پیام فارس - خراسان / «ثبت جهانی یا واگذاری تدریجی میراث؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم محمد بهبودی نیا است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
از امروز، هر چیزی در خانه یا زمینتان پیدا شد، با خیال راحت آن را به نام خودتان ثبت کنید. اگر کسی هم معترض شد، به روند عملکرد برخی مسئولان میراث فرهنگی و افرادی که این روزها در ثبت آثار باستانی و فرهنگی ما در یونسکو فعالیت میکنند، استناد کنید. پاسخ انتقادها را هم ندهید.
شاید بپرسید دلیل این حرفها چیست؟ ماجرا از این قرار است: مدتی پیش، مثنوی معنوی به نام کشورهای ایران، افغانستان و ترکیه ثبت شد. وقتی رسانهها و تعدادی از فعالان فرهنگی اعتراض کردند که چرا ترکیه در این لیست در کنار ایران و افغانستان قرار گرفته، پاسخ داده شد که به دلیل این که قدیمیترین نسخه مثنوی در ترکیه پیداشده و چند دلیل دیگر مثل این که امروز آرامگاه مولانا جلالالدین بلخی در ترکیه است آوردند. رسانهها و فعالان فرهنگی در قالب یادداشتها و سخنرانیهایی در ادامه نقدهایی را بر این موضوع وارد کردند و اعلام کردند که همه ما پذیرفتهایم که اندیشههای مولانا متعلق به همه جهان است، اما مثنوی که با خط فارسی نوشتهشده، میراث باستانی کشورهای فارسیزبان است و کشور ترکیه از این منظر در این لیست جایگاهی ندارد ولی نقدها کارساز نشد که نشد. پاسخ قاطعی هم از سوی میراث فرهنگی و دیگر نهادهای مسئول در این زمینه داده نشد.
همان زمان، در روزنامه خراسان هشدار دادیم که این روند اشتباه اگر ادامه پیدا کند، در آینده آثار باستانی بیشتری از ایران بهصورت مشترک با ایران به نام کشورهای دیگر ثبت میشود. در این زمینه هم جز سکوت، پاسخی دریافت نکردیم.
چند روز پیش بود که خبردار شدیم منشور باستانی کوروش در فهرست آثار جهانی یونسکو به نام ایران، تاجیکستان و عراق قرار ثبتشده است. این خبر برای ایران و تاجیکستان خبری خوشحالکننده است، اما این که کشور عراق تنها به دلیل این که این منشور در بابل پیداشده، در این لیست قرار بگیرد، ادامه همان مسیری است که به آن همواره نقدهایی داشتیم.
بازار ![]()
به این نوع ثبتها میتوان چند نقد دیگر هم وارد کرد: اول اینکه در ثبت این آثار، گستره فرهنگی و جغرافیایی در نظر گرفته نشده است. اگر عراق را با این فرض که شاید روزگاری این کشور هم تحت سلطنت کوروش بوده، در این لیست بپذیریم، چرا نامی از افغانستان، پاکستان، هند و... در این لیست نیست؟
دوم این که ما امروز منشوری را به ثبت جهانی در یونسکو رساندهایم که این اثر باستانی سالها پیش از کشور خارجشده و در حال حاضر در موزه بریتانیا در انگلستان نگهداری میشود. اگرچند سال دیگر انگلستان هم بر این ثبت در یونسکو نقد وارد کند و اعلام کند این کشور نیز باید در فهرست یونسکو در کنار ایران و تاجیکستان و عراق قرار بگیرد، چگونه میتوان مقابل این ادعا و درخواست ایستادگی کرد؟
دیروز که بحث نوشتن این یادداشت در تحریریه روزنامه خراسان مطرح شد، یکی از همکارانی که در جمع ما بود گفت: «این ماجرا خودش جوک روز است که ما اثری باستانی را ثبت جهانی کردهایم که سالهاست از کشورمان خارجشده و در موزهای در کشوری دیگر نگهداری میشود.» اگرچه این گفتهها کمی دمدستی به نظر میرسد، اما یک واقعیت را بیان میکند؛ و آن این که در تمام این سالها، اشیای باستانی فراوانی از ایران خارجشده و امروز در موزههای کشورهای دیگر نگهداری میشود. چرا نباید در موضوع برگرداندن این اشیا به کشور، جدیت لازم را داشته باشیم و درآمدهای کلان گردشگری نصیب کشوری دیگر شود؟
این موضوع هم ماجرای ترسناکی است که باید با جدیت به آن نگاه کنیم؛ چراکه ثبت این آثار، درحالیکه سالهاست از کشور خارجشدهاند، اگرچه شیرین است، اما یادآور اینگونه موضوعات دردناک هم هست.
حالا بیاید از زاویهای دیگر به این موضوع نگاه کنیم چند روز پیش در میدان انقلاب تهران، مراسمی برگزار شد و از مجسمه شاپور اول، شاه ساسانی و زانو زدن والرین امپراتور روم در مقابل او رونمایی شد. حالا کاری به مجسمه کم کیفیت ساختهشده و نادیده گرفتن ظرایف هنر مجسمهسازی نداریم که البته این موضوع هم جای بحث دارد، نکته اینجاست که اگر ما در ثبت و بازگرداندن میراث فرهنگیمان به کشور، جدیت لازم را نداشته باشیم، در سالهای پیش رو، علاوه بر غریبهتر شدن نسل جوان نسبت به فرهنگ و تمدن ایرانی، باید به ساخت مجسمههای کم کیفیت آن آثار باستانی در میدان شهرهایمان دل خوش کنیم.