صادق زیباکلام: به جز اصلاحات، هیچ امید دیگری برای پیشرفت کشور نداریم
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام فارس - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
منصوره محمدی| صادق زیباکلام، فعال سیاسی و استاد دانشگاه در گفتوگو با هممیهن با اشاره به لزوم توسعه سیاسی که پیششرط توسعه اقتصادی و اجرایی شدن سند چشمانداز در کشور است، معتقد است این توسعه تنها در دوران دولت اصلاحات در اوج بود و پس از آن تنزل پیدا کرد و در نتیجه نباید انتظار توسعه اقتصادی و اجرایی شدن سند چشمانداز درست را داشت.
اجرای سند چشمانداز 1404 در دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی ابلاغ شد. نظرتان راجع به تدوین چنین سندی در آن دوران چیست؟
سند چشمانداز که میلیاردها تومان هزینه تنظیم آن شد، اساساً دولت آقای خاتمی در آن نقشی نداشت و این سند بیرون از دولت ایشان و قوه مجریه در حال اجرا بود، مجمع تشخیص مصلحت نظام، سردار محسن رضایی و بخش اقتصادی مجمع تشخیص در حال اجرا بود و مسئولیت با این گروهها بود و آقای خاتمی و کسانی که زیرمجموعه دولت ایشان بودند در تنظیم آن سند چندان نقشی نداشتند. از طرفی آن سند مجموعهای بود از امیدها و آرزوهایی که معلوم نبود چگونه باید محقق شود.
تاثیر تصمیمات دولتهای بعدی در محقق نشدن این سند را چگونه میبینید؟
آقای خاتمی هیچوقت با اجرای این سند مخالفت نکردند و موضعگیریای نسبت به سند نداشتند، اما آقای احمدینژاد که در سال 1384 رئیسجمهور شدند و قدرت و اختیارات و جایگاه ایشان قابل مقایسه با قدرت و اختیارات و جایگاه آقای خاتمی نبود، اصلاً حاضر نشدند درخصوص اجرای این سند همکاری کنند و با توجه به اینکه زور و نفوذ زیادی داشت کسی هم نمیتوانست بگوید که چرا با این سند همکاری نمیکنید و او هم این کار را نکرد. وقتی هم که انتقادات غیرمستقیمی میشد یک جمله معروفی گفتند که کشور زیرساخت لازم را برای تحقق اهداف و آرمانهای سند چشمانداز ندارد.
آقای احمدینژاد فهمیده بود که زیرساختهای کشور جوابگوی اجرای این سند نیست اما اینهمه متخصص و کارشناس دانشگاه که سند را تدوین کرده بودند، این را تشخیص نداده بودند که کشور از زیرساختهای لازم برای تحقق اهداف سند چشمانداز برخوردار نیست. در دوران آقای روحانی نیز البته که مخالفت نکردند و مانند آقای خاتمی دخالتی نکردند اما در دوران آقای احمدینژاد، ایشان عملاً حاضر نبود حتی درباره آن صحبت کند که به واسطه اختلافات سیاسی بود که با آقای محسن رضایی و دیگر دستاندرکاران سند داشتند.
رخدادهایی که در دورانهای بعد از دولت آقای خاتمی به وقوع پیوست در اجرایی نشدن این سند چقدر اثرگذار بود؟
اولین، مهمترین و اصلیترین اشکال این سند، یکسری اهداف و آرمانهایی بود که در آن تعریف شده بود و آن دولتی بودن پیشرفت اقتصادی در سند بود. من در دوران آقای خاتمی به نشستی دعوت شدم که درباره سند حرف بزنم و جملهای گفتم که هیچ طرح و برنامهای در جمهوری اسلامی ایران نمیتواند از منظر اقتصادی تحقق پیدا کند به این دلیل که اقتصاد جمهوری اسلامی ایران یک اقتصاد ناکارآمد و فاسد دولتی است و بهترین برنامهها نیز در ایران به بنبست میخورند مگر اینکه اقتصاد ایران از چنگال دولتی خارج شود.
عدم موفقیت سند چشمانداز بعد از بیست سال و صورت نگرفتن هیچ پیشرفتی در اقتصاد ایران تا زمانی که اقتصاد دولتی است امری بدیهی است. متاسفانه در این سالها اقتصاد ما دولتیتر شده است و این یک مشکل است که اجازه نمیدهد سندهای توسعه در ایران به سرانجام مطلوبی برسند. چشمانداز بیستساله از نظرمن از ابتدا نیز یک رویا بیشتر نبود.
آقای خاتمی اخیراً در نشستی که به مناسبت هفته معلم با فرهنگیان داشتند به سند چشمانداز اشاره کردند و گفتند ایران نهتنها دیگر قدرت اول منطقه در بسیاری از بخشها نیست بلکه در زمینه قدرت عقب هم افتاده. تاثیر هشت سال ریاستجمهوری ایشان در محقق شدن این سند چه بوده است؟
تا زمانی که اقتصاد ایران دولتی باشد انتظار معجزه و پیشرفت در ایران نمیتوان داشت. نکته دیگری که در زمان آقای خاتمی مطرح شد بحث مهمی تحت این عنوان بود که آیا ابتدا باید توسعه سیاسی داشت و بعد سراغ توسعه اقتصادی رفت و یا اینکه باید ابتدا به دنبال توسعه اقتصادی رفت و بعد از آنکه یک رفاه و پیشرفت نسبی اقتصادی به وجود آمد، به دنبال توسعه سیاسی رفت.
معتقدم تمام کشورهایی که طی چهار دهه گذشته از وضعیت در حال توسعه خارج شدند و به اقتصادهای موفق تبدیل شدند؛ از جمله مالزی، ترکیه، شیلی و آرژانتین و... توانستهاند از حداقلی از توسعه سیاسی برخوردار شوند. بدون پیشرفت در زمینه توسعه سیاسی نمیتوانیم به توسعه اقتصادی برسیم، اگر برخی میگویند به چین نگاه کن، باید بگویم که داستان چین هنوز تمام نشده است.
به توسعه سیاسی اشاره کردید. دوران اوج شکوفایی توسعه سیاسی کشور ما پس از انقلاب در دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی بود...
دقیقاً همینطور است. معتقدم از نظر توسعه سیاسی تمام این 46 سال پس از انقلاب یک طرف و هشت سال دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی هم یک طرف. کافی است نگاهی به وضعیت دانشگاهها در آن دوران بیندازید؛ میبینید که چقدر فعالیت دانشجوها زیاد شده بود. نگاهی به فعالیت مطبوعات بیندازید، میبینید که اولین بار بعد از انقلاب اسلامی نسلی از روزنامههای غیرحکومتی روی کار آمده بود و فضای باز سیاسی عالی به وجود آمده بود و دیگر روزنامهها محدود به کیهان و جمهوری اسلامی نبودند و روزنامههای به اصطلاح دوم خردادی گسترش یافته بود.
در زمینه انتخابات نیز به همین صورت بود و آزادترین انتخاباتی که بعد از انقلاب در ایران انجام شده است، به جز یکی دو انتخابات ابتدای انقلاب، آزادترین انتخابات مربوط به مجلس ششم بوده است. تعداد زندانیان سیاسی و پروندههای سیاسی نیز در این دوران کاهش پیدا کرده بود و ظرفیتی به وجود آمده بود که در آن هشت سال و به ویژه در چهار سال اول که برخی از ایرانیانی که به واسطه مشکلات اجتماعی و سیاسی مهاجرت کرده بودند، خیلی جدی به فکر بازگشت به ایران بودند. درست است که امروز مخالفان و اپوزیسیون به اصلاحطلبان میگویند اصلاحطلبان حکومتی، اما واقعیت این است که یکی از پرافتخارترین مقاطع تاریخ بعد از انقلاب همین هشت سال دولت آقای خاتمی بوده است.
حالا اگر توسعه سیاسی آن هشت سال ادامه پیدا میکرد در سالهای بعد از دولت اصلاحات، میتوانستیم امیدوار باشیم که بخش قابل توجهی از سند چشمانداز محقق شود؟
اگر روندی که در زمان آقای خاتمی شروع شده بود ادامه پیدا میکرد، فکر میکنم دیر یا زود نظام مجبور میشد تکلیف اقتصاد را روشن کند و کشور را از چنگال هولناک اقتصاد دولتی نجات دهد.
اساساً اجرای سند چشمانداز در دولت آقای خاتمی و دیگر دولتها قابل دسترسی بود یا اینکه کلیت این سند دچار شبهات بسیاری بود؟
از این باب که اساس و بنیان سند چشمانداز مرهون اقتصاد دولتی بنا شده بود، خیر، نمیتوانست محقق شود، چه دولت آقای خاتمی ادامه پیدا میکرد و چه ادامه پیدا نمیکرد، مگر اینکه توسعه سیاسی دوران آقای خاتمی ادامه پیدا میکرد و فشار سیاسی و اجتماعی برای یک تحول بنیادین در اقتصاد ایران که از چنگال دولت خارج شود و اقتصاد آزاد ایجاد شود، به وجود میآمد. درحالیکه ما بعد از دولت آقای خاتمی از نظر توسعه سیاسی دچار عقبگرد شدیم و امیدی که توسعه سیاسی منجر به این شود که بلایی بر سر اقتصاد دولتی بیاورد و آن را به اقتصاد آزاد تبدیل کند هم از بین رفت.
آقای خاتمی دغدغه هایی در حوزه سیاست در سالهای پس از دوم خرداد داشتند و اخیراً هم دغدغههایی مطرح میکند؛ مثلاً دو شرط را برای اینکه از مشکلات رهایی پیدا کنیم پیش کشیدهاند و عملاً یکطور دیگر دغدغههایشان را مطرح کردند، اول اینکه حاکمیت بپذیرد تغییر و اصلاحات لازم است و دوم اینکه به لوازم آن نیز تن بدهد. این دغدغه ایشان چقدر جدید است و در مجموع با تغییر دولت سیزدهم به چهاردهم امیدی که در آقای خاتمی ایجاد شد که در انتخابات بعد از یک دوره عدم مشارکت در تغییرات دولتی و حکوکتی در حال محقق شدن است؟
فکر میکنم روز به روز امیدهایی که به دولت آقای پزشکیان بود در حال کمتر شدن است و ایشان خنثیتر از قبل میشوند. نکته دوم اینکه تنها امید و علامت موفقیت دولت چهاردهم یکسری از انتصابات در دولت وی است. اگر این را از دولت وی بگیرند عملاً هیچ چیز مثبتی از دولت ایشان نمیماند. درست است که الان همه منتقد اصلاحات هستند اما معتقدم به جز اصلاحات، هیچ امید دیگری برای پیشرفت، توسعه و ترقی کشور نداریم.
بازار ![]()
-
پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۷:۲۷
-
۶ بازديد
-

-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/958944/