سرمقاله وطن امروز/ قاسمیان، رونالدو و تصویر جامعه ایرانی از عربستان
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام فارس - وطن امروز / «قاسمیان، رونالدو و تصویر جامعه ایرانی از عربستان» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم محمد رستمپور است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
4 خبر در 4 هفته، سر و شکل و طرح و رنگ تصویر ایرانیان از عربستان را ترسیم کرد. پایان همکاری کریستیانو رونالدو با باشگاه فوتبال النصر عربستان، دستگیری و سپس آزادی حجتالاسلام قاسمیان پس از انتشار ویدئویی از او در صحن مسجدالنبی(ص)، مقایسه ایران و عربستان از نظر زیرساختی، توسعه و امکانات از زبان رئیسجمهور آمریکا در سفری که به منطقه داشت و پیش از همه اینها، سفر وزیر دفاع جوان عربستان به ایران و دیدار و گفتوگوی او با رهبر انقلاب. شناخت عربستان سعودی در نظر ایرانیان تا 5 سال پیش به 2 مؤلفه پیوند میخورد: موضوع حج که سالانه هزاران نفر از ایرانیان را به مکه و مدینه، 2 شهر زیارتی و متفاوت با دیگر شهرهای عربستان وارد میکرد و دیدارهای فوتبال ایران و عربستان که همیشه حرارت و جنجال بالایی داشت. تیم فوتبال عربستان در بیان گزارشگرهای ورزشی، برای تیم فوتبال ایران همیشه حکم «گربه سیاه» را داشت؛ کنایه از رقیبی که همیشه کار پیروزی و صعود ما را به اما و اگر وابسته میکرد، تا جایی که در قرعهکشیهای جامجهانی فوتبال و تا پیش از ابداع الگوی جدید سیدبندی، همیشه آرزو داشتیم ایران و عربستان در یک گروه قرار نگیرند. عربستان هیچگاه دوست و شریک و همائتلاف ایران نبوده است؛ چه به دلایل تاریخی و تمدنی و چه بر اساس مسائل سیاسی و اقتصادی منطقهای. اتفاقات پرفراز و نشیب 10 سال اخیر، از تعرض به 2 نوجوان ایرانی در فرودگاه جده در فروردین 94 تا حمله به سفارت عربستان در دی 94 در پی اعدام روحانی عالیرتبه شیعه، آیتالله شهید شیخ محمدباقر نمر، جنگ ویرانکننده بیحاصل عربستان و یمن که 8 سال به طول انجامید و پشتیبانیهای گاه و بیگاه سعودی از نیروهای تکفیری در منطقه در برهههای مختلف در سوریه، عراق و افغانستان، همه و همه بر روابط 2 کشور سایه انداخته. به صورت مشخص پس از 7 اکتبر 2023 و آغاز جنگ ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی علیه فلسطین، لبنان، یمن و ایران و بویژه پس از روی کار آمدن ترامپ و بههمریختگی سوریه با سقوط نظام اسد، تعیین هماوردیهای ژئوپلیتیک سرعت و آهنگ سریعتری یافته است. علاوه بر این، موفقیت در تغییر نظام سیاسی سوریه بر اساس یک الگوی هیبریدی سبب شده منطق هیبریدی وزن بالاتری در نظمدهی و وزنکشی منطقه داشته باشد. در این الگو، بیش از آنکه «واقعیت» تعیینکننده باشد، «تصویر» نقش دارد. تصویر یا پنداشت، به صورت مستقیم ذهنیت را هدف میگیرد و در تقاطع منافع و اهداف، تلاش میشود صرف نظر از واقعیت، در هر شکل و اندازه و ابعادی که باشد؛ تصویر و روایت و پنداشتی غالب شود که همسو با منافع باشد. به تعبیر دیگر، رفتار در 2 عنصر یعنی «واقعیت» و «تصویر» ریشه دارد و خود واقعیت در یک تداوم دومینویی باز هم در «تصویر» و «واقعیت» ادامه مییابد. در نتیجه، مهم نیست شاخص توسعه انسانی ایران بالاتر است یا عربستان یا اهمیتی ندارد ضریب جینی در ایران کمتر است یا عربستان و حتی امید به زندگی یا حتی میزان جمعیت یا موضوع زنان یا توسعه سیاسی و غیره و غیره. به زبان دیگر، مخاطب ایرانی تنها و تنها با یک عربستان روبهرو است و حتی واقعیت عربستان به جهان او راه نمییابد. در چنین موقعیتی که البته بر اساس مشخصات و مختصات عصر پساحقیقت نیز قابل تفسیر است، هر اندازه واقعیات قابل افتخار، ملموس و حتی بینظیر ایران در حوزههای مختلف زیرساختی، بهداشت و درمان، هستهای، نانو و... نمایان باشد، گویا گامی به جلو برنمیداریم، چرا که اساساً پیشرفت در ذهن مخاطب، آن تصویری است که در ذهن او نقش بسته، حتی اگر چنین تصویری مانند پروژه نئوم یک شکست کامل حکمرانی برای سعودی باشد. آنچه بین واقعیت و تصویر ایران فاصله انداخته و موجب شکلگیری روایت انحرافی «ایران ضعیف» برای مخاطب داخلی و خارجی شده، ضعف در توان رؤیاسازی ایران است. بخشی از این موضوع، به دلیل کاهش سرمایه اجتماعی نهادهای رسانهای است و بخش دیگر به دلیل رقابت فرساینده گروههای مختلف سیاسی بر سر شکل مواجهه با منافع ملی. پیشرفت جمهوری اسلامی ایران بهرغم همه تهدیدات و تحریمها و اخلالها اگرچه یک پیشرفت خطی مثبت نبوده اما رویهمرفته بهرهمند از 2 ویژگی اساسی است: اولا درونزاست، یعنی بومی و ملی و ایرانی است و ثانیا همهجانبه است، یعنی کاریکاتوری نیست، هرچند بر سر حل چالشهای موجود - البته در یک حرکت دشوار و سخت متأثر از خباثت خارجی - آنچه سیاسیون و مسؤولان پیشنهاد دادهاند و بر آن تکیه کردهاند، تخریب داشتهها و انهدام بهرههاست! حال آنکه اولا پیشرفت در ذهن مخاطب ایرانی بر اساس یک استاندارد روز مبتکرانه قابل لمس پیش نرفته تا اکنون یک وجه یکبعدی اینستاگرامی پیدا کند و ثانیا آنچه بوده و قابل تبیین و عرضه و ارائه هم بوده، در دعواهای صفر و یکی مدیران انکار شده. در نتیجه پیشرفت با ایده و رؤیای بنسلمان که درخور نقد و قابل خدشه است، چون وجه فوتبالی یافته و در نقش نام رونالدو پشت پیراهن ورزشی باشگاه النصر سعودی نشسته، برای مخاطب ایرانی احترام پیدا کرده. به زبان ساده، پنداشت یا تصویر عربستان برای مخاطب ایرانی تغییر کرده است. این به این معنا نیست که تمام واقعیت حکمرانی ایران قابل دفاع است، این به این معناست که تصویرسازی ایران از خودش اصلا قابل دفاع نیست. در چنین وضعیتی، داشتهها ادراک نمیشود و ارزشها قیمت نمییابد و از این نظر است که غنیسازی برای مخاطب ایرانی که تا 10 سال پیش یک حق مسلم شناخته میشد، اندکاندک به واسطه میدانداری جریانی مرموز قابل معامله دیده میشود. اگر میشد تمام ایرانیان را به سفری طولانی برای تماشای وضعیت زندگی بشر در تمام کشورها برد، باید چنین میکرد تا این احساس پدید آید که برخی - و نه همه مشکلات و دشواریهایی که امروز با آن درگیریم- پدیدههای جهانیاند اما حالا اتفاقا هیچ راهی نداریم که بگوییم نه فقط عربستان، بلکه همان آمریکای ترامپ هم با مشکلات عدیده زیرساختی روبهرو است اما نه باید آن را انکار کرد و نه باید آن را فریاد زد و مهمتر از همه آن است که آمریکاییها میدانند نه باید مشکلات را گردن رقیب سیاسی انداخت و البته عربستان نمیتواند چنین بگوید، چرا که اساسا چیزی به نام رقابت سیاسی یا فکری در آن تعریف نشده است!
-
شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۱:۴۵
-
۶ بازديد
-

-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/960232/