چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۴
مقالات

دیدار عجیب در هرات

دیدار عجیب در هرات
پیام فارس - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست ملاقات رئیس‌کل بانک‌ مرکزی با صرافان هراتی چه نتیجه‌ای داشته است؟ ...
  بزرگنمايي:

پیام فارس - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ملاقات رئیس‌کل بانک‌ مرکزی با صرافان هراتی چه نتیجه‌ای داشته است؟
تحریم‌ها آثار عجیب و گاه غریبی بر اقتصاد ایران بر جای گذاشته‌اند. یکی از نتایج غم‌انگیز این وضعیت را می‌توان در سرنوشت و عملکرد رؤسای بانک مرکزی در شرایط دشوار فعلی دید. در سال‌های تحریم و محدودیت، نشستن بر کرسی ریاست بانک مرکزی با شگفتی‌های زیادی همراه بوده که در شرایط عادی حتی قابل تصور هم نیست. از محمود بهمنی که در اوج محدودیت‌های ارزی برای تأمین اسکناس ارز ناچار شد شخصاً پشت فرمان کامیون حمل اسکناس بنشیند و از مرز آذربایجان تا ضرابخانه رانندگی کند، تا محمدرضا فرزین که حالا تصویر دیدارش با صرافان هراتی به یکی از بحث‌برانگیزترین موضوعات اقتصادی تبدیل شده است. قضاوت درباره‌ بانکداری که پشت فرمان کامیون می‌نشیند، یا رئیس‌کلی که از سوی پیک موتوری مورد ضرب‌وجرح قرار می‌گیرد، یا رئیس‌کلی که در هرات ناچار است با اکراه در لیوان‌های غیررسمی چای سبز بنوشد، کار آسانی نیست. حتی درک این موضوع نیز دشوار است که رئیس‌کل بانک مرکزی در محدوده‌ صفر مرزی قرار ملاقات بگذارد؛ اما واقعیت این است که همه‌ این افراد برای گشودن روزنه‌ای در دیوار ضخیم تحریم‌ها، تن به چنین موقعیت‌هایی داده‌اند.
بازار
این روایت‌ها بیش از آنکه به ویژگی‌های فردی رؤسای بانک مرکزی مربوط باشد، بازتاب‌دهنده فشار ساختاری تحریم‌ها و تنگ‌ شدن بی‌سابقه مسیرهای رسمی و حتی غیررسمی تأمین ارز برای اقتصاد کشور است. وضعیتی که در آن، عالی‌ترین مقام پولی کشور نیز ناگزیر از ایفای نقش‌هایی می‌شود که فاصله‌ای معنادار با چارچوب‌های متعارف بانکداری مرکزی دارد.
در روزهای اخیر تصویری از دیدار رئیس‌کل بانک مرکزی ایران با جمعی از صرافان هرات افغانستان در فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد که خیلی‌ زود از یک خبر عادی اقتصادی عبور کرد و به موضوعی بحث‌برانگیز و چندلایه بدل شد. این تصویر، به‌ویژه به‌دلیل ترکیب افراد حاضر، مکان دیدار و زمان‌بندی آن، در ذهن بسیاری از ناظران اقتصادی و سیاسی حامل پیام‌هایی فراتر از یک جلسه فنی یا رایزنی ارزی ساده بود؛ پیام‌هایی که به وضعیت اقتصاد ایران، جایگاه منطقه‌ای کشور و محدودیت‌های فزاینده در مدیریت بازار ارز گره خورده‌اند.
بر اساس اطلاعات منتشر شده، این دیدار در چارچوب تلاش‌های بانک مرکزی برای ساماندهی بازار و مدیریت جریان‌های ارزی غیررسمی برگزار شد. هرات طی سال‌های اخیر به یکی از گلوگاه‌های مهم مبادلات ارزی ایران تبدیل شده؛ شهری که به‌واسطه هم‌مرزی، پیوندهای تاریخی و شبکه گسترده صرافی‌ها، نقشی کلیدی در تأمین اسکناس ارز، حواله‌های غیررسمی و انتقال منابع مالی ایفا می‌کند. در این جلسه، رئیس‌کل بانک مرکزی بر لزوم همکاری صرافان برای ایجاد ثبات در بازار ارز، کاهش نوسانات و جلوگیری از شوک‌های قیمتی تأکید کرد و از آنها خواست در چارچوب‌های مشخص ‌شده، عمل کنند. گفته شد هدف اصلی این دیدار اطمینان‌بخشی به فعالان این شبکه و ایجاد نوعی هماهنگی برای مدیریت بهتر جریان ارز به‌ویژه در شرایط فشار تحریم‌ها بوده است.
اما انتشار تصویر این جلسه، واکنش‌هایی به‌مراتب گسترده‌تر از محتوای رسمی آن به‌دنبال داشت. بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی و برخی تحلیلگران اقتصادی این دیدار را نشانه‌ای از کوچک شدن دایره مانور اقتصادی ایران دانستند. به باور آنها، این تصویر حامل این پیام است که بانک مرکزی کشوری با سابقه طولانی در سیاستگذاری پولی و نقش‌آفرینی منطقه‌ای اکنون به‌جایی رسیده که برای مدیریت بازار ارز خود ناگزیر از مذاکره مستقیم با صرافان یک شهر مرزی است. واکنش‌ها در فضای مجازی اغلب لحنی انتقادی داشت و این سوال را مطرح می‌کرد که چرا کانال‌های رسمی، بانکی و بین‌المللی تا این حد محدود شده‌اند که شبکه‌های غیررسمی چنین جایگاهی پیدا کرده‌اند.
گروهی دیگر از ناظران اما واکنشی متفاوت نشان دادند و نگاه واقع‌گرایانه‌تری اتخاذ کردند. از دید آنها، این ملاقات نه نشانه ضعف بلکه نشانه‌ای از پذیرش واقعیت‌های موجود و تلاش برای مدیریت آنهاست. این گروه استدلال می‌کند که در شرایطی که تحریم‌ها، دسترسی ایران به نظام مالی جهانی را محدود کرده، استفاده از ظرفیت‌های منطقه‌ای و غیررسمی امری اجتناب‌ناپذیر است و نادیده‌ گرفتن این شبکه‌ها می‌تواند تبعات سنگین‌تری برای بازار ارز داشته باشد. با این حال حتی این نگاه نیز انکار نمی‌کند که چنین تصاویری ناخودآگاه تصویر نامطلوبی از موقعیت اقتصادی کشور به بیرون مخابره می‌کند.
در سطحی عمیق‌تر، این دیدار را می‌توان از چند زاویه تحلیلی بررسی کرد. نخست، از منظر اندازه و توان اقتصاد ایران. وقتی مدیریت بازار ارز تا این حد به شبکه‌های محدود و محلی گره می‌خورد این تصور تقویت می‌شود که اقتصاد کشور به ‌لحاظ دسترسی به منابع ارزی متنوع، شرکای تجاری گسترده و ابزارهای مالی مدرن، کوچک‌تر و شکننده‌تر شده است. دوم، از منظر جایگاه بین‌المللی؛ تصویر مذاکره مستقیم عالی‌ترین مقام پولی کشور با صرافان محلی افغانستان، ناخواسته یادآور فاصله گرفتن ایران از ساختارهای رسمی اقتصاد جهانی است. سوم، از منظر مسیرهای دور زدن تحریم‌ها؛ این دیدار به‌نوعی اذعان غیرمستقیم به باریک‌تر و پرهزینه‌تر شدن این مسیرهاست، مسیری که حالا نیازمند هماهنگی‌های دقیق‌تر و حساس‌تری شده است.
با این ‌همه، نباید از این نکته غافل شد که بازار ارز ایران در عمل سال‌هاست بر دوش همین شبکه‌های غیررسمی، مرزی و منطقه‌ای حرکت می‌کند. هرات، دوبی، سلیمانیه و استانبول هر کدام در مقاطعی نقش ضربان‌ساز را برای نرخ ارز داخلی داشته‌اند. از این منظر، ورود مستقیم بانک مرکزی به گفت‌وگو با بازیگران این عرصه می‌تواند تلاشی برای کاهش ریسک، افزایش شفافیت نسبی و جلوگیری از رفتارهای هیجانی در بازار باشد. اینکه چنین اقدامی تا چه حد موفق خواهد بود به میزان تداوم، اعتمادسازی و هماهنگی سیاست‌های کلان اقتصادی بستگی دارد. در نهایت، پرسش اصلی این است که آیا این دیدار می‌تواند، نفع ملموس و پایداری برای بازار ارز داشته باشد یا نه. در کوتاه‌مدت، اینگونه اقدامات ممکن است به آرامش نسبی، کاهش نوسانات مقطعی و کنترل شوک‌های خبری کمک کند به‌ویژه اگر صرافان احساس کنند بانک مرکزی بازیگر صرفاً دستوری نیست و منافع متقابل را در نظر می‌گیرد. اما در میان‌مدت و بلندمدت، تأثیر چنین دیدارهایی بدون اصلاحات بنیادین در سیاست خارجی، نظام بانکی، بودجه دولت و ساختار اقتصاد کلان، محدود و شکننده خواهد بود. بازار ارز بیش از هر چیز به چشم‌انداز، اعتماد و ثبات نیاز دارد؛ عواملی که نه در یک جلسه بلکه در مجموعه‌ای از تصمیمات هماهنگ و پایدار شکل می‌گیرند.
به ‌بیان ساده‌تر، این دیدار همزمان هم نشانه‌ای از محدودیت‌هاست و هم تلاشی برای مدیریت هوشمندانه آنها. تصویری که برای افکار عمومی شاید تلخ و نگران‌کننده باشد اما برای سیاستگذار ارزی، بازتابی از واقعیت‌های امروز اقتصاد ایران است؛ واقعیتی که میان اجبار و انتخاب در نوسان است و آینده بازار ارز را به کیفیت مواجهه با همین واقعیت‌ها گره می‌زند.
سعید خوش بین


نظرات شما