احساس سوختن به تماشا نمیشود؛ گزارشی از اسکله بندرعباس
مقالات
بزرگنمايي:
پیام فارس - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سارا سبزی-نسیم سلطانبیگی| لکههای آتش و دود هنوز هم از میان کانتینرهای سوخته بندر شهید رجایی بلند میشوند، کانتینرهای درهم فشرده از حرارت سوختن اجناس دپوشده که به کورههای آهن تبدیل شدهاند؛ داغ، سنگین و دودآلود. دمای هوای بندر به 38-37 درجه رسیده و دود و آتش کمتر شده اما هنوز هم آن حجم سیاه از جادههای دور از اسکله هم دیده میشود. فاجعه تا روز دوم، 70 کشته رسمی دارد و تعداد مفقودین یا جنازههایی که شناسایی نشدند با فوتیها برابری میکند. این آماری است که وزیر کشور، همین دیروز اعلام کرد، اما امدادگران میگویند تا وقتی به اندازه یک کف دست هم آتش باشد، عدد قطعی وجود ندارد.
به نقطه آن انفجار بزرگ که نزدیکتر میشوی، غبار و گرما را روی پوست صورتت بیشتر احساس میکنی. از میان راه رسیدن به اسکله، هرچند کیلومتر، یک ایست بازرسی ایستاده و بدون مجوز، ورود به منطقه ممنوع است. غبار، گرما و باد داغ روی پوست بههم میرسند و نفس کشیدن زیر ماسکهای یکلایه و چندلایه را سختتر میکند. تعداد کانتینرهای سوخته که بیشتر میشود، یعنی به بخش شرقی اسکله نزدیکتری. انفجار همه ساختمانهای اطراف را درهمپیچیده و دیوارهای سیاه، شیشههای شکسته و تصویر دوربینهای مداربسته از آن باقی مانده است. حالا همه عملیات روی یک نقطه تمرکز کرده که از روزهای قبل کوچک و کوچکتر شده.
«ریچ»ها مثل سه روز گذشته کانتینرهای گداخته را از روی هم برمیدارند و چند ثانیه بعد، دود پنهانشده بیرون میزند. با هربار بلند کردن کانتینرها، حجم عظیم فوم روی آن تکههای بزرگ آهن درهم مچالهشده، پخش میشود تا از حرارتشان کم شود. کانتینرهای فشردهتر با زنجیر و لودر از هم جدا میشود تا بالاخره آتشهای کوچک پنهان، خاموش شوند. نیروهای امدادی تا یکشنبهشب به حریق مرکزی دسترسی نداشتند؛ چون حجم آتش اجازه رسیدن به آن را نمیداد. دود هنوز هم از موادسوخته داخل کانتینرها بلند میشود و فوم و آب به مرکز حریق میرسد که کانون آن فقط یک نقطه است. بعد از انفجار دو منطقه کانتینری آتش میگیرند اما درنهایت بههم میرسند.
ورقههای فلزی سنگین روی ریلهای وسط اسکله جابهجا میشود و غرب بندر هنوز فعال است. فقط بخش شرقی دست از کار کشیده تا محوطه از کانتینرهای باقیمانده سوخته خالی شود. جعبههای فلزی پرشده از کالای یخچالی و غیریخچالی که کنار هم دپو شده بودند؛ از پای مرغ و ماهی منجمد تا شیشه آمپول. باد روی بندر میچرخد و جهت دود را تغییر میدهد و گاهی کار را برای امدادگران و آتشنشانها سختتر میکند. خودروهای امدادی صنایع مختلف اطراف بندر، تجهیزات و نیرو فرستادهاند و تیمها بعد از 12 ساعت کار، شیفت را به گروه بعدی میسپارند. هُرم گرمای بندر کنار آن تکههای آهن داغ، نفس میبرد.
روایت امدادگران
امدادگرها آن چند ساعت استراحت کوتاه را در چادرهای هلالاحمر دورتر از محل انفجار میگذرانند. مثل نیما عابدینی، نجاتگر یک جمعیت هلالاحمر که فعلاً متوقف شده و منتظر است شرایط بهتر شود تا عملیات جستوجو ادامه پیدا کند: « امروز بهدلیل دود سمی کمی عملیات جستوجو محدود شده بود تا دود فروکش کند و دوباره عملیات جستوجو آغاز شود. حادثههایی که حالت انفجاری و آتشسوزی باشد، دیده بودیم اما این با همه فرق داشت. وقتی رسیدیم، شدت آتش آنقدر بالا بود که در فاصله یککیلومتری مستقر شدیم. خانوادههایی که اینجا کار میکردند هم اینجا آمده بودند، اما بهدلیل شدت حادثه و ترافیک، غیر از دستگاههای امدادی کسی دیگر اجازه ورود به محل را نداشت.»
دورتر از او، نیروهای اورژانس منتظرند زمان کارشان برسد. حجم کارشان کمتر شده و حالا بیشتر امدادگرهای گرمازده به آنها ارجاع داده میشوند. تیمهای اورژانس شهرهای اطراف هم از سهروز پیش به بندر رسیدهاند. تیم بحران اورژانس فسا هم بعد از فراخوان اورژانس کشور خودش را رسانده است. جاسم حقایقی، یکی از همین نیروهاست و از شنبه در منطقه مانده است. ساعتهای اول حادثه مصدومهای سوختگی، ترومای ناشی از پرتشدن و ضربهخوردن را منتقل میکردند و آنهایی که به کمکهای تخصصیتر نیاز داشتند، به اصفهان و کرمان ارجاع داده شدند.
چند نفر از بیمارانی که مشکلات چشمی داشتند هم به تهران منتقل شدند. غیر از فسا از داراب، جهرم، جیرفت، سیرجان و لار هم آمدهاند: «امروز به نسبت، بیماران عادی کمتر شده است و الان بیشتر خدمات به آتشنشانهایی است که دچار گرمازدگی یا آسیب میشوند. بدترین مصدومانی که منتقل کردیم، آنهایی بودند که سوختگی بالایی داشتند و احتمال فوتشان بالا بود. چون بندرعباس مرکز سوختگی قوی ندارد، آنها را به شهرهای دیگر منتقل میکنند. بهدلیل شرایط منطقه و تامین امنیت، اجازه ورود گروههای غیرامدادی به مناطق داده نمیشود. خانوادهها وقتی خبردار شدند، بیشتر سمت بیمارستانها میرفتند؛ چون سریع به بیمارستانها منتقل میشدند.»
هرچه توانستیم کردیم
مردم در همه سهروز گذشته، چه آنها که بودهاند و چه آنها که خودشان را به شهر آتش رساندهاند، هرچه توانستهاند برای هم کردهاند. حالا کنار نیروهای امدادی و نزدیک به محوطه سوخته، مردی نشسته که در اسکله مغازهای دارد و بعد از انفجار تعطیل شد. او سهروز گذشته را در همان محوطه مانده که برای نیروهای امدادگر قهوه درست کند. «در محوطه فقط همان نیروهای تخلیه، بارگیری و بهداشت ایمنی بودند. تعدادشان نمیتواند خیلی باشد. داخل محوطه رانندههای ویچ، باسکولچی و... هم بودند. شاید بتوانم گوشهای از کار را بگیرم؛ بچهها برای انرژی، قهوه نیاز دارند. این دو روز که جهنم بود، امروز کمی بهتر شده و چند چادر برای استراحتشان زدند. تا قبل از این مشکل آب سرد و محلی برای استراحت داشتند، اما خوب کار را جمع کردند.»
این سهروز برای محمد هم جهنم بود و میدانست اگر حریق به سمت دیگر رسیده بود، به راهش ادامه میداد. «دیروز اینجا یک راه باز کردند، خاک ریختند و یک ردیف از کانتینرها را برداشتند که آتش به سمت دیگر کشیده نشود. سمت غرب اسکله از همان روز دوم شروعبهکار کرد. در کانتینرها هرنوع محصولی پیدا میشد؛ یخچالی و غیریخچالی.» با دست کیوسک پشت سرش را نشان میدهد که متعلق به دوستاش بود و حالا سوخته است؛ از مفقودیها و آدمهای داخل اسکله میگوید: «در محوطه فقط همان نیروهای تخلیه، بارگیری و بهداشت ایمنی هستند. تعدادشان نمیتواند خیلی باشد. داخل محوطه رانندههای ویچ، باسکولچی و... هم بودند.»
محمد برای دو آتشنشان کشتیرانی، قهوه آماده میکند که از صبح شیفتشان شروع شده: «صبح زود آمدهایم، کم آوردیم.» یکنفر راننده است و آن دیگری نیروی عملیاتی و هر دو روز اول را در شیفتهای 24ساعته در اسکله مانده بودند.«حجم آتش و دود نسبت به روز اول کمتر شده. معلوم نیست چه باری داخل آنها بوده است اما قیر هم بوده. آن دود غلیظ سیاهی که دیده میشد به دلیل سوختن قیر است. شب قبل هم به هسته حرارتی رسیدند. دارد تمام میشود دیگر. آنقدر حرارت بالا بود که نمیشد نزدیک شد.» محمد میگوید، مردمی را دیده که از داراب، کرمان، جم، کنگان و دیر برای امدادرسانی آمده بودند: «تا نقطه آخر خاموش نشود، نمیشود تعداد را اعلام کرد. ذوب شدهاند. ششنفر را از یکجا بیرون آوردند، اصلاً نمیتوانند شناسایی کنند.»
مددکاران، تمامقد کنار مردم
نجمه بهاری، مددکاری که در مرکز خیریه مهرآفرین در بندرعباس کار میکند، روزهای غمگین و شلوغی را میگذراند. امید اما هنوز در دلش زنده است، همانطور که هنوز شعلههای آتش در اسکله. او به «هممیهن» میگوید، مردم در چند روز گذشته واقعاً برای حادثه اسکله شهیدرجایی سنگتمام گذاشتهاند: «بسیاری از مردم برای اهدای خون به مراکز مراجعه کردند. باوجود اینکه اعلام شده دیگر نیازی به اهدای خون نیست، مردم هنوز هم به این مراکز میروند. بیمارانی را که وضعیت حادی دارند به شیراز منتقل میکنند، خود مردم دست به کار شده، با شیرازیها تماس میگیرند و آنها هم بهصورت رایگان جای ماندن برای همراهان بیماران فراهم میکنند. حتی بعضی از هتلها و مسافرخانهها هم اتاق رایگان در اختیار این افرادی که از بندرعباس به شیراز میروند، میگذارند.»
بهاری میگوید، مراکز خیریه در بندرعباس تمام تلاششان را در این چند روز کردهاند که بتوانند با کمک خیران به مشکلات مالی بازماندگان و آسیبدیدگان این حادثه، رسیدگی کنند: «چون بسیاری از این افراد دستشان خالی است و هوش و حواس درستی هم ندارند که بتوانند همه مسائلشان را حلوفصل کنند. بسیاری از این خانوادهها از نظر روحی آسیبدیدهاند و وضعیت روانیشان اصلاً خوب نیست. مردم باتوجه به همه این مسائل سعی میکنند به این خانوادهها کمک بیدریغ کنند.»
به گفته بهاری، هنوز آتشسوزی تمام نشده و بسیاری از مفقودشدگان پیدا نشدهاند: «بسیاری از آنها سوختهاند و با DNA قابل شناساییاند و هنوز هم وابستگان این مفقودان نیاز به کمک دارند. اما پزشکانی که خودشان مطب یا مراکز پزشکی جدای از بیمارستانها دارند، اعلام کردهاند که بهصورت رایگان آسیبدیدگان را ویزیت میکنند. بسیاری از ارتوپدها و جراحان زیبایی گفتهاند، بهصورت رایگان به بیماران خدمات خواهند داد. بسیاری از مردم موکب برپا کردهاند و به کسانی که خون اهدا میکنند یا به آسیبدیدگان، غذا و مواد خوراکی میدهند. بعضی از این مردم هم از شهرهای اطراف بندرعباس آمدهاند و در حال کمکرسانیاند. وحدت و همبستگی مردم برای رویارویی با این حادثه مهیب بسیار خوب بوده است.»
مددکاران اجتماعی از سهروز پیش تمامقد در کنار پزشکان در بیمارستانها درحال کمکرسانی به آسیبدیدگان و خانوادههای بازماندهاند تا از نظر روانی از آنها حمایت کنند. ندا هاشمیپور، مسئول انجمن مددکاران اجتماعی استان هرمزگان به هممیهن میگوید، مردم هم این روزها کم نگذاشتهاند و حتی با اینکه اعلام شده دیگر نیازی به اهدای خون نیست، مردم برای هفتههای آینده در حال نامنویسیاند که خون اهدا کنند: «اگر صف انتقال خون را میدیدید، تعجب میکردید. مردم واقعاً همدل کنار یکدیگر بودهاند. الان مادرانی وجود دارند که هنوز نمیدانند فرزندانشان کجایند. اگر همین همدلی و همبستگی پرشور مردم نبود، شاید وضعیت این بازماندگان خیلی بدتر بود.»
یکی از مددکاران همکار هاشمیپور، حالا 30 ساعت است که در یک بیمارستان حضور دارد: «از تمام اقشار و اقوام، در اسکله شهید رجایی درحال خدمت بودند و حالا بسیاری از آنها در مراکز درمانیاند و وابستگانشان از شهرهای دیگر برای دیدارشان میآیند.» به گفته هاشمیپور، متخصصان چشم، ارتوپدها، جراحان پوست و زیبایی و بسیاری از درمانگاهها در شبکههای اجتماعی اعلام کردهاند که بهصورت رایگان به آسیبدیدگان خدماترسانی خواهند کرد: «بسیاری از کلینیکهای مشاوره و خدمات اجتماعی گفتهاند، رایگان خدمات مشاوره و رواندرمانی ارائه خواهند داد. حتی مردمی که از قشر پایین جامعه هستند، آب و غذا دم بیمارستانها میبرند تا سهم خودشان را ادا کنند. بسیاری از پزشکان از استانهای کرمان و فارس به بندرعباس آمدهاند یا آمبولانس از این استانها به بندرعباس اعزام شدهاند.»
او میگوید، قرار بود آخر هفته رئیسجمهور به هرمزگان بیاید و حالا که این اتفاق افتاده استانداران، فرمانداران و مقامات دولتی هرچه از دستشان برمیآید انجام میدهند: «نیروهای هلالاحمر هم مانند همیشه ساعات طولانی در کنار مردم ایستادهاند.»
فراخوان برای کمک به امدادگران
وضعیت اسکله و منطقه حادثه نیازی به حضور نیروهای داوطلب ندارد، اما از روز شنبه گروههای مختلفی برای ارسال کمک فراخوان دادهاند؛ یک گروه برای تعمیر و صافکاری ماشین، یک گروه برای تامین آب و مواد غذایی امدادگرها، یک گروه برای اسکان خانواده بیماران منتقلشده به شهرهای دیگر و حتی اعلام آمادگی برای جابهجایی کامیونهای آسیبدیده در بندر. پزشکان زیادی از شیراز در دو روز گذشته اعلام کردند که مصدومان حادثه را بهصورت رایگان درمان میکنند. فراخوان اهدای خون هم آنقدر داوطلب داشت که ذخایرآن تکمیل شده و حالا زمان فعالیت پایگاه هم کمتر شده است.
امیر، سرباز 23 ساله بندرعباسی از روزی که اسکله در آتش سوخت تا همین دیروز، بعد از پایان شیفت سربازیاش، خودش را به بیمارستانهای شهر میرساند تا شاید باری از دوش کسی بردارد. او به هممیهن میگوید، کارش شده پرسهزنی در بیمارستانها: «من واقعاً فکرش را هم نمیکردم که تا اینحد مردم خوب و همراه باشند. هرکسی هرکاری از دستاش برمیآید برای آسیبدیدگان این حادثه انجام میدهد. شیفتم که تمام میشود، میروم خانوادهها را پیدا میکنم تا کمکشان کنم. مثلاً خانوادهای از مشهد اینجا بودند که دچار آسیب شده بودند.
با یکی از دوستانم مکانی را برای استراحتشان فراهم کردیم تا بعد از بهبود به شهرشان بروند.» امیر و دوستانش با سوپروایزرهای بیمارستانها ارتباط برقرار کردهاند تا بتوانند به مردم کمک کنند: «فضا تقریباً آرام شده است، اما کارگرانی که روزمزد بودند الان نه پولی برای ادامه زندگی دارند، نه از خدمات درمانی درستی بهرهمندند. منظورم کارگرانیاند که در بیمارستانها بستریاند و وقتی مرخص میشوند دیگر حمایتی از آنها نمیشود. باید حواسمان به زندگی این کارگران باشد.»
رضا غلامحسینی، صاحب کافه لوور در بندرعباس، همراه با دوستانش برای جمعآوری ماسک، فراخوانی در اینستاگرام اعلام کرده بودند. قرار بود با هماهنگی هلالاحمر تعدادی ماسک جمعآوری و به دست پرسنل اسکله، آتشنشانها و کادر پزشکی برسانند. «هلالاحمر تایید کرد که به این ماسکها نیاز دارند و ما اطلاعرسانی کردیم و هر تعداد که برسد با استفاده از شبکه ارتباطی خودمان به دست پرسنل اسکله، آتشنشانان و کادر پزشکی میرسانیم. هوای شهر مساعد است و نیازی به ماسک ندارد و مردم هم ماسک نمیزنند اما کارگران شهرداری، پرسنل اسکله و شرکتهای مجاور آن نیاز به ماسک دارند؛ چون ساعت طولانی در معرض هوای آلوده هستند. پیشتر حدود 300 ماسک جمعآوری کردیم که بین کارمندان اسکله توزیع شد.»
غیر از او، گروههای دیگری هم برای کمکرساندن به نیروهای داخل اسکله اعلام آمادگی کردند. اتحادیه بنکداران، بازنشستگان و اهالی بندرعباس تا امروز آبمعدنی، آبمیوه و کیک جمعآوری کردند و محمود کرمپور که انتقال آن کمکها را برعهده گرفته، میگوید 90 درصد این کمکها و بطریهای آب معدنی قرار است بین امدادگران هلالاحمر و آتشنشانان توزیع شود. دمای هوای بندرعباس نزدیک به 45 درجه است و کار کنار آتش آن را دوبرابر گرمتر میکند: «آتشنشانان و هلالاحمر در چنین هوایی در حال امدادرسانیاند.
آنها در عمق جهنم خدمت میکنند. دولت هیچ کمکی نکرده و نمیکند و ما فقط خودمان باید به فکر خودمان باشیم. چهار نفر از طرف دولت میآیند، مصاحبه میکنند و میروند. دیروز رئیسجمهوری آمد، اما برای این مردم چه کار کردند؟ فقط به دو تا بیمارستان سر زدند، دو تا گل بردند و رفتند. دولت هیچ کاری نمیکند. ما کمکهای مردمی را جمعآوری و توزیع کردیم. تا الان نزدیک به 600 میلیون کمکهای مردمی جمعآوری کردیم که صرف خرید غذا، کلاه، چفیه، ماسک و هرآنچه نیاز است برای آتشنشانان و پرسنل هلالاحمر شده است.»
شرایط خودروهای آسیبدیده اسکله هم باعث شد که اتحادیه تعمیرکاران اتومبیل بندرعباس اعلام کند که تعمیرکاران در سراسر ایران با پیوستن به پویش «تعمیروصافکاری اتومبیلهای حادثهدیده بندر شهید رجایی» میتوانند به مالکان این خودروها کمک کنند. رحیمپور، رئیس این اتحادیه است و میگوید قرار شد شعبه ویژهای در دادگاه بندرعباس تشکیل شود و از طرف بیمهها جبران خسارت شود:« آماری از تعداد ماشینها ندارم. کارشناسان ما برآورد خسارت میکنند. از دیشب تماسهایی داشتیم و برخی در حد شکستگی شیشه بودند که با هماهنگی ما تنها با پرداخت دستمزد توانستند شیشه را تعویض کنند. ما به هر کسی که با ما تماس گرفته گفتیم، ماشینها باید کارشناسی شود اما هنوز مشخص نیست کارشناسی به چه صورت قرار است انجام شود.»
بازار ![]()
-
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۰:۱۱:۰۱
-
۴ بازديد
-

-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/950515/