در ایران، تمام تلاش خود را برای ضربه زدن به آنچه «زندگی عادی مردم» در ایران مینامند، انجام میدهند. حالا این سوال مطرح میشود که آیا شهردار تهران در همراهی با تندروهای داخلی عملاً آب به آسیاب همین جریانها ریخته است؟ واقعیت این است که این لغو، هم برای براندازان خارجی که از کوچکترین فرصتی برای تخریب تصویر ایران استفاده میکنند و هم برای تندروهای داخلی که حاضرند حتی یک رویداد هنری را به میدان تقابل سیاسی تبدیل کنند، پیروزی بزرگی به شمار میرود. زاکانی با این اقدام خود عملاً بر خواستههای این دو طیف مخالف صحه گذاشته و به آنها امکان داده تا با استفاده از بهانههایی چون کمبود زمان و زیرساخت این رویداد هنری را به شکست بکشانند. در این فضا شهرداری تهران نه تنها به دستاندرکاران این رویداد کمک نکرد بلکه حتی با موانع فیزیکی که بر سر راه اجرای آن گذاشت عملاً مسیر را برای نیروهای مخالف هموار کرد. به نظر میرسد هدف شهردار تهران از این اقدامات، بیشتر سیاسی و رسانهای بوده است تا فرهنگی. با این کار، زاکانی به نوعی به تقویت گفتمان خود در برابر افکار عمومی و ایجاد دوقطبیهای اجتماعی پرداخته است. در واقع، او با ممانعت از برگزاری این کنسرت بهطور غیرمستقیم نشان داد که همچنان بر مبنای تمایلات سیاسی و ایدئولوژیک عمل میکند و نه بر اساس مصالح عمومی و مطالبات فرهنگی و اجتماعی مردم.