پیام فارس - کیهان /متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در حالی که سومین دور مذاکرات از امروز در جریان است، آمریکا در آستانه دور جدید مذاکرات با ادعای گفتوگو، با اعمال تحریمهای تازه، تهدیدهای علنی و پیششرطهای غیرقانونی، عملاً مسیر مذاکرات را به بنبست کشانده است. ترامپ و وزیر خارجهاش با تکرار لحن تهدید و انکار حق غنیسازی، نشان دادند آنچه واشنگتن به دنبالش است، «تسلیم ایران» است نه «توافق برابر». در چنین شرایطی، اگر این اقدامات خصمانه بیپاسخ بماند، تنها به تشدید زیادهخواهی طرف مقابل منجر خواهد شد و نباید از شکست دیپلماسی تعجب کرد.
در حالی که سومین دور از مذاکرات غیرمستقیم جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده در عمان از امروز آغاز شده، نشانههای روشنی از تداوم همان الگوی دیرین آمریکاییها یعنی «دیپلماسی با دست چماق» به چشم میخورد؛ الگویی که همزمان با گفتوگو، مسیر فشار و تحریم را نیز با شدت ادامه میدهد و هدفی جز تضعیف مواضع ایران در میز مذاکره ندارد. متأسفانه برخی جریانهای رسانهای و سیاسی در داخل، با سادهسازی این روند پیچیده و نادیده گرفتن نشانههای آشکار خصومت، تلاش دارند گفتوگو را مترادف «توافق به هر قیمت» جا بزنند؛ حال آنکه واقعیات میدان، چیز دیگری میگوید.
از تحریمهای هدفمند وزارت خزانهداری آمریکا درست در آستانه هر دور مذاکره، تا لفاظیهای تهدیدآمیز مقامات بلندپایه واشنگتن و دخالتهای مداوم اروپا در روند مذاکرات، همگی یک پیام روشن دارند: «بازگشت به بازی خطرناک فشار- مذاکره». و اگر تیم ایرانی این پیام را نادیده بگیرد یا به آن پاسخ مناسب ندهد، نتیجه چیزی جز بازتولید تجربه پرهزینه «برجام بدون آمریکا» نخواهد بود.
بازار
![]()
سه دور مذاکره، سه دور تحریم!
ایالات متحده که از همان ابتدا تلاش داشته «دیپلماسی» را پوششی برای تحمیل اراده سیاسی خود بر ایران قرار دهد، این روزها بار دیگر به همان بازی قدیمی بازگشته است.
نگاهی به روند تحولات سه هفته اخیر، گویاتر از هر سند و تحلیلی است:
چهارشنبه 20 فروردین و در آستانه دور اول گفتوگوها در عمان، وزارت خزانهداری آمریکا پنج نهاد و یک فرد ایرانی را به بهانه فعالیت در حوزه هستهای تحریم کرد، چهارشنبه 27 فروردین، درست پیش از آغاز دور دوم در رم، یک پالایشگاه، یک شرکت و چند نفتکش ایرانی هدف تحریمهای جدید قرار گرفتند و سرانجام سهشنبه دوم اردیبهشت، در آستانه دور سوم مذاکرات در عمان، تحریمهای جدیدی علیه چند شرکت فعال در حوزه نفت خام و گاز مایع اعمال شد!
چنین روندی را نمیتوان «تصادفی» یا «فشار داخلی» در دولت آمریکا دانست. این یک خط سیاسی- امنیتی روشن است: واشنگتن با تکرار تحریمها پیش از هر دور مذاکره، بهدنبال تضعیف موقعیت مذاکرهکنندگان ایرانی و تحمیل شروط یکجانبه خود در پای میز گفتوگو است. پرسش جدی اینجاست: اگر طرف مقابل به چنین صراحتی مسیر خصومت و فشار را ادامه میدهد، چرا باید انتظار حسننیت از او داشت؟!
ترامپ: یا راه ما، یا بیراهه!
در کنار تحریمهای پیاپی، نگاهی به اظهارات مقامات آمریکایی هم کافی است تا عمق توهمزدگی جریان غربباور در داخل روشن شود. روز پنجشنبه 4 اردیبهشت، دونالد ترامپ در کنفرانسی خبری اعلام کرد:«در حوزه ایران، پیشرفتهای بسیار خوبی داشتیم. دیدارهای بسیار جدی با آنها داشتیم. همه چیز به خوبی پیش میرود.»
اما بلافاصله پرده از واقعیت نیت آمریکا برداشت:«فقط دو گزینه وجود دارد و گزینه دوم به هیچوجه گزینه خوبی نیست!»
بیان چنین جملهای از سوی رئیسجمهور آمریکا چیزی جز تهدید غیرمستقیم به گزینه نظامی نیست. این همان زبان تحقیرآمیز است که در پس دیوار بلند «مذاکره» پنهان شده. زبانی که اگر با پاسخ قاطع مواجه نشود، در عمل به همان سناریوی خسارتباری ختم خواهد شد که پیشتر در ماجرای برجام تجربه شد.
روبیو: ایران نباید غنیسازی کند!
همزمان با ترامپ، مارکو روبیو وزیر خارجه آمریکا نیز در اظهاراتی سخیف و مغایر با موازین بینالمللی گفت: «اگر ایران خواهان برنامه هستهای صلحآمیز است، میتواند از طریق واردات اورانیوم غنیشده به آن برسد!»
او ادامه داد:«اگر این کشور اصرار بر غنیسازی اورانیوم داشته باشد، تنها کشوری خواهد بود که برنامه تسلیحاتی ندارد اما غنیسازی میکند و این مشکلساز است!»
این سخنان، بار دیگر ماهیت نگاه آمریکا به مذاکرات را برملا میسازد. آمریکا نهتنها به دنبال رفع اختلاف نیست، بلکه میخواهد حق مسلم ایران برای غنیسازی، که بر اساس NPT و سایر اسناد بینالمللی به رسمیت شناخته شده، به بهانه «مشکلساز بودن» حذف شود! سکوت در برابر چنین جسارتی، به معنای پذیرش محدودسازی کامل ظرفیتهای هستهای کشور خواهد بود.
باید اروپا از مسیر هرگونه مذاکرهای کنار گذاشته شود
از آمریکا که بگذریم، به مواضع اروپا میرسیم؛ طرفی که با تمام ادعاهایش درباره میانجیگری، نهتنها هیچگاه در مقابل بدعهدی آمریکا ایستادگی نکرد، بلکه پس از خروج یکجانبه ایالات متحده از برجام، به تماشاگر بیخاصیت و گاه همدست فشارهای تحریمی تبدیل شد.
در آستانه دور سوم مذاکرات غیرمستقیم، مقامات اروپایی بار دیگر زبان به سخن گشودهاند و با وقاحت از «لزوم ایفای نقش اروپا» در روند گفتوگوها و توافقات سخن گفتهاند! اما واقعیت آن است که اروپا در ساختار جهانی در حال تغییر، نه توان اثرگذاری دارد، نه ارادهای مستقل، و نه حافظهای از تعهدات گذشتهاش.
اروپا نه در سیاست، که در عمل تنها یک پیرو بیاختیار برای آمریکا بوده است؛ نمونه بارز آن، سازوکار مضحک «اینستکس»، بیعملی مطلق در برابر خروج آمریکا از برجام، و همراهی عملی با تحریمهای ثانویه آمریکاست. چنین بازیگر بیخاصیتی نهتنها نمیتواند بخشی از راهحل باشد، بلکه خود بخشی از مشکل است و باید از مسیر هرگونه مذاکرهای کنار گذاشته شود.
اروپاییها در طی 22 سال اخیر بارها ثابت کردهاند که نه ارادهای در جهت حل اختلافات میان ایران و غرب داشته و دارند و نه حتی توانایی نقشآفرینی مستقل از آمریکا را دارند، آنان حتی در لفظ هم از اعتراض صریح و مؤثر به آمریکا در موضوع خروج از برجام خودداری کرده و بالعکس در کمال وقاحت ایران را به عدم اجرای تعهدات خود در برجام (بدون در نظر گرفتن رفتار آمریکا در بیتعهدی به برجام) متهم میکنند.
سالها میانجیگری و نقش واسط اروپاییها میان ایران و آمریکا نه تنها منجر به کوچکترین پیشرفتی در مسیر دیپلماسی میان دو کشور نشد که درست در جهت خلاف آن، به تشدید فشارها بر علیه کشورمان منجر شده است.
آنان امروز هم با تکیه بر سازوکار موسوم به «مکانیزم ماشه» که نقطه اوج شاهکارهای تیم مذاکرهکننده برجام بهشمار میرود، در صدد باجخواهی از ایران هستند. با این حال، اغلب صاحبنظران مسائل بینالمللی معتقدند که این سازوکار(چه در سناریوی فعالسازی همزمان با توافقی میان ایران و آمریکا و ارادهای از سوی واشنگتن برای اصلاح رفتار خود در حوزه تحریمها، و چه در سناریوی دوم که بدون توافق میان ایران و آمریکا و همراه با اعمال قوانین تحریمی آمریکا صورت گیرد) در عمل تأثیر معناداری نخواهد داشت. چرا که در واقع، تحریمهای فعلی آمریکا بهمراتب گستردهتر و شدیدتر از شش قطعنامه تحریمی شورای امنیت پیش از قطعنامه 2231 هستند و اسنپبک، قدرت فزایندهتری نسبت به آنها ندارد.
از سویی دیگر تیم مذاکرهکننده فعلی کشورمان با نگاه و عبرت از دید اشتباه حسن روحانی و ظریف به اهمیت قطعنامه شورای امنیت به خوبی به این نکته احاطه دارد که قطعنامه شورای امنیت در برابر تحریمهای ثانویه آمریکا ارزشی کمتر از کاغذ پاره دارد و تجربه تحریمهای شدیدتر از قطعنامههای تحریمی شورای امنیت پس از خروج آمریکا از برجام در شرایطی که قطعنامه 2231 به حیات خود ادامه داده است کاغذ پارگی این قطعنامهها را به خوبی نشان داده است.
تیم ایرانی باید پاسخ بدهد
با توجه به آنچه گفته شد، ادامه مسیر مذاکرات بدون پاسخ درخور به اقدامات مخرب طرف آمریکایی، معنایی جز عقبنشینی تدریجی نخواهد داشت. اگر طرف مقابل بهرغم حضور بر سر میز مذاکره، به تحریمهای پیدرپی، تهدیدهای آشکار و اعمال فشار ادامه میدهد، چه دلیلی برای نرمش یا انعطاف بیپاسخ باقی میماند؟
لازم است تیم مذاکرهکننده ایرانی، ضمن پایبندی به اصول دیپلماسی عزتمندانه، از تکرار تجربه تلخ اعتماد یکطرفه به آمریکا اجتناب ورزد. پاسخ به این تحریمها میتواند در قالب توقف موقت مذاکرات، پیگیری قضائی آمریکا در مجامع بینالمللی، تقویت همکاریهای منطقهای با محوریت چین، روسیه و کشورهای همسو، و حتی تسریع در گسترش برنامه صلحآمیز هستهای کشور، معنا یابد.
مذاکره نه، اگر قرار است ابزار فشار باشد
دیپلماسی، زمانی اثربخش است که دو طرف با احترام متقابل و نیت واقعی برای حلوفصل اختلافات وارد گفتوگو شوند. اما اگر مذاکره، به ابزاری برای مهار توانمندیهای ملت ایران بدل شود و طرف مقابل با ابزار تحریم و تهدید در پی تحمیل اراده باشد، این دیگر «مذاکره» نیست، بلکه «پروژه تسلیم» است و باید بیدرنگ متوقف شود.
گرچه حسن روحانی و امیرکبیرهای خودخوانده وی از ادامه حیات برجام با اروپاییها سخن به میان میآوردند ولی برجام زنده نماند و احیای آن با نسخه ضعیفتر و شروط بیشتر، توهینی مضاعف به عقلانیت ملی است.
امروز جمهوری اسلامی ایران در جایگاهی نیست که برای رفع تحریم، حاضر به واگذاری خطوط قرمز خود باشد. ملت ایران ثابت کرده که در برابر فشار اقتصادی، تهدید نظامی و عملیات روانی دشمن عقب نمینشیند. تیم ایرانی نیز باید نماینده این ملت مقاوم باشد، نه واسطه نرمش در برابر زورگویی غرب.
آنچه امروز در جریان مذاکرات میان ایران و آمریکا شاهد آن هستیم، بیش از آنکه نشاندهنده عزم واقعی طرف آمریکایی برای حلوفصل اختلافات باشد، گویای تکرار همان سیاست نخنمای «فشار از بیرون، مذاکره درون» است. تحریمهای همزمان با مذاکرات، اظهارات تهدیدآمیز ترامپ، مواضع قیممآبانه روبیو، و دخالتهای بیجای اروپاییها، همه و همه بیانگر این حقیقتاند که آمریکا و شرکایش، هنوز درک صحیحی از واقعیتهای امروز ایران و منطقه ندارند.
در چنین شرایطی، مسئولیت سنگینی بر دوش تیم مذاکرهکننده جمهوری اسلامی ایران قرار دارد؛ تیمی که باید در برابر این سیاست مزورانه، با عزت، هوشمندی و صراحت عمل کند و اجازه ندهد مسیر مذاکرات به حیاطخلوت خواستههای آمریکا تبدیل شود.
اگر قرار است مذاکراتی صورت گیرد، باید بر پایه احترام متقابل، حقوق برابر، و تعهدات روشن باشد. هرگونه توافقی که بوی تحمیل، تهدید و تحریم بدهد، نه تنها نافرجام خواهد بود، بلکه به جای حل مسئله، بحرانآفرینی جدیدی به همراه خواهد داشت.
http://www.Fars-Online.ir/Fa/News/949220/کیهان--مذاکره-نه،-اگر-قرار-است-ابزار-فشار-باشد