يکشنبه ۲۹ تير ۱۴۰۴
مقالات

سرمقاله وطن امروز/ منش آمریکایی از تگزاس تا تهران

سرمقاله وطن امروز/ منش آمریکایی از تگزاس تا تهران
پیام فارس - وطن امروز / «منش آمریکایی از تگزاس تا تهران» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم محمد رستم‌پور است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: ۳ هفته از سیل ...
  بزرگنمايي:

پیام فارس - وطن امروز / «منش آمریکایی از تگزاس تا تهران» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم محمد رستم‌پور است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
3 هفته از سیل تگزاس می‌گذرد، با 135 کشته و 100 مفقود. جست‌وجو به دلیل تداوم بارش‌ها با کندی و تعلل پیش می‌رود و مقامات محلی پیام‌های تهدیدآمیزی دریافت کرده‌اند. واشنگتن‌پست در گزارشی نوشته است بر اساس اظهارات شاهدان حادثه سیل، پیامک مدیریت بحران مبنی بر فاصله گرفتن از رودخانه‌ها، ساعت‌ها پس از وقوع آن به تلفن‌های همراه ساکنان ارسال شده. همچنین حضور نیروهای امدادی بسیار دیر و کند بوده. بر اساس اسنادی که نیویورک‌تایمز به دست آورده، آژانس امداد اضطراری فدرال آمریکا به دلیل پایان قرارداد با پیمانکاران مراکز تماس این آژانس، به تماس بازماندگان سیل پاسخ نداده است. پلیتیکو در گزارشی نوشته است وزارت کارآمدی دولت ترامپ به ریاست ایلان ماسک که برای بهره‌وری سازمان‌ها و نهادهای دولتی آمریکا تأسیس شد، بخش قابل توجهی از بودجه نهادهای مرتبط با بحران‌های اقلیمی را کاهش داد یا قطع کرد و همین موضوع به تراژدی سیل تگزاس انجامید. 
ده‌ها داده‌نما و ویدئوگرافی درباره چرایی و چگونگی سیل منتشر شده و همچنان انتشار روایاتی از قربانیان بویژه کودکانی که در یک اردوی آخر هفته‌ در یک کمپ تفریحی به سر می‌بردند، ادامه دارد. ترامپ در سفری کوتاه به تگزاس، بر خلاف افکار عمومی، عملکرد آژانس امداد اضطراری فدرال آمریکا را در ماجرای سیل تگزاس مناسب خواند اما همچنان درباره حذف این نهاد امدادی در رسانه‌های آمریکا صحبت می‌شود. با این حال، پرسش از عملکرد مقامات دولتی آمریکا در آنچه سی‌ان‌ان «تراژدی» سیل تگزاس خوانده، هرگز پای چالش خبرنگاران و رسانه‌ها با کاخ سفید و شخص ترامپ درباره بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران نرسیده است. بر اساس نظرسنجی گروه تایسون که در وب‌سایت آکسیوس بازتاب یافته، 55 درصد آمریکایی‌ها از بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران حمایت کرده‌اند. 2 نکته در خور توجه درباره این نظرسنجی آن است که آکسیوس تصریح دارد اگرچه پرسش‌شوندگان جمهوری‌خواه به طور قاطع با این حملات موافق بودند و مستقل‌ها و دموکرات‌ها با این حملات مخالفت داشتند؛ وقتی به آنها گفته شد بمباران‌ها فقط غنی‌سازی اورانیوم ایران برای برنامه هسته‌ای‌اش را هدف قرار داده است، حمایت در هر3 گروه افزایش یافت. در نتیجه اولاً باید دانست در پنداشت آمریکایی‌ها، برنامه هسته‌ای ایران یک «تهدید» است و در نتیجه دولت ترامپ این وجاهت یا اعتبار را دارد که خلاف همه کنوانسیون‌های حقوق بشری جهان، به خاک یا حریم ایران تعرض کند. این تهدیدسازی حاصل سال‌ها کار رسانه‌ای و پرداخت سیاسی است تا شکلی از غیریت‌سازی درباره نظام سیاسی ایران تولید شود. 
ثانیاً نکته قابل اعتنا و در خور توجه آن است که به‌رغم همه اختلافات با دولت کنونی آمریکا که اکنون برای مثال در موضوع سیل تگزاس شدت گرفته، در موضوع سیاست خارجی بویژه زمانی که مسأله، سویه‌های جنگی پیدا می‌کند، حمایت بالاتری در میان افکار عمومی آمریکا پدید می‌آید. بر اساس یک ارزیابی اکونومیست در میان مهم‌ترین مسائل آمریکا در 10 سال گذشته، رئیس‌جمهور آمریکا در موضوع «تورم» و «افزایش قیمت‌ها» رتبه پایین‌تری در دیدگاه مردم داشته اما همچنان در مسائل سیاست خارجی به دلیل آنکه رنگ و بوی میهنی غلظت بیشتری می‌یابد، مردم نگاه مثبت‌تری به عملکرد دولت دارند. در نتیجه باید گفت به‌رغم یکپارچگی ساحت و ساخت حکمرانی، تفکیک میان مسائل داخلی و خارجی در میان آمریکایی‌ها وجود دارد. چیزی که به دلیل سیطره سخت رسانه‌ای در سوی مقابل آمریکا در کشورهای مختلف کمتر دیده می‌شود. برای نمونه، بویژه در 5 سال اخیر، به دلیل مشکلات اقتصادی، موجی از خودتحقیری به ایرانیان القا شده تا وجوه تمایز و قدرتمندی ایران در نظر آنها کم‌ارزش و بی‌اعتبار شود. ساخت دوگانه‌های جعلی مثل «مذاکره/ موشک»، «اقتصاد/ هسته‌ای» یا «امنیت/ اقتصاد» و طرح موضوعاتی مانند آنچه در نامه 180 اقتصاددان وقت‌نشناس در کوران التهاب منازعه ایران و رژیم صهیونیستی بود، جز در کشورهای ستیزنده با نظم آمریکایی جهان پدیدار نمی‌شود. موضوع این است که صورت مسأله‌های فریبنده و معادله‌سازی‌های سطحی که ذهنیت افکار عمومی درباره هزینه‌کرد نظام سیاسی در امور نظامی را مغشوش می‌کند، جرم و جسارتی نابخشودنی است. انکارکنندگان پیشرفت جمهوری اسلامی ایران در همه سال‌های پس از انقلاب در تلاش بوده‌اند فاصله بین شعار و عمل را «نجومی»، فساد را «سیستماتیک»، امنیت را «پوشالی» و تبادل و دیپلماسی جهانی ایران را «روس‌گرایانه» یا «چینی» ترسیم و تصویر کنند و وجه ناراحت‌کننده و چه بسا منزجرکننده ماجرا این است که همان کسانی در پی القای دوگانه‌هایی مانند «اقتصاد/ امنیت» هستند که نه برای یک یا 2 سال، بلکه سالیان متمادی بر کرسی سیاست‌گذاری‌های کلان اقتصادی، پولی و بانکی ایران تکیه زده‌اند. آمریکایی فرزند از دست داده به دلیل ناکارآمدی آژانس امنیت اضطراری آمریکا می‌داند باید سیاست داخلی و خارجی را از هم تفکیک کند و آنها را مقابل یکدیگر قرار ندهد. سیطره فریبنده رسانه‌های اجتماعی و پرستش کلیشه‌های علمی و اختلاط زیستی با هنجارهای مسلط بر جهان آمریکایی سبب شده در برابر متجاوزی که به تعبیر جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا، «تصمیمات آنی می‌گیرد»، استاد دانشگاه ایرانی همچنان سوی تقصیر و شماتت را متوجه «مقاومت بومی» کند و بر چیزی تحت عنوان «نگاه‌های افراطی که محرک دشمنی‌ها و درگیری‌هاست» بتازد. فردای جنگ 12 روزه که خسارات پرشماری به جا گذاشت و وجودهای ارزشمندی از کودک و نوجوان تا دانشمند و مقام نظامی را گرفت، باید آشکارا درباره علل، زمینه‌ها، آثار و نتایج چرایی حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران نوشت. مهم‌ترین پیش‌درآمد این حمله تجاوزکارانه، القای تصویر و گزاره «ایران ضعیف» به جهان بود. اگر این تصویر و ترسیم نبود، شاید حمله‌ای رخ نمی‌داد. آنچه این حمله را تسهیل کرد، هر چه باشد، سیاست‌گذاری ایران در حوزه‌های نظامی و دفاعی نیست و اتفاقاً هر چه دلیل و زمینه و انگیزه حمله نباشد، دوگانه‌سازی‌ها و دوقطبی‌سازی‌ها حتماً تکمیل‌کننده یا تسهیل‌کننده حمله بوده است.


نظرات شما