سرمقاله آرمان ملی/ قصه پرغصه دنبالهدار
مقالات
بزرگنمايي:
پیام فارس - آرمان ملی / «قصه پرغصه دنبالهدار» عنوان یادداشت روز در روزنامه آرمان ملی به قلم عبدالصمد خرمشاهی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
شنیدن خبر قتل مرحومه الهه حسیننژاد که چندین روز مفقود بود و اطلاعی از او در دست نبود، به شدت اذهان و افکار عمومی و احساسات جامعه را منقلب کرد. واقعا این نوع قتل اگر نخواهیم بگوییم بینظیر ولی به هر حال از موارد قتلهایی بود که بسیار بسیار وجدان و قلب هر انسانی را به درد آورد.
مسئلهای که بارها و بارها عنوان شده این است که چرا جرائم در جامعه ما سیر صعودی دارند؟ آمارها نگران کننده هستند و آمار قتل بالاست. سایر جرائم خشن از جمله آدم ربایی و کیف قاپی و اخاذی و ضرب و جرح کم نیست. مدام سوال این بوده که چرا آمار جرائم کاهش پیدا نمیکند و بدون وقفه این جرائم دنبالهدار به وقوع میپیوندند و چرا هر چند روزی یا هرازگاهی باید شاهد اینگونه اخبار دلخراش باشیم؟ مسئله اینجاست که بهرغم طی سالیان سال و مشاهده جرائم بسیار هولناک متاسفانه میبینیم که اینگونه جرائم هرگز متوقف نشدهاند. این سوال بلافاصله به ذهن متبادر میشود که چرا ما باید شاهد باشیم که هراز چندگاهی اینگونه وقایع دلخراش را بشنویم یا ببینیم و متاثر شویم. یکی از راهکارهای جلوگیری از ارتکاب جرم، بحث پیشگیری است. یکی از پازلهای قضیه پیشگیری به این برمیگردد که علل و عوامل جرمزا در جامعه باید ریشه کن شوند و ریشهکن شدن این علل و عوامل که مهمترین آنها، مشکلات اقتصادی و تبعات آن مشکلات فرهنگی است، همچنان به قوت خودشان باقی هستند. یعنی در طی سالیان گذشته هیچگونه اقدامی در جهت از بین بردن این علل و عوامل به عمل نیامده و اگر به عمل آمده، آنقدر محسوس نبوده که بتواند جلوی ارتکاب جرائم را بگیرد یا لااقل کاهش دهد. همه میدانیم که جرائم مانند سلسله زنجیرهایی هستند که بههم متصلاند. بحث طلاق، اعتیاد، مشکلات معیشتی، نداشتن امکانات رفاهی، سرگرمی، مسکن، شغل و امنیت از جمله مسائلی هستند که لازم است در جامعه به آنها دقت شود. اگر قرار است که این مشکلات در جامعه باشند یا کمتر نشوند، خیلی طبیعی است که باید انتظار داشته باشیم اینگونه وقایع طبعا به وجود آید و به وقوع بپیوندد. رانندهای که متهم به آدم ربایی و قتل مرحومه الهه حسیننژاد است، طبیعتا درگیر مشکلات فراوانی است که مجموعه این مشکلات دستبهدست هم میدهند و باعث میشوند که آن جوان دست به ارتکاب جرم بزند. در جامعهای که اختلاف طبقاتی مشهود و محسوس است، در جامعهای که خیلی از افراد دارند با فقر دست و پنجه نرم میکنند، در جامعهای که علنا میبینیم خیلی از افراد در طی روز قانون شکنی میکنند و به قانون کم اهمیتی میکنند و احترامی برای قانون قائل نیستند، در جامعهای که سطح مدارا پایین آمده و با تلنگری که به افراد وارد میشود، دست به ارتکاب شدیدترین جرائم میزنند، نباید انتظار داشت که خودبهخود آمار جرام پایین بیاید. با موعظه، نصیحت و پند و اندرز هم قطعا آمار جرائم کاهش پیدا نخواهد کرد. پس چه باید بکنیم؟ در وهله اول دولت به معنای عام آن، وظیفه دارد که تا جایی که میتواند به طرق و اشکال مختلف، علل و عوامل جرم را از بین ببرد یا با آنها مقابله کند. بهبود وضعیت معیشتی مردم، ارتقای سطح فرهنگی آنها، ایجاد اشتغال، ارتقای سطح رفاه مردم، احداث ورزشگاهها، کتابخانهها و تفریحگاهها و خیلی از این مسائل کمک میکند که جامعه در سطحی باشد که مردم گرایشی به ارتکاب جرم پیدا نکنند. جوانی که دغدغه نان و مشکلات معیشتی زیاد دارد، با هزار و یک استرس و نگرانی و دلهره و تشویش و سختیهای زیاد روزگار خودش را طی میکند، مستعد ارتکاب جرم است. هیچ فردی از شکم مادرش، مجرم به دنیا نیامده و نمیآید. مجموعه علل و عواملی که ذکر شد، دستبهدست هم میدهند تا در یک لحظه جرمی اتفاق میافتد که جامعه را تحت الشعاع قرار میدهد. جوانی که حاضر میشود برای برآورده کردن نیت سوء و نیاز جنسی خودش به حساسترین موضع یک زن کارد بزند و او را بکشد، مشخص است که مشکلات عدیده فراوانی دارد. قطعا هیچ انسان متعارفی که نیازهای آنچنانی و شدید ندارد و تا حدودی احتیاجاتش در جامعه از هر حیث برطرف شده، هرگز تمایلی به ارتکاب جرم ندارد. کمتر کسی است که نداند مجازات آدمکشی یا آدمربایی چیست. اینها بهرغم اینکه میدانند در قبال اینگونه جرائم شدیدترین مجازاتها منتظرشان است، بازهم تحت تاثیر همان علل و عوامل ناگزیر از ارتکاب جرم میشوند یا به قدری تحت تاثیر این تشویشها و نگرانیها هستند که حتی ترس از مجازات اعدام هم مانع آنها نمیشود. بنابراین مسئله اینجاست که در کنار برخورد با اینگونه افراد باید سعی کرد احتیاجات و نیازها و خواستههای اولیه جوانان تا حد امکان برطرف شود. بدیهی است مادام که این همه مشکلات سر راه جوان وجود دارد و همه اینها در کنار فقر فرهنگی که اگر این جوان آموزش میدید، اگر راهنمایی میشد در کنار رفع نیازهای دیگرش، طبیعتا تعقل میکرد و میاندیشید عملی که انجام میدهد چه عواقبی به دنبال دارد. بنابراین ماحصل کلام اینکه این مسئله بدیهی و روشن است مادامی که بستر ارتکاب جرائم در جامعه وجود دارد، قطعا آمار جرائم کاهش پیدا نخواهد کرد. در جوامع پیشرفته این تجربه به دست آمده که هرچقدر اختلافات طبقاتی، مشکلات مالی مردم، دغدغههای معیشتی آنها ازهر منظر اشتغال، کسب و کار و نان مرتفع شده و در کنار آنها از لحاظ فرهنگی نیز ارتقا یافتهاند، بدیهی است که آمار جرائم کاهش پیدا کرده والا اگر همه این مسائل از بین برود و بستر ارتکاب جرم خشکانده شود، طبیعتا انگیزه ارتکاب جرم یا دلیل ارتکاب جرم هم از بین خواهد رفت. بنابراین ضمن اظهار تاسف فراوان از اینگونه حوادث که دل هزاران نفر را به درد آورد، باید انتظار این را داشته باشیم که دولت به معنای عام آن یعنی حکومت، تمام تلاش خودش را بیش از پیش مصروف رفع این مشکلات بکند تا در آینده کمتر شاهد جرم و جنایت باشیم.
-
شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۲:۳۸
-
۸ بازديد
-

-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/961968/