تحلیلی بر تخریب نقاشیهای عادل یزدی در دل بافت تاریخی شیراز
يکشنبه 21 ارديبهشت 1404 - 21:23:28
|
|
پیام فارس - از هنر مردمی تا بیمهری نهادی وقتی سکوت مسئولان در برابر مرگ هنر در گوشها زنگ میزند اما امروز، این دیوارها زخمیاند. نقاشیهایی که نه تنها جلوه بصری یک محله، بلکه روایتگر حافظه جمعی یک شهر بودند، تخریب شدهاند. انگار هنوز در جامعه ما، هنر مستقل نه تنها حمایت نمیشود، بلکه در خاموشی مطلق مسئولان، بهسادگی محو میشود. بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان و این سوال تلخ بار دیگر تکرار میشود: چرا هنر خیابانی، وقتی با مسئولیت و فهم فرهنگی اجرا میشود، باز هم جدی گرفته نمیشود؟ نمونه این اتفاق را سالها پیش در برخورد با هنر علی قصردشتی در ساخت مجسمه خواجوی کرمانی شاهد بودیم مجسمهای که به هزینه شخصی این هنرمند ساخته اما نامهربانانه تخریب شد و هیچ ارگانی مسئولیت مرمت آن را به عهده نگرفت. مشکل نه فقط در نبود حمایت مالی، بلکه در غیبت ارادهای برای درک ارزش اینگونه هنرهاست. آنچه عادل یزدی انجام داد، چیزی فراتر از نقاشی دیواری بود؛ او فضا را زنده کرد، بافت را از مرگ تدریجی نجات داد، محله را به حافظه بصری شهر بازگرداند. اما متولیان فرهنگی، که همواره از «احیای بافت تاریخی» سخن میگویند، در عمل چشم بر چنین تلاشهایی میبندند. اگر این آثار در پاریس یا برلین یا حتی استانبول خلق شده بودند، بیتردید با حفاظت، مستندنگاری و روایتگری همراه میشدند. اما در شیراز، نه تنها ثبت و محافظت نشدند، بلکه تخریبشان هم واکنشی برنیانگیخت. این بیتفاوتی، نشانه فقدان سیاستگذاری جدی برای حمایت از هنر شهری است. ما هنوز مرز میان تخریب و مرمت، میان هنر و خرابکاری را نمیشناسیم، چون معیاری برای فهم خلاقیت در فضاهای عمومی نداریم. * ضرورت ورود متولیان در جهانی که هنر خیابانی بهعنوان زبان شهرها شناخته میشود، مسئولیت نهادهای فرهنگی تنها محدود به برگزاری جشنوارهها یا صدور مجوزها نیست. متولیان فرهنگی، شهرداری، میراث فرهنگی و شوراهای شهر باید درک کنند که آثار مستقل و مردمی همچون نقاشیهای عادل یزدی، سرمایههای فرهنگیاند؛ سرمایههایی که بهدلیل نبود چارچوب حمایت، در معرض تهدید و تخریباند. حفاظت از این آثار باید در قالب یک رویکرد چندلایه دنبال شود: ثبت و مستندسازی، آموزش عمومی برای درک ارزش هنر شهری، تعیین حریم حفاظتی برای آثار ارزشمند، و در نهایت حمایت حقوقی از هنرمندانی که بیادعا، اما با عشق، فضاهای شهری را زنده میکنند. تا وقتی که حمایت از هنر فقط در قالب پروژههای دولتی خلاصه شود و هنر مردمی به چشم مزاحم یا موقت دیده شود، نمیتوان انتظار داشت که حافظه بصری شهرها دوام بیاورد. امروز، نجات باقیماندههای نقاشیهای یزدی، آزمونیست برای اثبات مسئولیتپذیری همین نهادها. حالا که بخش زیادی از نقاشیها از بین رفتهاند، وظیفهی ماست که باقیماندهها را بهعنوان اسنادی ارزشمند حفظ کنیم؛ چه با مستندسازی تصویری، چه با حفاظت فیزیکی از دیوارها، و چه با گفتوگو با خود هنرمند، تا روایت این هنر خاموش نشود. فراموش نکنیم، هر دیواری که عادل یزدی نقاشی کرد، نه فقط بوم یک اثر هنری، بلکه آینهای بود از مردمی که از کنار آن عبور میکردند؛ آینهای که حالا شکسته، و بازتاب آن، چیزی جز بیتفاوتی ما نیست.
http://www.Fars-Online.ir/Fa/News/954847/تحلیلی-بر-تخریب-نقاشیهای-عادل-یزدی-در-دل-بافت-تاریخی-شیراز
|