منطقه در انتظار توافق؟
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام فارس - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
یکی از دلایلی که از سال 2003 قدرتهای جهانی، از جمله متحدان شرقی ایران یعنی چین و روسیه، بر مقابله با برنامه هستهای ایران تمرکز کردند، نگرانی از مسابقه تسلیحاتی و هستهای در خاورمیانه بود.
شهاب شهسواری| دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در شرایطی به عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس سفر کردهاست که به نوشته رسانههای غربی، مقامهای عربی در این سفر او را برای توافق با ایران تحت فشار قرار خواهند داد. روزنامه فایننشالتایمز، در گزارشی در آستانه سفر ترامپ به عربستان سعودی نوشت که مقامهای عربی در این سفر برای توافق با ایران به آمریکا فشار وارد خواهند کرد.
همزمان با این سفر، سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران هم با اشاره به سفرهای خود به کشورهای منطقه همزمان با گفتوگوها با آمریکا گفتهاست: «ما کشورهای منطقه از جمله عربستان، قطر، امارات و سایر کشورها از جمله اروپاییها و دوستان خود در سطح بینالمللی را در جریان روند طیشده در مذاکرات غیرمستقیم ایران و ایالات متحده قرار میدهیم. ما علاقهمندیم که یک تفاهم منطقهای نسبت به این دور از مذاکرات و هرگونه توافق احتمالی شکل بگیرد تا در سایه این تفاهم منطقهای، شاهد افزایش ثبات و امنیت منطقهای و البته ارتقاء درک منطقهای میان ایران و کشورهای منطقه بدون دخالت خارجی باشیم.
امیدوار هستیم که در این زمینه هیچ نگرانی و دغدغهای در میان کشورهای همسایه وجود نداشته باشد.» بسیاری از تحلیلگران معتقدند که دولتهای عربی منطقه برخلاف مذاکرات ایران و غرب در سالهای 2013 تا 2015، این بار از توافق هستهای میان ایران و آمریکا حمایت میکنند. این رویکرد جدید دولتهای عربی منطقه، دلایل مختلفی دارد که در اثر تحولات یک دهه گذشته باعث تغییر نگاه آنها شدهاست. در ادامه پارهای از این عوامل تشریح میشود:
پارادوکس اعتماد به آمریکا
1 امارات متحده عربی، عربستان سعودی و اسرائیل که از جمله مخالفان برجام بودند، در شرایط کنونی دیدگاه متناقضنمایی به سیاست خارجی واشنگتن دارند. از یک سو هر سه کشور، به دونالد ترامپ بیش از باراک اوباما اعتماد دارند که نگرانیها و مطالبات آنها را در مواجهه با ایران در نظر بگیرد. باراک اوباما، از دیدگاه قدرتهای منطقهای رئیسجمهوری بیش از اندازه منعطف در قبال ایران محسوب میشد که چندان دل خوشی از رژیمهای اقتدارگرای عربی نداشت و حامی قاطع اسرائیل محسوب نمیشد.
خیزشهای موسوم به بهار عربی در دوران باراک اوباما رخ داد و دولت آمریکا همدلی چندانی با نگرانیهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی نشان نداد. در آن دوران به نظر میرسید که واشنگتن از تغییرات دموکراتیک در منطقه حمایت میکند و اگر اعتراضهای مردمی در کشورهایی مانند تونس، مصر، لیبی، سوریه و یمن به دیگر کشورهای عربی سرایت کند، دولت آمریکا تلاشی برای حفظ قدرت متحدانش نخواهد کرد. این موضوع باعث شدهبود که دولتهای عربستان و امارات که به شدت نگران قدرت گرفتن گروههای اسلامگرای وابسته به اخوانالمسلمین بودند، نسبت به سیاست خارجی آمریکا بدبین شوند اما دونالد ترامپ، بعد از آغاز به کارش در سال 2021 چرخشی جدی در سیاست خارجی آمریکا در قبال منطقه ایجاد کرد.
مسائلی مانند حقوق بشر، دموکراسی و حق تعیین سرنوشت فلسطینیان در دولت ترامپ هیچ اولویتی نداشتند. این موضوع اطمینانخاطر بیشتری به قدرتهای منطقهای میداد. همین مسئله باعث شد که عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل به شدت از سیاستهای دونالد ترامپ در قبال ایران حمایت کنند و رفتار دونالد ترامپ را اقدامی در جهت منافع خود ارزیابی کنند.
اما اعتماد به دونالد ترامپ، بعد از تحولاتی که سال 2019 رخ داد، مخدوش شد. سپتامبر 2019، حمله پهپادی و موشکی انصارالله یمن به تاسیسات نفتی عربستان سعودی باعث خارج شدن 50 درصد از تولید نفت عربستان سعودی از مدار شد. دولت دونالد ترامپ، بهرغم ادعای مقصر شمردن ایران در این حمله، حاضر به هیچگونه اقدام عملی نه در قبال یمن و نه در قبال ایران نشد. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این واقعه نقطه عطفی در سیاست عربستان سعودی و امارات متحده عربی در قبال ایران محسوب میشد. ابوظبی و ریاض دریافتند که حمایت آمریکا از آنها در مقابل ایران و متحدانش بلاشرط و تمامعیار نیست.
وقایع سال 2019 و همچنین فشار دولت ترامپ بر نتانیاهو برای پایان دادن به جنگ غزه، امارات، عربستان و اسرائیل را در مقابل یک پارادوکس قرار دادهاست. از یک سو این دولتها به دونالد ترامپ، بسیار بیشتر از رؤسای جمهوری دموکرات برای پیشبرد مطالبات و خواستههایشان اعتماد دارند و از سوی دیگر تجربیات گذشته به آنها ثابت کردهاست که کاملاً نمیتوانند به آمریکا برای مقابله با ایران تکیه کنند. به همین دلیل است که هم امارات و هم عربستان سعودی در طول سالهای گذشته سیاست مستقلی را در قبال ایران در پیش گرفتهاند و تلاش کردهاند از طریق از سرگیری روابط دیپلماتیک، بخشی از مشکلاتشان را با ایران مستقیماً حل و فصل کنند و برای مسائل منطقه کمتر به آمریکا تکیه کنند.
تحول رویکرد به ایران
2 جنگ یمن، یک تجربه بسیار مهم برای حاکمان جوان امارات متحده عربی و عربستان سعودی بود. هر دو کشور بعد از 8 سال جنگ در یمن به این نتیجه رسیدند که پیشبرد اهدافشان، صرفاً از طریق قدرت سخت به سادگی امکانپذیر نیست. در عین حال بینتیجه ماندن سیاست محاصره دیپلماتیک و اقتصادی قطر که با همکاری مشترک عربستان، امارات و مصر اتفاق افتاد، ثابت کرد که دولتهای منطقه برای حل و فصل نگرانیها و مشکلات، به جای اقدامات تکانشی و خصمانه نیاز به گفتوگو و دیپلماسی دارند.
همین مسئله باعث شد تا امارات، عربستان سعودی و تاحدودی مصر و اردن، در سیاستهای خود در قبال ایران تجدیدنظر کنند و به جای قطع روابط و حمایت از اقدامات خصمانه علیه ایران، به دیپلماسی و آشتی روی بیاورند. از سرگیری روابط ایران و عربستان سعودی در سال 1401 با میانجیگری چین بعد از 7 سال، تجسم تحول در نگاه عربستان به سیاست منطقهای بود. عربستان سعودی و امارات متحده عربی حالا تلاش میکنند سیاست جدیدی را در قبال ایران بیازمایند و در چارچوب این سیاست جدید، از کاهش فشار بر ایران و حل و فصل مسائل ایران و آمریکا به عنوان یک اقدام دوستانه در قبال تهران حمایت میکنند. آنها امیدوارند که رویکرد دوستانه در قبال تهران با گامهای متقابل از سوی جمهوری اسلامی ایران جبران شود که نگرانیهای منطقهای آنها را برطرف میکند.
تجربه 7 ساله بدون برجام
3 خروج دونالد ترامپ از برجام در ماه مه سال 2018 با استقبال عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل مواجه شد. هر سه دولت معتقد بودند که برجام نهتنها باعث برچیده شدن برنامه هستهای ایران نشدهاست بلکه با کاهش تحریمها علیه ایران باعث شدهاست که قدرت ایران در منطقه افزایش پیدا کند. آنها ایران را به اقدامهای ثباتزدا در منطقه از طریق حمایت از گروههای شبهنظامی و همچنین تهدید نظامی از طریق توسعه برنامه موشکی متهم میکردند. اما خروج آمریکا از برجام و بازگرداندن تحریمهای آمریکا علیه ایران، اقتصاد ایران ضربات اساسی متحمل شد، اما نهتنها آرایش متحدان منطقهای ایران تغییری نکرد، بلکه در برخی موقعیتها رویکرد گروههای شبهنظامی تهاجمیتر شد و در عین حال ایران برای توسعه هر چه بیشتر و هر چه سریعتر برنامه موشکی خود پافشاری بیشتری کرد.
در عین حال، نقض برجام توسط آمریکا این موقعیت را در اختیار ایران قرار داد که در اقدامهای متقابل نهتنها میزان نظارت و بازرسی از برنامه هستهای خود را به مراتب از دوران اجرای برجام کمتر کند، بلکه سرعت غنیسازی و ذخیرهسازی اورانیوم غنیشده با غنای بسیار بالاتر از دوران اجرای برجام را به شدت افزایش دهد. این تجربه به کشورهای عربی منطقه نشان داد که فقدان برجام، نهتنها دستاوردی برای آنها در بر نداشتهاست، بلکه بر نگرانیهای آنها نیز میافزاید.
تحولات منطقهای پس از 2023
4 پس از آغاز جنگ غزه در اکتبر 2023، بسیاری از گروههای متحد ایران در منطقه نیز در حمایت از حماس و شهروندان غزه وارد نبرد نظامی با آمریکا و اسرائیل شدند. هرچند در ماههای ابتدایی جنگ تصور میشد که محاصره اسرائیل از هر زمان دیگر تنگتر شدهاست و اسرائیل تحت فشار شدید قرار دارد، اما با حمایت قاطع آمریکا و متحدان غربی، اسرائیل به تدریج توانست خود را از فشار خارج کند و ضربات سختی به گروههای تحت حمایت ایران در منطقه بهویژه حزبالله لبنان وارد کند.
تضعیف گروههای تحت حمایت ایران در منطقه با سقوط ناگهانی دولت بشار اسد در سوریه همراه شد که تنها متحد جدی دولتی ایران در جهان عرب محسوب میشد. این تحولات باعث شدهاست که بخشی از نگرانیهای پیشین مخالفان برجام در منطقه، در خصوص حمایت ایران از گروههای شبهنظامی کمتر شود. هرچند هیچ شاهدی وجود ندارد که این گروهها به حدی تضعیف شدهباشند که توانایی اعمال نفوذ در کشورهای عربی را نداشتهباشند، اما همین حد از کاهش نفوذ آنها نیز باعث شدهاست تا کشورهایی مانند امارات متحده عربی و عربستان سعودی، نگرانیهای کمتری نسبت به گذشته در قبال این گروهها داشتهباشند.
برنامه هستهای عربستان سعودی
5 یکی از دلایلی که از سال 2003 قدرتهای جهانی، از جمله متحدان شرقی ایران یعنی چین و روسیه، بر مقابله با برنامه هستهای ایران تمرکز کردند، نگرانی از مسابقه تسلیحاتی و هستهای در خاورمیانه بود. دستیابی ایران به برنامه بومی چرخه سوخت هستهای شامل غنیسازی اورانیوم و توانایی بازفرآوری پلوتونیوم، میتوانست دیگر کشورهای منطقه را نیز به سمت پیشبرد برنامه هستهای بومی به هر طریق ممکن سوق دهد.
با گذشت بیش از دو دهه از باز شدن پرونده هستهای ایران، همچنان این نگرانی وجود دارد که دستیابی ایران به سلاح هستهای باعث شود که کشورهای دیگر منطقه هم به دنبال سلاح هستهای بروند. به همین دلیل تضمین عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای، یکی از اهداف مشترک اعلامشده قدرتهای فرامنطقهای است. امارات متحده عربی از سال 2009 با امضای توافقنامه همکاری هستهای با آمریکا، داوطلبانه برای همیشه متعهد شد که از برنامه تولید سوخت هستهای بومی چشمپوشی کند.
ترکیه و مصر، هر دو در توافق با روسیه، نیروگاههای هستهای در خاک خود احداث کردند، هرچند اداره این نیروگاههای هستهای انحصاراً در اختیار روسیه باقی میماند و قرار نیست فناوری تولید سوخت به این دو کشور منتقل شود. با این تحولات عربستان به تنها کشوری در منطقه تبدیل شد که همچنان به دنبال فناوری غنیسازی سوخت هستهای در خاک خود است.
به نظر میرسد که حاکمان سعودی برخلاف گذشته، به جای اینکه به دنبال توقف برنامه بومی تولید سوخت هستهای در ایران باشند، امیدوار هستند که توافقی بین آمریکا و ایران که باعث باقی ماندن این توانایی در خاک ایران شود، فرصتی برای آنها ایجاد کند که در توافقی مشابه با آمریکا، حق دستیابی به چرخه تولید سوخت هستهای بومی را از آمریکا دریافت کنند.
تهدید واقعی کیست؟
6 اسرائیل و ایالات متحده آمریکا در چارچوب یک کارزار تبلیغاتی یک دههای، با بهرهگیری از سیاست تهاجمی ایران در منطقه، توانستهبودند به کشورهای عربی منطقه اثبات کنند تهدید واقعی برای امنیت کشورهای منطقه ایران است.
پس از 7 دهه جنگ اعراب و اسرائیل، اسرائیلیها امیدوار بودند که توفیق این تبلیغات که نهایتا با انعقاد توافقنامههای ابراهیم میان اسرائیل با امارات متحده عربی، بحرین و مراکش به موفقیت نزدیک میشد، ایران را به عنوان تهدید اصلی برای اعراب جایگزین اسرائیل کند. اما این تصور در حال فروپاشیدن است. جنگ 19 ماهه اسرائیل علیه غزه که همزمان با آن حمله به لبنان و یمن و اشغال گستردهتر سوریه نیز رخ دادهاست، بار دیگر اسرائیل را به عنوان یک تهدید خطرناک برای امنیت کشورهای عربی مطرح کردهاست. تضعیف یا عقبنشینی گروههای متحد ایران در منطقه نیز مزید بر علت شدهاست تا امروز اسرائیل به عنوان تنها عامل تنشآفرینی و جنگ افروزی در منطقه دیده شود. سیاست تهاجمی اسرائیل در طول یک سال و نیم گذشته، باعث شدهاست که کارزار امنیتیسازی و تهدیدسازی از ایران شکست بخورد.
خلع سلاح هستهای
7 هر چند ایران از سوی کشورهای غربی به تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای متهم میشود، اما اصرار ایران بر صلحآمیز بودن برنامه هستهایاش یک زمینه همکاری میان تهران و برخی قدرتهای عربی منطقه ایجاد کردهاست. در طول ماههای گذشته فرآیند عادیسازی روابط میان ایران و مصر شتاب بیشتری گرفتهاست. هم ایران و هم مصر حامیان ایجاد ششمین منطقه عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه و شمال آفریقا هستند و تنها مانع در مقابل تشکیل چنین منطقهای در حال حاضر اسرائیل، به عنوان تنها دارنده سلاحهای هستهای در منطقه است.
بازار ![]()
-
شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۹:۲۶:۲۲
-
۸ بازديد
-

-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/956944/