ایران، اسرائیل را شخم زد؛ نوبت فشردن گلوگاه اقتصادی دشمن است
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام فارس - کیهان /متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در دومین شب از جنگ مستقیم میان ایران و رژیم صهیونیستی، نیروهای مسلح کشورمان با بارانی از موشکهای سنگین و هایپرسونیک، قلب اقتصادی و امنیتی دشمن را در حیفا، تلآویو و سایر نقاط استراتژیک هدف قرار دادند؛ حملاتی که تنها گوشهای از پاسخ ایران بود و اکنون نوبت به نابودی شریانهای اقتصادی این رژیم رسیده است.
دومین شب و سومین روز از جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران، به شبی فراموشنشدنی در تاریخ تحولات منطقه تبدیل شد؛ شبی که در آن، نیروهای مسلح مقتدر جمهوری اسلامی ایران و دلاورمردان هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نهتنها پاسخ قاطع و خردکنندهای به تجاوز دشمن داد، بلکه لرزهای سهمگین بر ارکان اقتصادی، نظامی و روانی رژیم جعلی صهیونیستی انداخت. آنچه در ساعات پایانی شامگاه شنبه و روز یکشنبه در حیفا، تلآویو، ایلات و قلب سرزمینهای اشغالی روی داد، فقط آغاز فصل تازهای از «خشم مقدس» ایران بود.
بازار ![]()
باران موشک بر سر حیفا و تلآویو
در دومین شب رویارویی مستقیم ایران و رژیم صهیونیستی، سامانههای دفاعی گنبد آهنین- که رسانههای غربی سالها آن را «نفوذناپذیر» معرفی میکردند- و سامانههای پدافندی هدیه غرب به اسرائیل همچون تاد و پاتریوت یکی پس از دیگری از کار افتاد و در برابر شلیک همزمان دهها فروند موشکهای دوربرد و هایپرسونیک ایران، تنها نظارهگر انفجارهای عظیم در پایتخت رژیم اشغالگر قدس و مناطق حساس شمالی آن بود.
در این حمله گسترده، پالایشگاه حیفا بهعنوان مهمترین گلوگاه اقتصادی این رژیم، با کلاهکهای سنگین و دقیقترین موشکهای نقطهزن ایرانی مورد اصابت موفق قرار گرفت و آتشسوزیهای زنجیرهای در مخازن آن، ساعتها ادامه داشت. بهگفته منابع امنیتی، خسارات وارده به حدی است که بازسازی کامل این پالایشگاه زمان خواهد برد و میلیاردها دلار هزینه بر دوش رژیمی خواهد گذاشت که پیش از این هم از اقتصاد شکننده و وارداتی رنج میبرد.
گلوگاههای اقتصادی؛ هدف بعدی تهران
شبی و روزی که گذشت، تنها پردهای بسیار محدود از ظرفیت عظیم و مرگبار جمهوری اسلامی ایران برای فلجسازی کامل اقتصاد رژیم صهیونیستی بود؛ ظرفیتی که فعال شدن تدریجی آن در روزهای اینده، موجودیت این رژیم جعلی را با خاکستر یکسان خواهد کرد. شلیک همزمان دهها فروند موشک زمینبهزمین با قدرت تخریب بسیار بالا به سمت زیرساختهای حیاتی و صنعتی دشمن، پیامی روشن، دقیق و هشدارآمیز به سران متوهم تلآویو و حامیانشان بود:
پالایشگاه حیفا، اسکلههای حیفا وام الرشراش (ایلات)، نیروگاههای برق، تأسیسات آبشیرینکن و مراکز ذخیرهسازی سوخت، همگی نه فقط در تیررس هستند، بلکه بخشی از فهرست اهداف قطعی ایران بودند.
واقعیت غیرقابل انکار این است که رژیمی که حیات اقتصادیاش به چند بندر محدود، یک پالایشگاه بزرگ، چند مجتمع صنعتی و شبکهای کوچک از نیروگاههای پراکنده وابسته است، اصولاً نمیتواند تابآوری یک جنگ طولانیمدت را داشته باشد. برخلاف جمهوری اسلامی ایران که در وسعتی بهمراتب گستردهتر، دارای زیرساختهای متنوع، پراکنده، مقاومسازیشده و بومیسازیشده در سراسر کشور است، رژیم صهیونیستی تنها بر چند گلوگاه آسیبپذیر متکی است؛ گلوگاههایی که شلیک تنها یک موشک با کلاهک سنگین به یکی از آنها کافی است تا کل ساختار اقتصادی این رژیم را در هم بشکند.
کارشناسان نظامی معتقدند که ضربه به پالایشگاه حیفا نه فقط یک حمله نظامی، بلکه یک پیام راهبردی است؛ این پیام که در مرحله بعد، مراکز مدیریت انرژی، تأسیسات پتروشیمی و کریدورهای صادراتی و وارداتی این رژیم هدف خواهند بود. بهعبارت روشنتر، ایران اینک در موقعیتی است که میتواند ظرف 72 ساعت، اقتصاد این رژیم را به نقطه «ایست کامل» برساند.
در این میان، صهیونیستها در محاسبهای کودکانه گمان کرده بودند با تحریک و تخطی حماقتبار، میتوانند یک جنگ فرسایشی را علیه ایران آغاز کنند؛ اما آنچه دریافت کردند، ضربهای سریع، سهمگین، و استراتژیک بود که نهتنها زیرساختها، بلکه روحیه نظامی و اقتصادی آنان را نیز به ویرانی کشاند. دشمن اکنون فهمیده است که جمهوری اسلامی ایران نهتنها برای «پاسخ»، بلکه برای «تعیین سرنوشت میدان» وارد عمل شده است.
این در حالی است که ایران نهفقط از نظر منابع طبیعی، زیرساختهای گسترده و پدافند همهجانبه، بلکه از نظر عمق راهبردی، موقعیت جغرافیایی، پشتوانه مردمی و توانمندی موشکی، در موقعیتی بهمراتب فراتر از یک رژیم دستساز و بیریشه قرار دارد. رژیمی که با حباب رسانهای بر دوش آمریکا به وجود آمد، اکنون بدون اکسیژن غرب، در حال خفگی است و چارهای جز التماس و فرافکنی ندارد.
جمهوری اسلامی ایران با اتکا به قدرت موشکی بینظیر و پدافند پیشدستانه، ثابت کرد که آمادگی کامل برای ماهها درگیری دارد، اما این دشمن است که توان حتی چند شب مقاومت را ندارد.
شگفتانههای ایران در راه است
در حالیکه در تلآویو هنوز صدای انفجارهای شب و روزهای گذشته در گوش صهیونیستها طنین دارد، مقامهای نظامی ایران اعلام کردهاند که شگفتانههای بیشتری در راه است و غافلگیریهای تازهای در اتاق عملیات ایران برای دشمن طراحی شده است. آنچه دشمن دیشب دید، تنها پردهای از نمایش بزرگ پاسخ ایران بود.
رسانههای عبری از استیصال و فروپاشی روحیه در درون سرزمینهای اشغالی خبر میدهند. در میانه شب، پیامهایی مبنی بر درخواست فوری میانجیگری از سوی آمریکا، فرانسه و حتی چند کشور عربی از سوی مقامات تلآویو به دست برخی دولتها رسید. این نشان میدهد که رژیم صهیونیستی زودتر از آنچه انتظار میرفت به نقطه پایان تحمل خود رسیده و برای بقای عاریتیاش بار دیگر دست به دامن واشنگتن و لندن شده است.
اما در کنار صدای انفجارهایی که هنوز از تلآویو و حیفا به گوش میرسد، این فریادهای پنهانی در پشت درهای بسته بود که ماهیت واقعی رژیم صهیونیستی را برملا کرد. صهیونیستها که تصور میکردند با چنین حملهای میتوانند ایران را مهار کنند، حالا خود در تلهای افتادهاند که با دست خودشان گسترانده بودند. انتشار شتابزده و حسابشده شایعاتی در میان رسانههای اسرائیلی مبنی بر «میانجیگری کشورهای ثالث» میان ایران و رژیم صهیونیستی، نه از موضع قدرت، بلکه فریادی از سر استیصال است.
رژیم صهیونیستی با دستان لرزان، شایعهسازی را بهعنوان ابزاری روانی برای توقف «قطار انتقام» ایران به کار گرفته تا شاید با فریب افکار عمومی، از زیر بار خشم سنگین جمهوری اسلامی خارج شود. اما واقعیت این است که رژیمی که فقط دو شب پس از آغاز تقابل مستقیم، اینچنین بهدنبال آتشبس افتاده، عملاً به پایان خط رسیده و خیلی زودتر از آنچه تصور میکرد، از نفس افتاده است.
رسانههای آمریکایی نیز بهصراحت اعتراف کردهاند که مقامات رژیم اشغالگر قدس بهشکل بیسابقهای از آمریکا و برخی دیگر از متحدان غربی خود درخواست مداخله مستقیم کردهاند؛ درخواستی که نه از موضع دیپلماتیک، بلکه از موضع «غلط کردن» و استمداد عاجزانه مطرح شده است. وقتی نخستوزیر رژیمی که همواره شعار «برتری نظامی در منطقه» میداد، نیمهشب از طریق کانالهای اضطراری، از کاخ سفید درخواست ورود به جنگ میکند، این بدان معناست که تمام روایتهای امنیتی و نظامی آنان فرو ریخته و آنچه باقی مانده، فقط پوستین پوسیدهای از یک موجودیت سیاسی است.
این اعترافات و استغاثهها، سندی دیگر بر این حقیقت غیرقابل انکار است:اسرائیل در همان روزهای اولیه، چنان ضربهای از ایران دریافت کرده که نهتنها توان پاسخ ندارد، بلکه برای نجات جان خود نیز مجبور به گدایی صلح از دشمنی شده که بهدرستی میداند زمان تسویهحساب نهائی فرارسیده است.
جمهوری اسلامی ایران نیازی به واسطهها و میانجیها ندارد؛ چون سیاست ایران روشن، صریح و برگرفته از منطق بازدارندگی فعال است:هر تیری که از کمان صهیونیستها خارج شود، با موشکی سنگینتر و پاسخکوبندهتر روبهرو خواهد شد؛ و این روند، تا خلع سلاح کامل و فروپاشی امنیتی و اقتصادی رژیم جعلی ادامه خواهد داشت.
ترامپ، چهره فریب و دروغ: «از حمله حمایت میکند، از مذاکره دم میزند»
در حالی که هنوز دود انفجار موشکهای ایرانی در حیفا و تلآویو به آسمان بلند است و اسرائیل از شوک پاسخ کوبنده ایران بیرون نیامده، دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، در اظهاراتی متناقض و فریبکارانه بار دیگر نشان داد که نهتنها مهرهای بیاختیار در خدمت لابیهای صهیونیستی است، بلکه در تحلیل شرایط منطقه نیز همچنان در تاریکی مطلق بهسر میبرد.
ترامپ که در ظاهر اعلام کرده «آمریکا هنوز وارد جنگ نشده»، در عین حال از حمله به ایران ابراز رضایت کرده و با بیشرمی گفته:«چنین حملهای علیه ایران باید رخ میداد تا شاید آنها سریعتر به توافق برسند!»
این موضعگیری دوگانه، نشاندهنده همان نگاه ابزارانگارانه و استعماری است که سالهاست در سیاست خارجی آمریکا نهادینه شده: از یکسو مدعی عدم مداخلهاند و از سوی دیگر، صراحتاً از تجاوز و جنگ حمایت میکنند! ترامپ بهزعم خود میخواهد «با شلیک و بمباران»، ایران را پای میز مذاکره بکشاند؛ غافل از آنکه همین منطق پوسیده، بارها توسط ملت ایران لگدمال شده و امروز بیش از هر زمان دیگر، سیاست چماق و هویج آمریکا به خاکستر بدل شده است.
جالبتر آنکه ترامپ، در حالی از «میانجیگری پوتین» سخن میگوید که خود عامل اصلی خروج از برجام، آغاز فشار حداکثری و تشدید تنش در منطقه بود. حال چگونه کسی که آتشافروز میدان است، میخواهد در نقش آتشنشان ظاهر شود؟ این همان منطق معیوب و پرتناقض آمریکاست که از یکسو شمشیر میکشد و از سوی دیگر شاخه زیتون جعلی در دست میگیرد.
ترامپ، چه در قدرت باشد و چه در سایه، همان مهره نظام سلطه است که برای فریب افکار عمومی، گاهی حرف از «توافق» میزند و گاهی از «حمله». اما جمهوری اسلامی ایران تجربهای چهلساله از این بازیها دارد و میداند که پشت لبخند آمریکایی، همیشه چنگال تحریم و ترور و تجاوز پنهان است.
تا وقتی که دشمن تجاوز میکند، تا وقتی که گلوگاههای اقتصادی ما را هدف میگیرد، و تا وقتی که موجودیتی جعلی بهنام اسرائیل نفس میکشد، پاسخ ایران ادامه خواهد داشت.
و اینبار نه با التماس به روسیه و نه با دروغهای فریبکارانه ترامپ، بلکه با قطع شدن شریانهای حیاتی اسرائیل، میدان به نفع ایران تغییر خواهد کرد.
هشدار صریح به حامیان غربی رژیم صهیونیستی
پیام روشن جمهوری اسلامی ایران نهفقط برای صهیونیستها، بلکه برای حامیان غربی و خائنین عرب آنان نیز ارسال شد. بیتردید تبعات این حماقت متوجه خود آنان نیز خواهد شد. پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه، خطوط کشتیرانی غربی متصل به حیفا وام الرشراش (ایلات)، تأسیسات گازی و اسکلههای آنها در معرض ضربات دقیق و گسترده ایران
قرار دارند.
غرب باید بداند، هزینهای که برای حمایت از یک رژیم جنایتکار و بیریشه میپردازد، اینبار فقط سیاسی نیست؛ میلیاردها دلار ضرر در راه است.
ایران؛ تمدنی زنده و مقاوم در برابر رژیمی جعلی و وارداتی
کسانی که بهدنبال مقایسه توان ایران و رژیم صهیونیستیاند، یا از جغرافیای منطقه بیاطلاعاند یا خود را به نادانی زدهاند. چگونه میتوان کشوری با 1648000 کیلومتر مربع وسعت، با هزاران سال تمدن، 90 میلیون جمعیت، میلیونها جمعیت آماده نبرد و منابع غنی را با موجودیتی جعلی و تحمیلی مقایسه کرد؟ رژیم صهیونیستی، با کمتر از 9 میلیون نفر جمعیت و اراضی اشغالی کوچک، بدون منابع طبیعی و با اقتصادی وابسته به واردات، حتی در برابر گروههای کوچکی همچون حماس نیز دوسال درمانده شده، چه رسد به ایران!
نه ایران، بلکه «خودتان غافلگیر شدهاید»
صهیونیستها در محاسبهای خامدستانه گمان کردند که حمله در ایران، آن هم با کمک اطلاعاتی و عملیاتی غرب، میتواند تهران را در شوک و انفعال
فرو ببرد و «ضربه پیشدستانه» آنان را بهعنوان پیروزی در رسانههایشان بفروشند. اما آنچه در عمل رخ داد، دقیقاً عکس این توهم بود.
آنها به اشتباه باور داشتند که با یک عملیات پر سروصدا، میتوانند واکنش ایران را یا متوقف کنند، یا حداقل به تأخیر بیندازند. ولی آنچه بلافاصله بعد از این تجاوز دریافت کردند، موج اول یک پاسخ سهمگین و دقیق بود که نشان داد نهتنها ایران از پیش آمادگی کامل برای مقابله داشته، بلکه این رژیم صهیونیستی بوده که در دام «توهم ضربه اول» افتاده و اکنون اسیر پاسخهای چندلایه و زمانبندیشده ایران است.
رژیم صهیونیستی خیلی زود خواهد فهمید که این ایران نبود که غافلگیر شد، بلکه خودش است که عملاً در تله راهبردی تهران افتاده است. حمله اخیر آنها نهتنها کوچکترین خللی در عزم و توان ایران ایجاد نکرد، بلکه دست جمهوری اسلامی را برای وارد کردن ضربات کوبندهتر بازتر کرد. اکنون دیگر نه فقط پاسخ فوری ایران، بلکه سلسلهای از پاسخهای پیاپی و ضربهزننده در راه است که با هر موج آن، یکی از ستونهای امنیتی، نظامی یا اقتصادی این رژیم فروخواهد ریخت.
در روزهای آینده، صهیونیستها خواهند فهمید که با همان حملهای که گمان میکردند میتواند بازی را به نفع آنان تغییر دهد، در واقع مهر تأییدی بر تسریع روند فروپاشی خود زدند. ایران هوشمندانه، نه از مسیر هیجان، بلکه از موضع استراتژیک عمل میکند. و این یعنی:واکنش ایران تازه آغاز شده و پایان آن، چیزی جز تبدیل صهیونیسم به خاکستر نخواهد بود.
دشمن باید این پیام را بدون تعارف بشنود: با پرتاب اولین بمب، نه یک عملیات، بلکه فرآیند مرگ خود را کلید زدید؛ پس منتظر بمانید، هنوز چیزی ندیدهاید.
پایان ماجرا نزدیک است؛ یهودیان صهیونیست خود را نجات دهند اگر میتوانند!
فرصت زیادی برای دشمن باقی نمانده است. اگر ساکنان اراضی اشغالی، اندک اهمیتی برای جان و آینده خود قائلاند، بهتر است هرچه زودتر سران جنایتکار خود را کنار بزنند و چمدانهای بازگشت به موطنهای اصلیشان در آمریکا، اروپا و روسیه را ببندند. زیرا در صورت تداوم حماقت، چیزی از شهرکهای صهیونیستنشین باقی نخواهد ماند.
اسرائیل شامگاه شنبه و روز یکشنبه طعم سیلی سخت ایران را چشید؛ اما سیلی اصلی هنوز در راه است. نوبت آن رسیده که گلوگاههای حیاتی دشمن یکی پس از دیگری بسته شوند و اقتصاد پوشالی تلآویو فرو بپاشد. جمهوری اسلامی ایران ثابت کرد نهتنها آماده است، بلکه ابتکار عمل جنگ را در دست دارد. آنچه در ادامه میآید، نه فقط پایان یک رژیم جعلی، بلکه آغاز دوران جدیدی از معادلات قدرت در غرب آسیاست... و این بار، ایران است که تعیین میکند چه کسی بماند و چه کسی از صفحه تاریخ حذف شود.
رژیم صهیونیستی که همواره در توهم «دست بالا» در میدان بود، حالا در موضع دفاعی مطلق قرار گرفته و تمام تمرکزش را از حمله به «فرار از پاسخ» منتقل کرده است. این رژیم حالا با التماس به آمریکا و دنبالههای اروپاییاش، بهدنبال مهار طوفانی است که خودش برافروخت. اما آنچه اکنون آغاز شده، نه یک عملیات مقطعی، بلکه یک دگرگونی تمامعیار در هندسه امنیتی منطقه است.
حالا نهتنها رژیم صهیونیستی، بلکه تمامی حامیان آن باید تصمیم خود را بگیرند؛ یا از این رژیم جعلی فاصله بگیرند، یا آماده باشند تبعات حمایت از آن را تا آخرین دلار و تا آخرین تانکر نفت و تا آخرین پرچم سفارتخانهشان در منطقه بپردازند.
ایران نهتنها برای روزها، بلکه برای ماهها نبرد آماده است. این نبرد برای جمهوری اسلامی، نبردی استراتژیک برای تأسیس یک نظم نوین منطقهای است که در آن خبری از موجودیتهای دستساز غربی و مزدوران نیابتی نخواهد بود.
و اگر هنوز رؤیای ماندن در این سرزمینهای اشغالی را در سر دارند، بهتر است بدانند این آخرین هشدار است:
بمانید، اما اینبار نه برای زندگی؛ بلکه برای شمارش معکوس نابودی.
-
دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۵۱:۴۸
-
۳ بازديد
-

-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/963157/