سرمقاله وطن امروز/ در دنیای چمبرلینها تو چرچیل باش
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام فارس - وطن امروز / «در دنیای چمبرلینها تو چرچیل باش» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم جعفر حسنخانی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
«اکنون زمان آن رسیده که متحدان اروپاییمان برای فعالسازی مکانیسم ماشه تصمیمگیری کنند. آمریکا و اروپا برای پاسخگو کردن ایران در یک جبهه قرار دارند». این جمله صریح و تهدیدآمیز که چندی پیش از سوی وزیر خارجه آمریکا مطرح شد، یکی از چندین تهدید آشکار آمریکا علیه ایران است که روزاروز در میانه مذاکرات طرح میشود. این سخن نشان میدهد پروژه «بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت» به عنوان یکی از مهمترین اهرمهای فشار غرب علیه ایران در دستور کار قرار دارد. به نظر میرسد تهران در آستانه یک نقطه عطف مهم در رویارویی حقوقی - سیاسی با واشنگتن قرار دارد. البته ترامپ این رویارویی را با چاشنی تهدید نظامی و بمباران تأسیسات هستهای کامل کرده است.
* «سازوکار ماشه» چیست و چگونه وارد برجام شد؟
Mechanism را سیداحمد فردید «توانمندی» ترجمه میکرد و تأکید داشت این واژه دلالت بر «توانایی بالقوه» دارد. مکانیسم ماشه (Snapback Mechanism) هم دلالت بر وجود یک توانمندی در برجام است که به هر یک از طرفین مقابل ایران داده شده است تا بتواند در صورت عدم رضایت از عمل ایران، همه تحریمهای شورای امنیت علیه کشورمان را به سرعت بازگرداند. حال سوال این است: طرفهای غربی در این باره چقدر توانمندی دارند؟
پیش از پاسخ به این پرسش باید دانست «سازوکار ماشه» اصطلاحی است که به بندهای 11 و 12 قطعنامه 2231 شورای امنیت مربوط میشود؛ بندهایی که مقرر میدارد اگر یکی از طرفهای توافق برجام به این جمعبندی برسد که ایران به تعهداتش پایبند نبوده، میتواند روند بازگرداندن خودکار تحریمهای سازمان ملل را کلید بزند. در این سازوکار، برخلاف عرف رایگیریهای شورای امنیت، «حق وتو» در مقابل بازگشت تحریمها عمل نمیکند، به بیان سادهتر یعنی دیگر حق وتوی چین و روسیه در برابر بازگست تحریمها محلی از اعراب ندارد، بلکه اگر حتی یک عضو (مثلا آمریکا یا یکی از 3 کشور اروپایی) درخواست بازگرداندن تحریمها را مطرح کند، ظرف 30 روز کل تحریمهای شورای امنیت به صورت اتوماتیک بازخواهد گشت، مگر آنکه شورا رای دهد تحریمها نباید بازگردد؛ که با توجه به حق وتوی همان کشور پیشنهاددهنده، این رایگیری عملا بیاثر است. بر اساس این سازوکار، «توانمندی» بازگرداندن تحریمها بهجای اینکه به جلب نظر همه اعضا یا اکثریت اعضا منوط شود، به هر یک از اعضای توافق در این باره اختیار تام داده شده است بهتنهایی بتواند همه تحریمها را بازگرداند و برای توقف این روند، ایران هیچ کاری نمیتواند انجام دهد. یعنی اگر شورای امنیت هم به نفع ایران رای دهد، با حق وتوی عضو برجامی که عضو شورای امنیت است – آمریکا، انگلیس و فرانسه - رای شورا باطل میشود و همه تحریمها جنبه حقوقی و قانونی مییابد. این بازگشت یک تفاوت با دفعات پیشین دارد و آن اینکه این بار نماینده ایران جناب آقای ظریف هم آن را پذیرفته و امضا کرده است. به بیان ساده، همه اعضای امضاکننده برجام، جز آلمان که عضو دائم شورای امنیت نیست، میتوانند بدون تأمین نظر اکثریت، با اقدام یکجانبه، همه تحریمهای شورای امنیت را علیه ایران فعال کنند و در این میان، آقای ظریف وزیر وقت امور خارجه و حسن روحانی، رئیسجمهور وقت هم این توانمندی را در اختیار نه همه، بلکه تکتک اعضای عضو شورای امنیت دادهاند!
بازار ![]()
خوب است بدانیم سازوکار ماشه ابتدا توسط فرانسه در سال 2014 پیشنهاد شد و با حمایت آمریکا و شخص جان کری، وزیر وقت خارجه این کشور، در متن برجام گنجانده شد. انگلیس هم نقش پررنگی در ارائه پیشنویس بندهای مربوط به این سازوکار داشت. تیم ایرانی هم به اشتباه این سازوکار را پذیرفت اما این اقدام باورنکردنی را از افکار عمومی ایران مخفی کرد.
* ظرافت ظریف در ابهامآفرینی
محمدجواد ظریف، وزیر وقت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، تیرماه 94 در گفتوگویی تلویزیونی با صراحت و در کمال عدم صداقت که البته میتوان نام دیگری نیز بر آن نهاد، اعلام کرد: «اصلا چیزی به اسم مکانیزم ماشه وجود ندارد.
این واژه بیشتر ساخته و پرداخته رسانههای خارجی است. در برجام روندی برای حل اختلافات تعریف شده، نه برای بازگرداندن تحریمها». اما تنها چند ماه بعد، سیدعباس عراقچی که امروز سکان دستگاه دیپلماسی را برعهده دارد و در زمان امضای برجام معاون سیاسی وزارت امور خارجه و عضو ارشد تیم مذاکرهکننده بود، صداقت پیشه کرد و در پاسخی ابهامآمیز به پرسشی درباره سازوکار بازگشت تحریمها اظهار کرد: «در صورت اختلاف نظر بر سر پایبندی ایران به تعهدات، کشور شاکی میتواند به شورای امنیت مراجعه کند و اگر توافقی حاصل نشود، تحریمها بازمیگردد. بله! این سازوکار در برجام دیده شده است». تضاد میان 2 اظهارنظر رسمی نشان از وجود چیزی در این میان بود که در آن مقطع برای افکار عمومی مبهم گذاشته شد. این اتفاق در حالی در آن سالها رخ داد که همه میدانستند یکی از پایههای مشروعیت داخلی هر توافق بینالمللی، صداقت و روشنگری نسبت به جزئیات آن است. سیاست «ابهام تاکتیکی» درباره چنین سازوکاری، امروز به چشم اسفندیار دستگاه دیپلماسی کشور بدل شده است.
* چه باید کرد؟
این روزها در برابر لحن تهاجمی جدید آمریکا، وزارت خارجه ایران و رئیسجمهور سیاستی منفعلانه پیش گرفتهاند. ادامه سیاست انفعال از سوی ایران، کارآمدی ندارد و عملا تبدیل به پیام ضعف شده است. تاریخ بارها نشان داده در برابر زبان زور، نرمش بیمحابا نهتنها از وقوع درگیری نمیکاهد، بلکه مهاجم را گستاختر میکند. این حقیقت درسی است که از میان خاکسترهای جنگ دوم جهانی نیز میتوان آموخت؛ از تقابل 2 چهره تاریخی در سیاست انگلستان: چمبرلین و چرچیل. نویل چمبرلین، نخستوزیر وقت بریتانیا، سال 1938 با آدولف هیتلر پیمان صلحی با عنوان پیمان مونیخ (1938) امضا کرد و بعد در بالکن محل استقرار خود در جریان مذاکرات ایستاد و رو به خبرنگاران آن پیمان را به عنوان «صلحی پایدار برای نسل ما» اعلام کرد اما کمتر از یک سال پس از آن، آتش جنگ، اروپا را در بر گرفت. تحلیلگران بر این باورند سیاست «دلجویی از متجاوز»
(Appeasement) چمبرلین، عملا فرصت تاریخی برای مهار هیتلر را سوزاند و راه را برای فاجعهای بزرگ هموار کرد.در نقطه مقابل، وینستون چرچیل که جانشین چمبرلین شد، سیاست مقاومت در برابر فاشیسم را پیش گرفت و نهتنها توازن قدرت را حفظ کرد، بلکه در نهایت نقش مؤثری در پایان جنگ داشت. او فهمیده بود گاهی، صلحطلبی در میانه تهدید، نوعی جنگآفرینی مضاعف است و مقاومت، مسیر واقعی برای دستیابی به صلح پایدار. امروز «سازوکار ماشه» به ابزاری تبدیل شده که میتواند از نظر حقوقی، ایران را در وضعیت دشواری قرار دهد. در چنین شرایطی، لازم است سیاست خارجی ایران وارد فاز «واکنش هوشمندانه و مقاومت» شود. این واکنش میتواند ابعاد مختلفی داشته باشد: فعالسازی ظرفیتهای منطقهای و دیپلماتیک، پاسخهای حقوقی در نهادهای بینالمللی و مهمتر از همه، بازتعریف خطوط قرمز امنیتی کشور با زبان قدرت. در توضیح مورد آخر باید دانست در وضعیت تهاجم طرف مقابل، گاهی باید به زبان قدرت سخن گفت تا صلح به عنوان یک گزینه معتبر روی میز باقی بماند. نظیر آنچه در ماجرای اصابت موشک یمنی به فرودگاه اصلی رژیم اشغالگر رخ داد. مقاومت، به معنای تقابل بیمنطق یا جنگطلبی نیست، بلکه فهم این واقعیت است که امنیت پایدار، از مسیر «واکنش هوشمندانه و مقاومت» میگذرد، نه انفعال در برابر تهاجم و نه دلجویی از متجاوز. سیاست این روزهای ایران بسیار به سیاست چمبرلین در برابر هیتلر شباهت دارد و باید به سرعت در آن تغییر رخ دهد. باید بدانیم یکی از درسهای به جا مانده از جنگ دوم جهانی پیش چشم جهانیان، این نکته مهم است: سیاست «دلجویی از متجاوز»، سیاستی شکستخورده و جنگآفرین است.
-
دوشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۹:۵۶
-
۹ بازديد
-

-
پیام فارس
لینک کوتاه:
https://www.payamefars.ir/Fa/News/955168/