دفاع ایرانیان از ایران
مقالات
بزرگنمايي:
پیام فارس - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ایران به موازات اقدامات نظامی خود باید راههای دیپلماسی را هم فعال نگه دارد
بازار ![]()
مهدی بیکاوغلی| تمام مستشرقینی که طی قرون متمادی با ایران آشنا شدهاند، ایران را یک ظرف متفاوت و خاص در میان تمام نمونههای مشابه و فرهنگهای دیگر در مشرق زمین معرفی کردهاند. مردمی که در عین حال در ناخودآگاه جمعی آنها تکثرگرایی و عدالت و ناسیونالیسم کوروش و داریوش و انوشیروان و... موج میزند، سرخوشی و عرفان خیام، حافظ و مولانا و سعدی و... هم همراهشان است. همان طور که در قلبشان عشق به محمد(ص)، علی ابن ابیطالب و امام حسین(ع) و سایر بزرگان دینی نهادینه شده، عالمانی چون ابنسینا، خوارزمی و رازی و... را نیز ارج مینهند. با یک چنین ظرفیتهای عمیقی است که ایرانیان طی هزاران سال بر این گستره بالیده و نهال هویت ایرانی را آبیاری کردهاند. در عین حال برای نخستینبار نیست که ایران در معرض تهاجم بیگانگان قرار گرفته. تاریخ این سرزمین سرشار است از طمع دشمنان و صبر مردمانی که در هنگام حادثه، همه تکثرشان را به وحدتی برای حفظ تمامیت ارضی و هویت و تاریخشان بدل میکنند. این روزها هم نشانههای این اتحاد را به عینه میتوان مشاهده کرد. هر ایرانی وطنپرستی در جای جای گیتی، فریاد «ایران ایران» سر میدهد و نسبت به تهاجم اسراییل و امریکا به وطنش ابراز انزجار میکند. حساب ایرانیان را باید از تعدادی وطنفروش که بیرون از گود نشسته و منتظرند بیگانه از تهاجم به وطن فرصتی برای آنها فراهم کند جدا کرد. «اعتماد» اما برای بازخوانی همه این روایتهای سیاسی، فرهنگی و تاریخی گفتوگویی با غلامرضا ظریفیان، معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات و یکی از راویان حوزه فرهنگ کشورمان انجام داده تا درباره ضرورتهای حفظ این گستره فرهنگی ژرف که ایرانش میخوانند بحث و تبادل نظر کند. ظریفیان معتقد است این تهاجم ظالمانه ناشی از یک اشتباه محاسباتی است که معمولا مهاجمان در طول تاریخ مرتکب شدهاند. اشتباه محاسباتی در این راستا که «ایران ضعیف شده و به سرعت میتوان آن را عقب راند.» اشتباهی که یک روز صدام آن را مرتکب میشود و روز دیگری نتانیاهو؛ ظریفیان در عین حال خطاب به تصمیمسازان از آنها میخواهد که با فروکش کردن بحران از یاد نبرند، آنچه این زنجیره به هم پیوسته را حفظ کرده حضور یک یک ایرانیانی است که در مواجهه با دشمن بیرونی، مشکلات درونی را فراموش کرده و یکصدا حفظ تمامیت ارضی را فریاد میزنند. حالا که همه برای ایران برخاستهاند، ایران هم باید به همه ایرانیان تعلق داشته باشد. او همچنین خواستار به کارگیری بال دیپلماسی در کنار ظرفیتهای نظامی و دفاعی کشور است تا از هر دو بال برای عبور از بحران استفاده شود.
فضای عمومی جامعه را چطور تحلیل میکنید؟ و به نظر شما عموم مردم، فعالان سیاسی، متفکران و اندیشمندان چگونه باید آگاهی بخشی و اطلاعرسانی کنند تا تمامیت ارضی ایران با آسیب جدی مواجه نشود؟
جمهوری اسلامی در تنازعی که با غرب بر سر مسائلی چون مساله هستهای دارد، معقولترین تصمیم را اتخاذ کرد و وارد گفتوگو و مذاکره دوجانبه با امریکا شد. این مذاکرات بهرغم فراز و نشیبهای حاکم بر آن با سناریوهایی که طرفین مطرح میکردند در حال به نتیجه رسیدن بود. نتیجهای که هم نگرانیهای جامعه جهانی درباره نداشتن سلاح هستهای را رفع کند و هم مطالبات ایران در خصوص برداشتن تحریمها محقق شود. در آستانه دور آخر مذاکرات اما اسراییل به ایران حمله کرد. به نظر میرسد با گفتوگوهایی که خودشان صورت دادهاند و زمان 12 روزهای را برای این تهاجم در نظر گرفته بودند، اسراییل و امریکا یک خطای محاسباتی مرتکب شدهاند. از جنس همان خطاهایی که 45 سال قبل در زمان حمله عراق به ایران هم تکرار شدند. در آن زمان این احساس وجود داشت که عراق با کمک سایر کشورها پس از انقلاب سال57 و کاهش سرمایه اجتماعی دولت و آشفتگی ارتش و... میتواند طومار انقلاب ایرانیان را در مدت زمان کوتاهی به هم بپیچد. امروز هم اسراییل همان خطای محاسباتی را تکرار کرده است. اسراییل و امریکای مدل ترامپ تصور میکردند ایران در ضعیفترین وضعیت قرار دارد و آنها در کف مطالباتشان، میتوانند مساله هستهای ایران را با سلاحهای نظامی موجود حل کنند و سقف خواستهها هم این بود که با همراهی مردم ایران، حاکمیت دچار فروپاشی شده و یک حاکمیت دست نشانده در ایران روی کار بیاید.
آیا امکان دستیابی به کف و سقف خواستهها برای اسراییل و امریکا وجود دارد؟ اگر نه، چرا؟
این تصورات ناشی از خطای محاسباتی بزرگ و ناشی از عدم شناخت درست جامعه ایرانی است. جامعه ایران، از نظر روحی و روانی، تمدنی، تاریخی و... جامعه پیچیدهای است. درست است جامعه مرزبندیها و گلههای جدی از حاکمیت خود دارد اما گزارهای که ملت تا به امروز آن را حفظ کرده مفهومی به نام ایران است. بسیاری از کشورهایی که امروز در سطح منطقه و جهان وجود دارند، عمدتا محصول تحولاتی هستند که پس از واقعه سایس - پیکو طی بیش از 2 قرن اخیر رخ داده است. آنها بعد از این رخداد دولت - ملت شدهاند. اما این مفهوم در مورد ایران صدق نمیکند. ما ایرانیها همواره در این سرزمین حضور داشتهایم. به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و منابع غنی چهارفصل و وسعت قابل توجه همواره در این منطقه حضور داشتهاند. بیش از 90 درصد مواقع به دلیل این موقعیت ژئوپلیتیک به ایران حمله شده، اما ایرانیان همواره با صبوری، تحمل، متانت و درک درست از پیچیدگیهایی که جنگ دارد از هویت و تمدن و فرهنگ خود صیانت کردهاند. این مردم اجازه ندادهاند که ایران مانند بسیاری از تمدنها و کشورهای دیگر از صفحه روزگار پاک شود. ضمن اینکه ایران اساسا سابقه مستعمره شدن ندارد. در آخرین جنگ هم عراق طی 8 سال به ایران در بدترین شرایط این کشور حمله کرد. انقلابی حادث شده بود، جامعه انسجام نداشت و عملا ارتشی هم وجود نداشت. اما بهرغم شوک اولیه ایرانیان خود را بازسازی کرده و مفهوم دولت - ملت به معنای مدرن خود شکل گرفت. همواره در جنگها زمانی که به یک نقطه ایران حمله میشد، تنها مردم آن منطقه برای دفاع اقدام میکردند اما در جنگ 8 ساله، کردستانیها در جنوب جنگیدند و جنوبیها در کردستان. مردم آذربایجان ایران راهی جبهههای غرب و جنوب و... شدند و یکیک ایرانیان برای دفاع از تمامیت ارضی خود شتافتند. ایران رنگینکمانی از زندگی معمولی است. تنوع و تکثر دارد، گویشهای مختلف و دغدغههای متفاوت دارد اما بهرغم این تکثر، همواره مردم برای دفاع از کیان ایران و ایرانیان اقدام کردهاند. باید توجه داشت این ایرانیت هم یک ناسیونالسم کور نیست. ایران ظرفی است که در آن از کوروش و خیام و حافظ و سعدی گرفته تا علی بن ابیطالب و امام حسین و... موجود است. در این ظرف همان طور که شجریان قرار دارد، تختی و... هم وجود دارد.
بهرغم این همبستگی در عین تکثر چرا اسراییلیها و امریکاییها تصور کردند که میتوانند به ایران حمله کرده و شیرازه کار را از هم بگسلند؟
اشتباه بزرگ اسراییلیها این بود که تصور میکردند ایران در شرایطی قرار دارد که به دلیل گلایگی از نظام حکمرانی و کژکارکردیها همبستگیاش دچار خدشه شده و در صورت حمله، مفهوم ایران به واگرایی بیشتر میانجامد اما در عمل، عکس شد. همه دیدند حتی اقوام مختلف ایرانی در خارج از کشور که جمعیت قابل توجهی هم هستند چگونه نسبت به سرزمین، فرهنگ و این هجوم بیرحمانه واکنش نشان میدهند. در عین حال هم چهره رژیمی که به ایران حمله کرده، منفورترین رژیم تبهکار در سطح جهان است. این حرف ما نیست؛ شعار نیست. منفورترین چهره بینالمللی در جهان حاکمان اسراییل هستند. حتی دیوان بینالمللی هم دستور دستگیری آنها به عنوان جنایتکار جنگی را صادر کرده است. اینکه جامعه ایرانی سفر میکند و از کانون بحران خارج میشود ناشی از عدم علاقه به سرزمین نیست، بلکه ناشی از همان صبر استراتژیکی است که ایرانیان دارند.
شما در صحبتهایتان به گلایهمندی ایرانیان از حاکمیت هم اشاره کردید؛ آنچه گذشته، ولی برای آینده چه باید کرد؟
نباید برخی خطاهای گذشته دوباره تکرار شود. نباید این جامعه همبسته جدا شده و به خودی و ناخودی تقسیم شوند. 98 درصد این جامعه در مسائل اساسی و بنیادین برداشتهای مشترکی دارند. به نظر روایت ایرانی به معنای ایران فرهنگی که در آن هم دین و معنویت وجود دارد، هم ملیت و فرهنگ و... باید حفظ شود. در این جامعه از خوارزمی ریاضیدان، بایزید بسطامی، حافظ، فردوسی، امیرالمومنین و امام حسین و... در کنار هم حضور دارند. این واقعیت جامعه ایران است. در رسانههای اصلی از جمله صدا و سیما این دریچههای فرهنگی و ارتباطی متکثر باید باز شده و ارج نهاده شوند. همه کسانی که دل در گروی این سرزمین دارند و برای این سرزمین تلاش میکنند، حاضرند مال و جان خود را بدهند باید احساس کنند به رسمیت شناخته میشوند. اگر این سرمایه عظیم به میدان و به رسمیت شناخته شوند، مهمترین، مهمترین، مهمترین (سه بار تکرار میکنم) عامل پیشگیری هر نوع تجاوزی خواهد بود. ای کاش خطاهای گذشته تکرار نشوند و مردم به رسمیت شناخته شوند. نباید فراموش کرد که اسراییل و امریکا در بخش رسانهای تهاجم گستردهتری را آغاز کردهاند. در ایران هم باید رسانههای تخصصی به کار گرفته شوند و به آنها اجازه داده شود تا مقابل این دشمن صفآرایی کرده و اجازه ندهند فکر و ذکر مردم را تحتالشعاع اخبار کذب خود قرار بدهند. ایران روزنامهنگاران و فعالان رسانه کارآزمودهای دارد. باید از این ظرفیتها استفاده شود. ما در ایران 150 انجمن علمی و تخصصی داریم. از این تعداد 50 انجمن به علوم انسانی اختصاص دارند. اینها میتوانند به بازسازی جامعه، تقویت همبستگی و ایرانیت ایرانیان کمک کنند. فکر میکنم اگر این مسیر به درستی طی شود، در آیندهای نه چندان دور میتوانیم بر این تهاجم و هر تهاجم دیگری غلبه کنیم.
فکر میکنید این مسیر به چه سمت و سویی خواهد رفت و ایران چه سرانجامی را در این تهاجم پشت سر میگذارد؟
واقع آن است که امروز ما با یک نظام بینالملل متلون و متغیر روبهرو هستیم. ایران در دو عرصه باید مسائل را پیش ببرد. نخست اقتدار نظامی و سپس دیپلماسی است که باید در دستور کار قرار بگیرد. نمیتوان تاثیر قدرت دیپلماسی را در تحقق منافع ملی انکار کرد. اساسا به دلیل اینکه ایران در حال مذاکره بوده و آن را به رسمیت شناخته بود، بسیاری از کشورها و افکار عمومی جهانی از ایران دفاع میکنند و اسراییل را آغازگر تهاجم معرفی میکنند. این دو عرصه اگر کنار هم قرار بگیرند و ظرفیتهای منطقهای ایران مانند چینیها، قطریها، عربستانیها، روسها و... به کار گرفته شوند، ایران قطعا میتواند از این گذرگاه صعبالعبور به سلامت بگذرد. ادامه تنازعات در منطقه جدا از خطراتی که برای ایران دارد، میتواند در منطقه هم تاثیرات منفی بسیاری بگذارد. هزاران میلیارد دلار توسط غربیها در منطقه سرمایهگذاری شده است. ادامه تنشها باعث میشود غربیها از دو جهت ضرر کنند. هم از نظر حیثیتی و اقتدار دچار مشکل میشوند و هم از نظر مالی و اعتباری ضررهای بسیاری را متحمل میشوند. ایران به موازات اقدامات نظامی خود باید راههای دیپلماسی را هم فعال نگه دارد تا از هر بخش به اندازه مناسب و مورد نیاز استفاده کند. اگر فقط به یک بخش توجه شود و از یک بال ظرفیتهای موجود یعنی اقتدار نظامی استفاده شود، رسیدن به اوج برای ایران با دشواریهایی همراه میشود. ایران مهد فرهنگ و گفتوگو و تمدن انسانی است و بهتر از هر دولت دیگری میتواند با استدلال مطالبات خود را طرح کند. باید از این ظرفیت بهره برد.
-
پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۵۳:۲۴
-
۹ بازديد
-

-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/963559/